مصدق به دلیل وابستگی به خاندانهای اشرافی، همواره در تماس نزدیک با نیروهای استعماری بود و در اين زمينه به اقداماتي نيز دست زد ...
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، حامد صفايي؛ در ماجرای قطع رابطه ایران و انگلیس در سوم مهرماه سال 1331، یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین افراد، دکتر محمد مصدق بود؛ کسی که آرای گوناگونی در زمان حاضر نسبت به او وجود دارد، عده ای مخالف سر سخت وي هستند و عده ای نيز او را قهرمان ملی می دانند.
زمانی که صنعت نفت ایران با تلاش های مصدق ملی شد، شرکت انگلیسی تحریم جهانی علیه صادرات نفت ایران را سازماندهی کرد. بریتانیا کبیر تهدید کرد که در آبادان نیرو پیاده کرده و اتباع خود را از ایران خارج می کند. در همین ایام مجلس اصول مربوط به تاسیس شرکت ملی نفت ایران را تصویب و ایران 30 مهر 1331 روابط سیاسی خود را با انگلستان قطع کرد.
در این رابطه نظر مصدق (که یک هفته قبل در مجلس بیان شد)، اینگونه بود: «که قطع رابطه با اين دولت مداخله گر تاثير در روابط و علائق مردم دو كشور نخواهد داشت.
ما در 19 ماه گذشته كوس رسوائي دولت استعمارگر انگلستان را زديم و آبرويش را در دنيا برديم و اقتدار آن را تا توانستيم تضعيف كرديم. اين دولت در اين مدت از تحريم اقتصادي ما، توسل به دولت هاي ديگر ضد ما، رشوه دادن به دست نشاندگان داخلي و تحريك ايادي خود در ايران و تهديد و ارعاب نتيجه نگرفت.
قبلا تهديدهاي نظامي آن هم اثري نكرده بود. ما خواستيم كه با قطع روابط به اين تحريكات و تشبثات پايان دهيم. ما روابط گرگ با ميش را نمي خواهيم. در طول تاريخ، از اين روابط رنج هاي فراوان برده ايم. انگلستان مثل هر امپرياليست ديگر نمي خواهد ملل ضعيف رشد و ابراز وجود كنند، بنابراين داشتن رابطه با چنين دولتي درست و منطقي نبوده است.
ما مي خواهيم رشد كنيم و روي پاي خود بايستيم و خودمان باشيم كه با داشتن رابطه با انگلستان، تحقق اين آرزو امكان پذير نخواهد بود. دكتر مصدق يك بار ديگر گفت كه شركت نفت انگلستان، ديگر روي ايران را هم نخواهد ديد. مجلس اقدام نخست وزير را با كف زدن و ابراز شادماني تاييد كرد.»
مقام معظم رهبری 24 اردیبهشت ماه سال 1373 در دیدار با مسئولان جامعه مطبوعات در مورد دکتر مصدق اینگونه سخن می گویند:«دیدید در این کشور با مصدق چه کردند، مصدق فقط می خواست مستقل باشد، می خواست نفت کشور در اختیار کمپانی های انگلیسی قرار نگیرد، ولی دیدید که پدرش را درآوردند.»
دکتر مصدق در کتاب خاطرات و تألمات خود، علت اصلی ملی شدن نفت را بدست آوردن آزادی و استقلال که تجلی حاکمیت ملت ایران است، می داند و می گويد:« یک ملت آزاد باید بتواند هر طور که صلاح کار خود را بداند عمل کند...»
تلاش مصدق بر این بود که سیاست داخلی بر اساس اصول مشروطیت و آزادی و سیاست خارجی بر مبنای سیاست موازنه منفی که نفی کننده وابستگی به قدرت های استعماری است پایه ریزی شود.
نفوذ بیگانگان نه محصول همکاری با نیروهای خارجی بلکه ناشی از عملکرد سیاستمداران داخلی است
در حیات سیاسی مصدق مبارزه با حضور مستشاران خارجی در نهادهای اجرایی کشور امری محوری بود. چنین رویکردی هر چند مورد استقبال ایرانیان قرار گرفته است، ولی نفوذ بیگانگان نه محصول همکاری با نیروهای خارجی بلکه ناشی از عملکرد سیاستمداران داخلی است که عموما بین خلق و خوی استبدادی افراد و نفوذ بیگانگان نسبتی وجود دارد.
لذا اگر وسواس مصدق در تعامل با نیروهای خارجی نبود، بحران بعد از ملی شدن نفت بگونه ای می توانست توسط وی اداره و مدیریت شود که باعث تحریم خرید نفت ایران نشود.
مصدق همچنین در بحث هویت ملی سعی می کرد به دام ناسیونالیسم افراطی گرفتار نشده و ابعاد دیگر قضیه از جمله مذهب را از قلم نیندازد، به همین خاطر ایرانیت و اسلامیت توامان مورد توجه او بود. در همین رابطه در مجلس چهاردهم چنین سخن گفت که: «من ایرانی و مسلمانم و علیه هر چه ایرانیت و اسلامیت را تهدید کند تا زنده هستم مبارزه می نمایم.»
