به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو، بر اساس تحلیلهای متعدد در اقتصاد کشاورزی، تمرکز صرف بر قیمتهای مصرفکننده در حلقه نهایی زنجیره، توانایی ایجاد تعادل در بازار را کاهش میدهد و نمیتوان انتظار داشت که سیاستگذاری و مدیریت مناسبی در این بخش صورت بگیرد. صرف نظر از ضرورت، سطح و نحوه مداخله دولت در قیمتگذاری، به ویژه در محصولات کشاورزی، لازم است که ریشهیابی دقیقی از وقایع بازار انجام شود.
تجربه نشان داده است که هرگونه مداخله کنترلی و سرکوب قیمت در انتهای زنجیره، با یک یا چند وقفه در دوره بعدی تولید، منجر به کاهش عملکرد یا خروج تولیدکننده از چرخه تولید و در نتیجه، افزایش قیمت خواهد شد. در سالهای گذشته، شاهد افزایش قیمت مقطعی محصولاتی مانند گوجه فرنگی، لیمو ترش و سیب زمینی بودهایم که متاسفانه این موضوع در برخی از این محصولات به طور مکرر تکرار شده است.
باتوجه به آمار ارائه شده در کمیسیون کشاورزی مجلس، مقدار سیب زمینی قابل عرضه در کشور بین ۱.۱ تا ۱.۳ میلیون تن بوده است (در حالی که کل تولید سالانه حدود ۵ میلیون تن، مصرف ماهانه حدود ۳۸۰ هزار تن و صادرات تا کنون ۴۰۰ هزار تن گزارش شده است). به نظر میرسد بر اساس نظر کارشناسان حوزه کشاورزی، کمبودی در تولید وجود ندارد. اما این پرسش مطرح میشود که چرا با چالش عرضه و افزایش قیمتهای مقطعی مواجه میشویم؟
وزیر جهاد کشاورزی اشاره کرده است که بر اساس قوانین موجود، امکان تغییر فوری و مقطعی در سیاستهای تعرفهای صادرات محصولات کشاورزی وجود ندارد که این موضوع برای برنامهریزی و ثبات در تولید کشاورزی بسیار مهم است. از طرفی، ایشان بر عدم دخالت دولت در تعیین قیمت خرده فروشی، با توجه به این که دولت تامینکننده نهادههای تولید نیست، تاکید کردهاند که این امر در راستای حمایت از تولید خواهد بود.
اکنون با این مساله روبهرو هستیم که راه حل آن در برنامه ریزیهای گذشته در تولید و حلقههای قبل از مصرف نهفته است و به عبارتی دیگر، باید به مسائل پس از برداشت محصول تا قبل از رسیدن آن به دست مصرفکننده توجه کرد.
در مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران، پژوهشی با عنوان "مطالعات جامع زنجیره تامین محصولات کشاورزی منتخب" انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که برای کاهش اختلاف قیمت بین مزرعه و خردهفروشی در سطح شهر، از جمله در مورد سیب زمینی، برنامهریزی و تلاش بیشتری لازم است. در این مطالعه، ۱۷ قلم از محصولات کشاورزی بررسی شدهاند و در مورد سیب زمینی، روابط علی قیمت از سطح مزرعه تا مصرفکننده، شامل حلقههای مختلف توزیع (عمده فروشی، خرده فروشی و غیره) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
همچنین، تقویم زمانها و دورههای کمبود یا بیش بود این محصول در کشور ترسیم شده و چگونگی تاثیر قیمتهای هر حلقه زنجیره بر یکدیگر و اینکه سیاستگذاری باید بر کدام حلقه متمرکز شود، مشخص شده است. دورههای چند ساله اخیر در طرف عرضه و قطبهای فصلی تولید، تحلیل شده و از سوی دیگر، نیازسنجی مصرف این محصولات در شهر تهران نیز به دقت بررسی گردیده است.
با توجه به جایگاه مدیریت شهری و شهرداری تهران، و بر اساس نتایج این مطالعه، به نظر میرسد شهرداری تهران به عنوان یک دولت محلی، این قابلیت را دارد که در بخش دسترسی و توزیع، در مدیریت زنجیره تامین و توزیع محصولات کشاورزی و مواد غذایی مداخله کند. در غیر این صورت، به احتمال زیاد شاهد تکرار تجارب ناخوشایند گذشته خواهیم بود.
البته، تعامل دولتهای محلی با حاکمیت و دولت مرکزی، مطابق با نتایج این مطالعه، ضروری است. بنابراین، برای کاهش هزینههای مبادله (با رعایت ملاحظات حکمرانی و عدم دخالت مستقیم)، نقشآفرینی در مدیریت زنجیره تامین محصولات کشاورزی به منظور افزایش کارایی نظام توزیع، راهگشا خواهد بود. این توصیه بر اساس یافتههای علمی این مرکز ارائه شده است. با انجام این کار، میتوان به تعادل در قیمت و استمرار در تامین و عرضه محصولات کشاورزی دست یافت. امید است با استفاده از درس آموختهها و یافتههای علمی، از تکرار تجربههای نامطلوب جلوگیری شود.
ایمان رادیپور، رئیس گروه مطالعات ساماندهی مشاغل، میادین و آرامستانها مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران