به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ انتظارها پس از ۵۰ روز از تشکیل دولت چهاردهم به پایان رسید و مسعود پزشکیان در قامت رئیسجمهور در اولین نشست خبری خود با حضور گسترده خبرنگاران داخلی و خارجی ظاهر شد.
این نشست فرصتی بود تا رئیسجمهور به سوالات متعدد رسانهها در زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پاسخ دهد و دیدگاهها و برنامههای دولت خود را بهویژه درباره مسائل حیاتی کشور، از جمله بحران مسکن و انتقال پایتخت، تشریح کند.
انتظارات زیادی از این نشست وجود داشت و بسیاری از مردم و کارشناسان منتظر بودند تا رئیسجمهور از مواضع شعاری و تبلیغاتی دوره انتخابات فاصله بگیرد و بر اساس واقعیتهای موجود، برنامهای مشخص و دقیق برای حل مشکلات مهم کشور ارائه دهد. با این حال، نشست خبری بهطور کلی نتوانست انتظارات را برآورده کند و ابهامات زیادی را درباره توانایی دولت جدید در مدیریت مسائل اساسی به جا گذاشت.
یکی از مهمترین محورهای این نشست، موضوع مسکن و مشکلات مرتبط با گرانی آن در تهران و کلانشهرها بود. بحران مسکن بهویژه در تهران به یکی از بزرگترین معضلات اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده است و بسیاری از مردم درگیر مشکلاتی، چون افزایش سرسامآور قیمت اجاره و خرید مسکن هستند. انتظار میرفت که رئیسجمهور با ارائه طرحهای جامع و کارشناسی شده، راهحلی عملیاتی برای کنترل این بحران و بهبود شرایط بازار مسکن مطرح کند. اما متأسفانه پاسخهای ارائه شده توسط مسعود پزشکیان در این زمینه بیش از حد کلی و بدون جزییات بود و نتوانست تصویری روشن از رویکرد دولت در این حوزه به نمایش بگذارد.
در هفتههای اخیر، مسعود پزشکیان در بازدیدی از پروژههای زیرساختی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا به مشکلات پیچیده تهران اشاره کرده و تصریح کرده بود که توسعه این کلانشهر بهویژه بهدلیل کمبود منابع آبی و افزایش جمعیت به بنبست رسیده است. وی بهصراحت اعلام کرد که «هیچ راهحلی جز انتقال پایتخت نداریم» و ادامه روند فعلی را نوعی تلف کردن وقت دانست. به گفته رئیسجمهور، شرایط موجود در تهران به حدی بحرانی است که توسعه آن غیرممکن شده و مشکلات زیرساختی، از جمله بحران بیآبی، شهر را به سمت فروپاشی سوق میدهد.
اما با وجود این اظهارات قبلی، در نشست خبری شاهد بودیم که رئیسجمهور پاسخهای کلیتری ارائه داد و نتوانست برنامهای دقیق و مشخص برای انتقال پایتخت یا حل بحران مسکن مطرح کند. وی در پاسخ به سوال خبرنگاری که به مشکلات مسکن در تهران و مسئله انتقال پایتخت اشاره کرد، تنها به مسائل زیربنایی همچون بحران آبهای زیرزمینی و کاهش منابع آبی اشاره کرد و گفت: «اگر باران نیاید و سدها خالی شود، با بحران روبرو خواهیم شد. ادامه شرایط فعلی در تهران امکانپذیر نیست.» این اظهارات، هرچند به نوعی هشدار درباره وضعیت بحرانی تهران بود، اما نتوانست پاسخگوی انتظارات و نیازهای فوری مردم باشد.
موضوع انتقال پایتخت، گرچه در نگاه اول میتواند بهعنوان راهحلی برای کاهش فشار جمعیتی و زیرساختی تهران مطرح شود، اما تجربه کشورهای دیگر در این زمینه نشان داده است که این فرایند پیچیدهتر از آن است که بهعنوان راهحلی سریع و کارآمد تلقی شود. بر اساس مطالعات انجام شده در دهه ۹۰ بر روی تجربه ۲۴ کشور که پایتخت خود را منتقل کردهاند، مشخص شده است که عمده این کشورها به اهداف اولیه خود دست نیافتند و مشکلات همچنان پابرجا ماندند. بنابراین، سوال اینجاست که آیا این تصمیم میتواند برای تهران و کشور ایران مؤثر باشد و اگر چنین است، دولت چه برنامه مشخصی برای اجرای آن دارد.
از سوی دیگر، مسئله گرانی مسکن در تهران و کلانشهرها همچنان بهعنوان یکی از اصلیترین دغدغههای مردم باقی مانده است. مستاجران بهویژه در مناطق جنوبی تهران با معضلات جدی مواجهاند و بیش از ۸۰ درصد از درآمد ماهیانه خود را صرف اجاره مسکن میکنند. انتظار میرفت که رئیسجمهور در این نشست برنامهای عملیاتی و واضح برای کنترل قیمت مسکن و بهبود شرایط بازار مسکن مطرح کند. اما متأسفانه پاسخهای مسعود پزشکیان در این زمینه نیز کلی و مبهم بود و نتوانست امیدواری زیادی در میان مردم و کارشناسان ایجاد کند.
در طول نشست، رئیسجمهور به مسائل کلی اشاره کرد و بهنظر میرسد که وی و تیم مشاورانش هنوز برنامهای دقیق و کارشناسی شده برای حل معضلات پیچیده کشور، بهویژه در حوزههایی همچون مسکن و انتقال پایتخت، ندارند. بسیاری از کارشناسان معتقدند که کلیگویی در مواجهه با مسائل جدی و حیاتی کشور نمیتواند به بهبود اوضاع کمک کند و دولت باید هرچه سریعتر به تدوین و اجرای طرحهای مشخص و عملیاتی بپردازد.
اولین نشست خبری مسعود پزشکیان، که با تأخیر دو ماهه برگزار شد، در نهایت ضعیفتر از آن چیزی بود که انتظار میرفت. فقدان پاسخهای دقیق و روشن در حوزههایی که بیشترین تأثیر را بر زندگی روزمره مردم دارد، بهویژه در زمینه مسکن، باعث شد که بسیاری از مردم و کارشناسان همچنان نسبت به توانایی دولت جدید در مدیریت بحرانهای کشور دچار تردید شوند. حال باید دید که آیا دولت در آینده نزدیک قادر خواهد بود با تدوین برنامههای مشخص و کارشناسی شده، این تردیدها را برطرف کند و پاسخگوی انتظارات مردم باشد یا خیر.