به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، «جدال دو اسلام» امروز، ورژن جدیدی از خود رونمایی کرده است. سطحی که در آن ظاهری متفاوت به خود گرفته و این بار در باطن صهیون سیاهش روپوش سفید اسلام را بر تن کرده است. اما این جدال سابقه طولانی دارد. این روزها بیش از پیش باید به بازخوانی پروندههای مرتبط به آن به خصوص خلاصه جلد بیست و یکم صحیفه امام خمینی (قدس سره) با موضوع جدال اسلام ناب محمّدی صلی الله علیه و آله وسلم و اسلام آمریکایی یا فیشهای رهبر انقلاب در مورد «ارتجاع» و «داعش» پرداخت.
بازتولید این دو اسلام در دو طرف جبهه حق و باطل که به سر حد نهایی خود رسیده در تصویر و ادبیات ضروری است و توجه به ملاحظات آن نیز در جهانی که جنگ رسانهای از نبرد نظامی پیشی گرفته است موضوعی است که نباید مغفول بماند.
صهیون سیاه در روپوش سفید اسلام تلاش دارد تا این بار با رویکردی جدید به اختلال در تصویر، ادبیات و هویت مسلمانی بپردازد. ما نباید در این بازی بیفتیم و همانطور که رهبر انقلاب فرمودند لازم است زمین بازی را تغییر دهیم و بخشی از آن در همین تصاویر و مراقبت برای تفکیک اسلام این روزهای صهیونی که به کمک اسرائیل برای گسترش جنایات به همه مناطق مسلمان نشین است بپردازیم.
سید علی موسوی استاد سواد رسانه در یادداشتی با شرح موضوع ری برندینگ گروهکهای تروریستی مینویسد: «ریبرندینگ گروههای تروریستی معمولاً بهعنوان یک ابزار استراتژیک برای تغییر چهره آنها در سطح جهانی، منطقهای، یا در میان جوامع هدف انجام میشود. این فرآیند، برخلاف ریبرندینگ معمول در سازمانهای تجاری، به دنبال افزایش مشروعیت، جذب حمایت، و پنهانسازی اقدامات خشونتآمیز است. وی همچنین در ادامه هم یادآور میشود: شاهد یک نسخه روتوش شده از تروریست های تحریر شام و حزب اسلامی ترکستان TIP هستیم رهبر تروریست های تحریر شام اطلاعیه منتشر میکند که با مردم حلب مهربان باشید و تروریست های حزب اسلامی ترکستان که به سر بریدن اُسرا شهرت داشتن حالا به اُسرا موز میدهند!»
خط صهیون سیاه نه تنها در نمادسازی بلکه در ادبیات نیز اختلالهای شدید ایجاد میکنند. مثلا میبینیم تحریر شام با پیشوند «هیئت» مطرح میشود یا گروهک تروریستی ترکستانی با پیشوند «حزب» اسلام موجودیت خود را اعلام کرده، همه اینها یعنی وقتی به مرور نام هیئت و حزب بیاید با تصاویر فاجعه باری که «صهیون سیاه» ایجاد میکند موجب گم شدن خطهای روایی تبیین از طریق اسلام ناب محمدی برای عموم مردم میشود و موضوع را در جنگ روایتها سخت میکند.
افراد زیادی در انقلاب اسلامی نسبت به این اختلاهای هویتی که به موجب خط روایی تصویری و ادبیاتی پیش میآید هشدارهای جدی دادهاند. مثلا امام خمینی در همین مباحث «جدال دو اسلام» میگوید: «اگر مسلمانان جهان باور کرده اند که سران آنها دشمنان واقعی امریکا و شوروی و اسرائیل هستند، تبلیغات آنان هم در مورد ما را باور می کنند.»
ری برندینگ داعش آن هم در وضعیتی که باید مسئله اول جهان اسلام فلسطین باشد روی شیوخ آنها را که سابقه فتوای جایز نبودن مبارزه با اسراییلیها را داده بودند سفید نخواهد کرد رهبر انقلاب نیز در این مورد میگوید: حالا شما ملاحظه کنید؛ کسی در کسوت مفتی دین، فتوا بدهد بر اینکه مبارزهی با صهیونیسم حرام است و کمک به فلان گروهی که با صهیونیسم مبارزه میکنند جایز نیست! این حقیقتاً فاجعه است که کسانی در دنیای اسلام اینجور بر خلاف مصالح اسلام عمل بکنند، با دشمنان ارتباطات دوستانه داشته باشند؛ درست برخلاف نصّ صریح قرآن که مؤمنین را «اَشِدّآءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم» معرّفی میکند، اینها «اشدّاء علی المسلمین» و رحماء با کفّارند؛ با آنها خوبند امّا با مسلمین ببینید چه میکنند! این اختلافافکنی، این ایجاد شجرهی خبیثهی داعش و امثال داعش در عراق در سوریه و در نقاط دیگر.
موضوع همین باور مسلمانان است که پس از عملیات اول و دوم وعده صادق، جهان به خصوص دنیای اسلام متوجه شد ایران و همین اسلام ناب محمدی (ص) که امام خمینی در جدال دو اسلام در مقابل نوع آمریکایی آن قرار داد دلسوز همه مسلمین و پای کار حقیقی ضد اسرائیل است که نه تنها در شعار و پیام بلکه در عمل حاضر است با هر هزینهای به دل تل آویو و حیف بزند و برای آن تهدیدی کند و در مقابل سایر دولتهای کشورهای مسلمان یا پای خود را از وسط این معرکه بیرون کشیدند و یا حتی از آن جلوگیری کردند.
اختلال در باور و اراده آن هم پس از آتش بس لبنان و اسرائیل که نشان داد حزب الله دست برتر را در میدان دارد و پیشروی اسرائیل روی زمین غیر قابل انجام است یک موضوع قابل پیش بینی بود. ما در مرحله باور و اراده هستیم و دشمن این را خوب متوجه میشود تا در مسیر آن با هر ترفندی از جمله همین گروهکهای تروریستی مشکل ایجاد کند.
صهیون سیاه اما حالا با روپوش سفید اسلام و موز به دست جلو آمده تا روی همین باور خدشه ایجاد کند. اینکه نقشی به نام «لا اله الا الله» در کنار نماد رسمی صهیونیسم قرار بگیرد که بازگوی این باشد که این دو روی یک سکه هستند به اندازهای که تبیین گر است اما تهدید هم هست چرا که دنیای امروز، جهان تصاویر است و پردازش ها بیش از آنکه ادبی و متوجه متن باشد به نمادها و تصاویر تمرکز دارند و به همان اندازه که باید روی این موضوعات تکیه شود نیاز به تصویرسازیهایی که تفاوت دو اسلام امروز جهان را هم نشان دهد اهمیت دارد.
تصویرسازی صهیون سیاه که به کمک هوش مصنوعی ایجاد شده نمونه یک کار است که بین دو اسلام به خوبی تفکیک قائل است و پرده از چهره واقعی آنچه امروز در حال رقم خوردن است برخواهد داشت. این تصویرسازی نه تنها ما را در مواجهه با اسلام آمریکایی و اختلال آن خلع سلاح نمیکند و تدافعی نیست بلکه کارش را تهاجمی انجام میدهد و لازم است در جهاد تبیینی که داریم به اینگونه تبیین ها نیز اهمیت دهیم. تبیین تهاجمی یعنی به جای اینکه منتظر باشیم آنها با نمادهای خودمان با اسلام آمریکایی و اسراییلی ما را دچار اختلال کنند، با هجوم به آنها نشان دهیم که واقعیت این نعملیات رسانهای فقط یک واژه است و آن هم «صهیون سیاه» نام دارد.