به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، علی ودایع کارشناس بین الملل، در یادداشتی نوشت: لحظه برخورد سخت ایران و اسرائیل در سایه وعده صادق ۲ به یک موضوع داغ تبدیل شده است. حمله اسرائیل علیه ایران یک احتمال جدی است، اما سطح تهاجمی رژیم صهیونیستی به محل اختلاف تبدیل شده است. در کل معادلات که مورد بحث و بررسی قرار میگیرد، یک نکته بنیادین وجود دارد. «بنیامین نتانیاهو» دنبال گسترش تنش یا حتی جنگ است تا انتخابات آمریکا!
روزنامه واشنگتن پست به نقل از برخی مقامات مینویسد؛ «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی به دولت «جو بایدن» رئیس جمهوری آمریکا اطلاع داده که تل آویو در پاسخ به شلیک حدود ۲۰۰ موشک بالستیک توسط ایران، اهداف نظامی ایران و نه اهداف نفتی و هستهای را هدف قرار خواهد داد. یک مقام امریکایی به این روزنامه بیان کرد «نتانیاهو در تماس تلفنی خود با بایدن در هفته گذشته، منعطفتر بوده است.»
این مقام امریکایی افزود انعطاف نخست وزیر رژیم صهیونیستی در تصمیم رئیس جمهوری آمریکا در ارسال سامانه ضد موشکی به اراضی اشغالی نقش داشته است. آمریکاییها پس از هفتم اکتبر همواره تلاش کرده بودند در مقام یک مشاور یا همراه برای رژیم صهیونیستی ظاهر شوند، اما حالا به شکل رسمی در مقام یک نیروی متحد برای اسرائیل مقابل ایران قرار خواهند گرفت؛ موضوعی که وزیرامورخارجه ایران هم نسبت به تبعات آن برای سربازان آمریکایی متذکر شده است.
فریب واشنگتن
واشنگتن پست به نقل از یکی از مقامات رژیم صهیونیستی تصریح کرد نتانیاهو در زمینه پاسخ به ایران، منتظر چراغ سبز واشنگتن نخواهد بود.
این روزنامه آمریکایی همچنین به نقل از یک مقام اسرائیلی نوشت که نتانیاهو منتظر چراغ سبز واشنگتن درباره پاسخ به ایران نخواهد ماند و او [تنها]کسی است که درباره پاسخ اسرائیل به ایران تصمیم میگیرد. در سایه این موضع گیری، برخی مقامات صهیونیستی گفته اند که «اسرائیل به حرفهای آمریکا گوش میکند، اما در نهایت بر اساس منافع ملی و نه خواست واشنگتن تصمیم میگیرند.» این موضع گیری که نشان دهنده اختلافات آمریکا و اسرائیل است، احتمال «فریب کاخ سفید توسط تل آویو» را جدی میکند.
«هریسون من» افسر سابق ارتش آمریکا و تحلیلگر سابق آژانس اطلاعات دفاعی امریکا، به واشنگتن پست میگوید: «وقتی سامانه ضدموشکی تاد در اسرائیل مستقر شود و اسرائیل از حمایت حفاظت هوایی آمریکا بهرهمند شود، نتانیاهو چه انگیزهای برای حفظ قول خود و خودداری از حمله به اهداف حساسی که وعده داده بود از آنها دوری کند، دارد؟»
وی افزود: «حتی اگر فرض کنیم که این THAAD بتواند بهطور غیرواقعبینانهای همه موشکهایی که به سمتش میآیند را نابود کند، ارتش اسرائیل نمیتواند مصونیت نیروهای امریکایی را از پهپادها تضمین کند، پهپادهایی که پیشتر به پایگاههای اسرائیلی نفوذ کردهاند».
«آرون دیوید میلر» مذاکره کننده ارشد سابق دولتهای آمریکا نیز به واشنگتن پست گفت: استقرار سامانه دفاع موشکی تاد جدیدترین نشانهای است که میگوید ایالات متحده پیش بینی میکند که حمله اسرائیل «چنان گسترده باشد که ایرانیها مجبور به پاسخگویی شوند»
میلر اضافه کرد: «تصمیم برای اعزام نیروهای بیشتر ایالات متحده به اسرائیل در میان حمله قریب الوقوع، خطر تلفات آمریکا را افزایش میدهد - سناریویی که میتواند ایالات متحده را حتی بیشتر درگیر این منازعه گسترده کند.»
