به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو ، در ابتدای هفته جاری، گفتوگویی از بهزاد نبوی، یکی از فعالان برجسته جریان اصلاحطلب، با روزنامه اعتماد در فضای مجازی منتشر شد که توجهات زیادی را به خود جلب کرد. این گفتگو که به بازخوانی تحولات داخلی و منطقهای و بررسی وضعیت کنونی ایران پرداخته است، موجب واکنشهای متفاوتی شد. نبوی که در دوران پیش از انقلاب و پس از آن در جریانات سیاسی و اجرایی مختلف نقشآفرینی کرده، اکنون خود را مخالف هرگونه انقلابی و تحول اساسی در کشور میداند. در این گزارش به بررسی دقیق اظهارات اخیر او و نقدهای وارده به آن پرداخته خواهد شد.
چریک پیر !
بهزاد نبوی از جمله چهرههای شناختهشده سیاسی در ایران است که در دوران انقلاب اسلامی و پس از آن در مقاطع مختلفی فعالیتهای سیاسی و اجرایی انجام داده است. او پیش از انقلاب به همراه برخی از همفکران خود جبهه دموکراتیک خلق را تأسیس کرد، یک تشکل مسلحانه که هدف آن مبارزه با رژیم شاهنشاهی بود. پس از انقلاب نیز وی در تاسیس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نقش داشت و در مقاطع مختلفی در دولتهای پس از انقلاب از جمله به عنوان وزیر صنایع سنگین و سخنگوی دولتهای شهید رجایی و میرحسین موسوی فعالیت کرده است.
همچنین، وی در دوره ریاستجمهوری محمد خاتمی، به عنوان نماینده و نائب رئیس مجلس ششم شناخته میشود. در جریان حوادث فتنه ۸۸، بهزاد نبوی به علت حمایت از جنبش سبز و مخالفت با نتایج انتخابات، به شش سال حبس تعزیری محکوم شد که پس از پایان دوران محکومیتش در سال ۱۳۹۳ آزاد گردید. از آن زمان تا به امروز، او به عنوان یکی از چهرههای موثر اصلاحطلب شناخته میشود. با این حال، اظهارات اخیر او در مصاحبه با روزنامه اعتماد، بازتاب انتقادات فراوانی را در پی داشته است.
باز هم «تلهی جنگ»!
یکی از محوریترین مباحثی که نبوی در این مصاحبه مطرح کرده است، «تله جنگ» و ضرورت اجتناب از آن است. به گفته او، ایران باید از هرگونه جنگ جدید با اسرائیل اجتناب کرده و به جای آن، به ادامه مذاکرات با کشورهای اروپایی، بهویژه در دوره ترامپ، و تلاش برای احیای توافقی شبیه برجام بپردازد. اما این تحلیل با واقعیتهای موجود در منطقه و وضعیت امنیتی ایران در تضاد است. در حالی که نبوی تأکید دارد باید از جنگ با اسرائیل اجتناب شود، باید گفت که تهدیدات امنیتی از سوی اسرائیل و آمریکا علیه ایران هیچگاه متوقف نشده است.
نمونههای متعدد از جمله ترورهای شخصیتهای برجسته ایران، همچون شهید اسماعیل هنیه و سردار عباس نیلفروشان، و همچنین تجاوزات مکرر رژیم صهیونیستی به خاک ایران و حملات هوایی به تاسیسات سوریه و عراق، نشان میدهند که در حال حاضر ایران در معرض تهدیدات جدی از سوی این کشورها قرار دارد. بنابراین، اظهارات نبوی که گویا ایران در حال حاضر در وضعیت صلح کامل است و باید از جنگ اجتناب کند، در واقع نادیده گرفتن تهدیدات بالفعل و مستمر است که ایران با آنها مواجه است.
نبوی در ادامه مصاحبه خود، به موضوعی اشاره کرده که از نظر او بهعنوان یک راهبرد کلیدی برای ایران در سیاست خارجی مطرح است: «پیشدستی ایران در پاسخ به عملیاتهای اسرائیل». به گفته او، ایران باید در برابر اقدامات جنایتکارانه اسرائیل پیشدستی کند، و این پیشدستی باید در قالب عملیاتهای نظامی مانند وعده صادق ۱ و ۲ صورت گیرد. این تحلیل نیز قابل تأمل است. در حالی که نبوی از پیشدستی ایران سخن میگوید، واقعیت آن است که جمهوری اسلامی ایران تاکنون هیچ اقدام نظامی درخور و متناسب در واکنش به تجاوزات اسرائیل نداشته است.
علاوه بر این، اظهارات نبوی در خصوص وعده صادق ۳ که قرار بود در پاسخ به تجاوز اسرائیل به خاک ایران صورت بگیرد، ناتمام مانده و هیچ اقدام مؤثری در این زمینه انجام نشده است. همین امر نشان میدهد که ایران عملاً در پاسخ به تهدیدات اسرائیل گامهای موثری برنداشته و این وضعیت همچنان ادامه دارد.
دوگانهسازی بیمبنا
موضوع دیگر در این مصاحبه که باعث ایجاد نقدهای جدی شده است، اشاره به مذاکرات هستهای و ادامه گفتگو با اروپاییها است. به گفته نبوی، ایران باید در راستای احیای توافقی مشابه برجام، مذاکرات خود را با کشورهای اروپایی ادامه دهد. این در حالی است که تجربه برجام و نتایج آن در دوران دولتهای گذشته نشان میدهد که این مسیر نمیتواند منافع ملی ایران را تأمین کند.
