به گزارش خبرنگار گروه استانها خبرگزاری دانشجو، کلیدواژهای که شهید جلال اسدی خادم موکب آرمان حسین «ع» پس از جراحات شدید خود بر زبان آورد چه بود؟ این جملات نشات گرفته از کجاست؟
ناجی بجنوردی اربعینیها پس از آن شجاعت وایثارگری بی مثال خود در نجات جان ۱۵۰ زائر امام حسین این کلمات را پشت سر هم قرار داده و بر زبان جاری میکند: «این کار را برای همان کسی کردم که جانم را مدیون او هستم، هر وقت هم برسد جانم را پیشکشش میکنم.»
شهید اسدی سال گذشته نیز عازم کربلا برای خدمت در موکب آرمان حسین «ع» شده بود و همکاران وی شاهد ارادتش به اباعبدالله بودند. او امسال نیز با عنوان سرآشپز راهی سفر خادمی اربعین میشود.
مادر مرد شجاع بجنوردی، سؤال او درباره سفر امسال برای خادمی را اینگونه روایت میکند: جلال میگفت من نمیدانم امام حسین من را طلبیده، چطور میشود که یکدفعه قرار است راهی سفر شوم.
او ادامه میدهد: جلال یک بچه دل رحم و مهربان بود؛ پسرم قبل از عزیمت به کربلا وقتی در محله ما ساختمانی طعمه حریق شده بود و کسی جرئت ورود کردن به ساختمان را نداشت، وارد ساختمان میشود و جان یک مادر و فرزندانش را نجات میدهد.
یکی از همکاران ناجی بجنوردی در گفتگو با خبرنگار دانشجو گفت: شهید اسدی، با ویژگیهایی، چون مرام، معرفت، اخلاقمداری، خوشرویی و خوشصحبتی شناخته میشد.
وی در ادامه به ویژگی دیگری اشاره کرد و افزود: او فردی بیادعا و دور از جایگاهها و مقامها بود. حتی زمانی که به عنوان سرآشپز به کربلا اعزام شد، به شستن پتوها و تی کشیدن حسینیه مشغول بود.
وقتی که روایتها از شهید خادم زائران اربعین حسینی را کنار جمله معروف «ان شاء الله امام حسین بغلتون کنه» قرار میدهیم، نمایانگرآن است که او یک مسیر مهم را برای زندگی خود انتخاب کرده است.
همان مسیری که در آن شجاعت و مهربانی در زیر چتر محبت به اهل بیت قرار دارد و این دو بال در جان او رویشهای جدید میسازد.
اما این درهم تنیدگی ویژگیهای شخصیتی جلال جایی متبلور شد که میتواند از او الگویی جدید در اذهان بسازد.
داستان ارادت جلال اسدی به امام حسین پیش از ۲۰ مرداد ۱۴۰۳ نیز وجود داشت و روضهخوانیهای شخصی و گریههای وی در هنگام تبخ اطعام برای اهل بیت در دید اطرافیان وی نمایان بود، اما در کربلا برای همه روشن شد؛ جایی که این خادم بجنوردی برای کمک به ۱۵۰ زائر اربعینی اباعبدالله به دل آتش زد.
انگار قرار بود آتش سوزی هتل مجاور موکب آرمان حسین «ع» جلال را به کسی برساند که میخواست بارها جانش را در راهش بدهد.
ناجی بجنوردی ۳۵ روز پس از آن جانفشانی در ۲۳ شهریور ۱۴۰۳ به عنوان الگوی جدیدی از سیل عظیم اربعینیها برای همه نمایان شد.
گویی امام حسین (ع) بالاخره این خادم خود را درآغوش گرفته باشد. اما از این به بعد شنیدن روایت اطرافیان شهید جلال اسدی میتواند فانوسی برای همه کسانی باشد که دوست دارند برای خود الگویی از ایثارگری و جانفشانی نسبت به هم نوع را ببینند.