در این میان، نیویورک تایمز از «نارضایتی برخی ژنرالهای پنتاگون از حمایت بی حد و مرز آمریکا از اسرائیل» رونمایی کرده و به نقل از آنها نوشته بود: «اسرائیل، آمریکا را بردار بزرگ تری میبیند که در همه مخمصهها برای آنها هزینه کرده و حمایت میکند.» این گزارش مشخصا انگشت روی «بی اطلاعی واشنگتن از طرحها و نقشههای اسرائیل» گذاشته بود. در عین حال، روانشناسی ادبیات رئیس جمهوری آمریکا نشان میدهد که دموکراتها علی رغم تعهد همیشگی به حفاظت از منافع اسرائیل، از بازی نتانیاهو به نفع جمهوری خواهان و شخص «دونالد ترامپ» به شدت خشمگین هستند.
موازنه وحشت به نفع ایران
گفتنی است در اول ماه جاری، ایران در راستای خونخواهی از ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در تهران، سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان و اسماعیل نیلفروشان از فرماندهان سپاه پاسداران، با حدود ۲۰۰ موشک بالستیک به اراضی اشغالی حمله کرده بود.
پس این حمله موشکی یوآو گالانت، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی مدعی شد که حملهای «مرگبار، دقیق و غافلگیر کننده» علیه ایران انجام خواهد داد.
تحلیلگران بر این باورند که حمله رژیم صهیونیستی به تاسیسات نفتی ایران ممکن است منجر به افزایش قیمت انرژی شود.
گفتنی است اخیراً روزنامه عبری زبان یدیعوت آحارنوت خسارت وارده ناشی از حمله موشکی ایران علیه رژیم صهیونیستی در اول ماه جاری را قابل توجه خواند و ارزش آن را ۵۳ میلیون دلار اعلام کرده بود.
این روزنامه تصریح کرد این بزرگترین خسارت وارده از یک حمله موشکی به تل آویو از آغاز جنگ در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به شمار میآید. منهای سیاست جنگ طلبانه اسرائیل و عطش آنها برای گسترش تنش، آنها در موازنه وحشت از ایران و جبهه مقاومت عقب مانده اند؛ بنابراین احتمالا نوع واکنش اسرائیل گستردهتر از چیزی خواهد بود که مطلوب آمریکا است.
هاآرتص صراحتا مینویسد «طیف مختلفی از احتمالات از حمله به میادین نفتی گرفته تا تأسیسات حفاری و پالایشگاهی و بمباران زیرساختهای غیرنظامی و هدف قراردادن اماکن هستهای از اهداف ممکن اسرائیل به شمار میروند. ولی تهران هشدارها و تهدیدهایی را به کشورهای منطقه درباره عدم صدور مجوز به آمریکا و اسرائیل برای استفاده از حریم هواییشان جهت حمله به ایران صادر کرده است».
میدان و دیپلماسی جنگ و صلح تهران
نوع دیپلماسی تهران درباره «جنگ و صلح» و «پایان صبر استراتژیک تهران» نشان میدهد که «ایران برای هر سناریویی آماده شده است.» در این وضعیت که حزب الله لبنان هم با هوشمندی توانسته ضربات کشنده تری به قلب سرزمین اشغالی وارد کند. ضربه مرگبار پهپادی حزب الله به تیپ گولانی آشفتگی سامانه گنبد آهنین و افزایش حفرههای آن را به وضوح برجسته میکند.
براساس معادلات، تا لحظه برخورد سخت فاصلهای باقی نمانده است. در شب وعده صادق ۲، یکی از سناریوها امتناع اسرائیل از برخورد با تهران بود که بنا به شواهد کنار رفته است. امکان «برخورد محدود» یا «برخورد گسترده» در حقیقت ۲ سناریوی سخت برای معادلات خاورمیانه است. گفته میشود که نوع واکنش تهران قطعا متناسب خواهد بود، اما این احتمال وجود دارد که طرفین وارد رویکرد «پینگ پنگ» شوند که این وضعیت هم به نوبه خود سناریوهای پیچیده دیگری را رقم خواهد زد.
موازنه وحشت به نقع مقاومت
مبتنی بر نگاه رئالیستی سطح قدرت مولفه تعیین کننده است، اما امروز معادلات خاورمیانه فرسنگها با تعاریف کلاسیک فاصله گرفته است. موازنه وحشت به نفع جبهه مقاومت و معادلات جنبی امکان کنترل خشم افسارگسیخته اسرائیلیها را فراهم میکند، اما نتانیاهو دنبال جنگ است. ناگفته نماند که بنا به نوشته «فارن پالیسی» ایران از منطقه خاکستری تنش با اسرائیل خارج شده است. امروز هر نقطهای از عمق سرزمین اشغالی میتواند یک هدف مشروع برای موشکهای ایرانی باشد که مستقیم شلیک شده است.
مساله بنیادین اینجاست که ۲ عملیات وعده صادق نشان داد؛ تهران دیگر از راهبرد «صبر استراتژیک» مقابل دشمنان استفاده نکرده و به راهبرد «تحمل صفر» شیفت پیدا کرده است. در این میان توسعه عملیات ایران برای ضربه زنی به عمق سرزمین اشغالی معادله جدیدی است از سطح آسیب پذیری اسرائیل را در ذهن ژنرالهای آمریکایی و اسرائیلی ایجاد کرد تا جایی که آنها سامانه تاد را برای ایجاد چتر حمایتی ارسال کرده اند.