دکتر مصدق اقدام دین ستیزانه رضاخان يعني فاجعه کشف حجاب را میستود
این در حالی است که دکتر مصدق بسیاری از اقدامات دین ستیزانه رضاخان از جمله فاجعه کشف حجاب را میستود و از اینکه خیلی زودتر از رضاخان تن به این کار داده و زنان خانواده خود را وادار به کشف حجاب کرده بود، به خود میبالید و در جایی میگوید: « ...قبل از اینکه بانوان محترم در ایران کشف حجاب کنند، من در اروپا با خانوادهام کشف حجاب کردم ...»
وجه دیگر شخصیت مصدق این بود که گر چه در آشنایی با غرب برخی مفاهیم مدرن را می شناسد و حتی در رساله خود بر وجوه عقلانی در فقه شیعه توجه می نماید، اما ساخنار شخصیت او به مانند روشنفکران دینی باعث می شود وی نتواند با محیط های روشنفکری غرب ارتباط چندانی برقرار نماید و لذا در بسیاری موارد منتقد تقلید از نهادها و قوانین غربی بود.
مصدق اشرافي گري سياسي را مي پسنديد
اما نظام سیاسی انگلیس می توانست مدل ایده آلی برای او باشد؛ چرا كه می توانست در عین حفظ آزادی های عمومی، منزلت اشراف را نیز پاس دارد و چنین ایده ای بی ارتباط با خاستگاه اجتماعی اشرافی مصدق نبود.
دكتر مصدق بر آن بود که اشرافیت سیاسی به جامعه مصونیت می بخشد
مصدق بر آن بود که اشرافیت سیاسی می تواند اعتبار افراد را حفظ كند و حتی به جامعه مصونیت بخشد؛ اشرافیتی که مصدق بر آن تاکید می ورزید باعث می شد در مقابل هرگونه فسادی از مسامحه پرهیز کند.
دکتر محمد مصدق به دلیل وابستگی به اشرافیت و خاندان های حکومتگر ایران، همواره در تماس نزدیک با نیروهای استعماری بوده است و در سالهای جوانی از هواداران دولت انگلستان به حساب میآمد و عملا سیاست های این دولت در ایران را تایید میکرد و حتی در مواردی چون قضایای تنگستان و سرکوب قیام رئیس علی دلواری علیه انگلستان، عملا به کمک این دولت رفت.
محمد مصدق عضو فراماسونري بود
از نقاط منفی در زندگی دکتر محمد مصدق، عضویت او در فراماسونری است.مدارک مربوط به عضویت او در «جامع آدمیت» که به دستور میرزا ملکم خان ناظم الدوله و با هدف سمت و سو دادن به رجال و دولتمردان صدر مشروطیت ایجاد شده بود، منتشر شده است.
از قرار معلوم دکتر مصدق عضو لژ «ابن سینا» بود و اعترافات محسن خواجه نوری، لیدرفراکسیون پارلمانی حزب ایران نوین در مجلس شورای ملی نیز حکایت از عضویت مصدق در این لژ دارد.
خواجه نوری در دادگاه انقلاب میگوید: «علت اینکه من لژ ابن سینای فراماسونری را پذیرفتم به علت سابقهای بود که سید جمال اسدآبادی و سید نصرالله تقوی و مرحوم دکتر مصدق در این لژ عضویت داشتهاند...»
دولت مصدق قرارداد ننگين «موافقتنامه عمومی کشاورزی» را با آمريكا امضا كرد
از دیگر اقدامات نادرست دکتر مصدق در دوران زمامداریاش، موافقت با قرارداد «همکاریهای مشترک ایران و امریکا» بود.31 خرداد 1332 میان وزارت کشور دکتر مصدق و اداره کل همکاری های فنی ایالات متحده آمریکا، موافقتنامهای منعقد شد و به امضای دکتر غلامحسین صدیقی، وزیر کشور دولت مصدق و آقای ویلیام، ئی وارن، رئیس اداره کل همکاری های فنی آمریکا رسید.
مطالعه این قرارداد که به نام «موافقتنامه عمومی کشاورزی» نامگذاری شد، برای هر فرد ایرانی تأثرانگیز است و متضمن شرایط و مواد شرمآوری است که یاد امتیازهای دوران ناصرالدین شاه قاجار را در خاطر زنده میکند. به موجب این قرارداد اختیار کامل 420 هزار پارچه روستای ایران به آمریکا واگذار شد. در حقيقت این قرارداد چیزی جز سرپوش بر نفوذ اطلاعاتی و نظامی و سیاسی آمریکا در ایران نبود.
منابع:
1.كتاب مصدق و تاريخ، بهرام افراسيابي
2. مقاله كيهان فرهنگي شماره 149
3. فصل نامه تخصصي علوم سياسي، ايران در ايينه مصدق، رحيم خستو
4. مجله سياسي- اجتماعي گزارش، فروردين 81
5. ابعاد چندگانه دكتر مصدق، محمد بسته نگار