برجام که با هدف رفع تحریمها و ایجاد روابط دیپلماتیک بهتر با کشورهای غربی منعقد شد، نه تنها به رفع تحریمها منجر نشد، بلکه باعث تشدید فشارهای اقتصادی و تحریمها گردید. حتی پس از خروج آمریکا از برجام در دوران ریاستجمهوری ترامپ، هیچگونه ضمانت اجرایی برای حفظ منافع ایران در این توافق وجود نداشت.
حال سوال این است که چرا باید همچنان به مذاکره با کشورهای اروپایی که خود بهشدت درگیر بحرانهای داخلی و خارجی هستند، دل بست؟ در شرایط کنونی که تهدیدات امنیتی و فشارهای اقتصادی فزایندهای ایران را محاصره کرده است، ادامه راهبرد مذاکراتی با قدرتهای جهانی که خود در وضعیت بحرانی به سر میبرند، نمیتواند راهکاری مؤثر برای تأمین منافع ملی ایران باشد.
یکی از جنبههای دیگر نقدهای وارد بر اظهارات بهزاد نبوی، رویکرد او به دوگانهسازیهای بیمبنا است. نبوی در بخشی از مصاحبه خود به دوگانهای پرداخته است که یکی طرف آن «امنیت» و دیگری «اقتصاد» قرار دارد. به گفته او، هر عملیات نظامی برای ایران میلیاردها دلار هزینه دارد و در شرایط اقتصادی دشوار کنونی، ایران نباید دست به چنین اقداماتی بزند. این دوگانه که میان «اقتصاد» و «امنیت» قرار میدهد، از اساس غلط است.
در شرایط کنونی که کشور با تهدیدات امنیتی و نظامی گستردهای از سوی دشمنان منطقهای و فرامنطقهای مواجه است، هیچگونه توسعه اقتصادی پایدار بدون تأمین امنیت امکانپذیر نیست. تجربه کشورهایی مانند سوریه نشان داده است که در نبود امنیت، حتی رونق اقتصادی نیز نمیتواند تضمین شود. در واقع، امنیت بستر اصلی هرگونه رشد و پیشرفت در کشور است و بدون آن، هیچچیز دیگری معنا ندارد.
نبوی همچنین در بخش دیگری از گفتگو به دوگانهای پرداخته است که در آن طرفی به «دیپلماسی، تنشزدایی و مذاکره» و طرف دیگر به «تنشزایی و استفاده از قدرت نظامی» تعلق دارد. او تأکید کرده که باید برخورد ایران با اسرائیل از مسیر سیاسی و از طریق مجاری حقوقی و بینالمللی پیگیری شود. اما واقعیت آن است که در دنیای امروز و در سیستم بینالملل، این رویکرد به هیچوجه قادر به جلوگیری از جنایتهای اسرائیل علیه مردم فلسطین، لبنان و سوریه نبوده است. اگر این روشها کارآمد بودند، باید شاهد به نتیجه رسیدن اقدامات حقوقی در مقابله با رژیم صهیونیستی میبودیم، اما در عمل هیچ تأثیری در کاهش تهدیدات اسرائیل بر ایران و کشورهای همسایه مشاهده نمیشود. در واقع، این نوع خوشبینیها نسبت به مسیر دیپلماتیک در دنیای پرآشوب کنونی، تنها موجب در معرض خطر قرار گرفتن امنیت کشور خواهد شد.
خوشا واقعگرایی!
علیرغم اینکه راههای مدنظر نبوی در دهه ۹۰ و دولت روحانی مورد پیگیری قرار گرفت، عیان شد که این راهها چیزی جز بیراهه نبوده است. برجامی که تحریمها را رفع نکرد، تنشزدایی با آمریکا که نتیجهاش خروج آمریکا از برجام بود و عدم پاسخ مناسب به رژیم صهیونیستی که نتیجهاش قدمبهقدم جلو آمدن این رژیم حتی تا تجاوز به خاک ایران بوده است. اصلاحطلبان و خصوصا نبوی بعد از بارها و بارها شکست تزهایشان باید بپذیرند که تنها «آهن، آهن را از کوره در میآورد.»
در نهایت، باید گفت که اظهارات اخیر بهزاد نبوی در خصوص سیاستهای داخلی و خارجی ایران، بهویژه در حوزههای امنیتی و دیپلماتیک، بازتابی از سردرگمی در مواجهه با تحولات جدید و تهدیدات منطقهای است. این نوع تحلیلها که بر اساس خوشبینیهای بیمبنا شکل گرفتهاند، نه تنها نمیتوانند منافع ملی ایران را تأمین کنند، بلکه ممکن است به تضعیف بیشتر قدرت ملی و امنیت کشور منجر شوند. اگر ایران به دنبال تأمین منافع خود در سطح بینالمللی و داخلی است، باید از سیاستهای واقعگرایانهتر و اتخاذ رویکردی قوی در برابر تهدیدات خارجی بهرهبرداری کند. تجربههای گذشته نشان دادهاند که تنها از طریق قدرت ملی و حفظ امنیت است که میتوان به آیندهای پایدار امیدوار بود.