برخی در تل آویو معتقدند که نتانیاهو و موساد با افزایش سطح تنش و موج ترور، رسما خطوط قرمز جدال بین جمهوری اسلامی و رژیم صهیونیستی را از بین برده اند. این وضعیت هرلحظه میتواند به جنگ تمام عیار مستقیم بین ایران و اسرائیل تبدیل شود. منتقدان داخلی نتانیاهو معتقدند که اسرائیل اگرچه دستاوردهای تاکتیکی در ترور رهبران مقاومت کسب کرده، اما آنها تا کسب موفقیتهای استراتژیک و راهبردی فاصله زیادی دارند. بازگشت فوری حزب الله لبنان به مدار عملیاتی و بازسازی سریع ساختار فرماندهی یا ترمیم بلوکهای مقاومت موضوعی نیست که تل آویو بتواند ازکنار آن بی تفاوت عبور کند.
ضعف ژئوپولیتیکی اسرائیل در تقابل با جبهه مقاومت و مشخصا ایران موضوعی است که بیش از گذشته اعصاب و روان اتاق جنگ اسرائیل را بهم ریخته است. رژیم صهیونیستی به طور سنتی با معضل فقر عمق استراتژیک مواجه بود، اما این روزها بیش از گذشته ضعف در این حوزه برای آنها نمود پیدا کرده است تا جایی که اسرائیل احساس میکند هیچ فضای تنفسی در اختیار ندارد.
در سایه برتری آذرخش موشکهای ایران و برتری در موازنه وحشت، قدرت نرم ایران در خاورمیانه به شدت افزایش یافته است. از سوی دیگر اسرائیل ممکن است خواسته یا ناخواسته زمینه حرکت ایران به سمت «بازدارندگی نهایی» و توسعه صنایع اتمی را فراهم کند. تهران به صنایع اتمی و موشکی نگاه حیاتی داشته و در این حوزهها حاضر به عقب نشینی نیست. افزایش فشار یا هرنوع اقدام تهاجمی در دکترین جدید تهران منجر به رفتارهای غیرقابل محاسبه ایران خواهد شد.
فروپاشی نظام بازدارندگی
آخرین تحولات بر شکست تقریباً کامل بازدارندگی در خاورمیانه تأکید دارد. هم بازیگران دولتی و هم غیردولتی در حال پذیرش ریسکهای بزرگ هستند. فرسایش بازدارندگی در خاورمیانه با تغییر گستردهتری تسریع شده است. امروز این تصور جدی وجود دارد که تسلط آمریکا در منطقه رو به زوال است. خاورمیانه خود را در لحظهای خطرناک میبیند.
فارن افرز هم تاکید میکند، قراردادهای قدیمی حاکم بر تشدید تنش کنار گذاشته شدهاند. بازیگران جدیدی ظهور کردهاند و همه به دنبال تسلط هستند. در نتیجه، حاشیه امن برای جلوگیری از یک جنگ همه جانبه کمتر از همیشه است. خطرناکتر از همه، این است که تلاشها برای بازسازی بازدارندگی تا حد زیادی به استفاده از زور محدود میشود. هر یک از طرفین برای بازدارندگی از طرف دیگر، به تشدید نظامی متوسل میشوند. ناکامی در پاسخ دادن با زور به یک اقدام تهاجمی میتواند منجر به تحریکات بیشتر شود، اما همچنین، پاسخ با زور میتواند باعث تشدید بیشتر شود. در هر دو مورد، خشونت به احتمال زیاد به طور غیرقابل کنترلی افزایش مییابد.
فارن پالیسی صراحتا مینویسد؛ مصیبت بزرگ آمریکا در تله اسرائیل این است که همه رویاهای آنها برای «پایان خاورمیانه» در معادلات جدال ایران و اسرائیل به چالش کشیده شده است. در یک پسزمینه گستردهتر، سرنوشت رقابتهای بزرگ واشنگتن در مناطق هند-اقیانوس آرام و یورو-آتلانتیک به طور فزایندهای به محور خلیج فارس-شام وابسته است، جایی که تهران در آن در حال تقویت روابط خود با مسکو و پکن بوده است. این پویایی دوباره خاورمیانه را در مرکز ژئوپلیتیک قرار میدهد. مناقشه ایران و اسرائیل یکی از جلوههای اولیه آن است، اما با فصل پایانی فاصله زیادی دارد.
ثانیهها در تعیین سناریوهای پیش روی خاورمیانه و برخورد سخت ایران با اسرائیل تعیین کننده هستند؛ گذشت زمان تعیین کننده است.