جزایر سه گانه همواره تحت حاکمیت ایران بودهاند و هیچکس در اینباره نظر مخالفی ابراز نمیداشت. تا اینکه سال...
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»- مسعود ابراهیمی؛ یکی از مسائلی که بعد از وقوع انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی ایران ذهن دولت مردان این سرزمین را به خود جلب کرد، مسئله ادعاهای دو کشور عراق و امارات متحده عربی برای حاکمیت جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک بود.
میتوان با صراحت ادعا کرد که یکی از دستاویزهای صدام برای حمله به ایران و تحمیل 8 سال جنگ خونین بر این کشور نیز همین مسئله حاکمیت بر جزایر سه گانه بود. هر چند با آغاز نامهنگاری صدام برای مبادله اسیرهای جنگ 8 ساله و تایید مجدد او بر قرارداد الجزیره، موضوع جزایر سه گانه تقریبا بدون مدعی شد، اما قضیه به عراق و 8 سال جنگ خانمان سوز ختم نشد.
در سال 1992، هنگامی که آمریکا و غرب تلاشهای خود را برای انزوای بینالمللی ایران افزایش داده بودند، امارات متحده عربی نیز ادعای واهی حق حاکمیت خویش بر جزایر سه گانه را مطرح كرد، البته کار به یک ادعا از جانب امارات ختم نشد و اتحادیه عرب نیز طی نامهای به شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال 2008 با دستاویز قرار دادن ماده 54 فصل 8 منشور سازمان ملل متحد ادعای امارات را تایید و تکرار کرد.
هر چند با تلاشهای دولت جمهوری اسلامی ایران و ارائه دلایلی محکم مبنی بر حاکمیت مقتدرانه ایران بر جزایر سه گانه، ادعای کشور امارات و تایید اتحادیه عرب بی اساس و مردود اعلام شد.
سوال مهمی که جا دارد به آن پرداخته شود این است که چه عامل محرکی به اعراب جرئت داد تا علیرغم علم به حقانیت حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه، به خود اجازه دهند تا ادعای حاکمیت بر این مناطق را مطرح کنند؟
برای پاسخ به سوال مذکور لازم است که نیم قرن به عقب برگردیم و اندکی در تاریخچه قضیه جزایر سه گانه و حاکمیت ایران بر این مناطق تأمل کنیم تا عامل واقعی و سرچشمه اصلی این ادعاها را شناسایی کنیم.
جزایر سه گانه همواره تحت حاکمیت ایران بودهاند
جزایر سه گانه همواره تحت حاکمیت ایران بودهاند و هیچکس در اینباره نظر مخالفی ابراز نمیداشت. تا اینکه سال 1877 دولت ایران با پی بردن به رونق تجارت و صیادی در این مناطق ساکنین این جزایر را که تا آن زمان بهعلت فقر و تنگدستی از پرداخت مالیات معاف بودند موظف به پرداخت مالیات نمود.
این اقدام ایران با مخالفت انگلیس مواجه شد. انگلیس وقتی دید به هیچ وجه نمیتواند خود را صاحب این جزایر معرفی کند سعی کرد این جزایر را متعلق به عمان و تحت الحمایه انگلیس عنوان کند. از اینجا بود که ناقوس منازعه میان دو کشور بر سر حاکمیت جزایر به صدا در آمد.
اما جزایر سه گانه چه ارزشی برای انگلیس داشتند؟
قضیه از آنجا آب میخورد که دولت انگلیس که متوجه معادن غنی و مهم خاک سرخ در این جزایر شده بود میدانست که در صورت تحکم ایران بر این مناطق قادر به غارت و چپاول این منبع غنی اقتصادی نیست، لذا سعی کرد به هر نحو ممکن این جزایر را از زیر سلطه ایران خارج کند و تحت مالکیت عمان در آورد تا از طریق عمان به صورت غیر مستقیم «تحت الحمایگی» از منافع این مناطق بهره مند شود.
انگلیس از سال 1904 اقدام به پروندهسازی جزایر سهگانه علیه ایران بود
از همین تاریخ (1904) بود که انگلیس اقدامات خویش علیه ایران را سازمان داد تا به هر نحوی امتیازات جزایر سه گانه را بهنفع خود بدست آورد و شروع کرد به سند سازی و جمع آوری شاهد علیه حق حاکمیت ایران بر جزایر مذکور و هر روز پوشه مدارک جعلی خویش علیه ایران را قطور و قطورتر میساخت.
دولت ایران نیز که از سال 1877 خطر مداخلات استعمارگرایانه انگلیس نسبت به جزایر را حس کرده بود، تا سال 1971 اقدامات زیادی از قبیل ارائه بیش از صد یادداشت و اعتراضنامه به دولت انگلیس، فرستادن مخبر و بازپرس و فرود آوردن بالگرد های ایرانی در این مناطق را در دستور کار قرار داد و اینچنین حاکمیت خویش بر این نواحی را به این دولت گوشزد میکرد.
تاثیر قضیه حاکمیت بر جزایر سه گانه بر جدایی بحرین از ایران
در همین سالها که ایران در پی اثبات حق حاکمیت خویش بر جزایر سه گانه بود، مسئله جدایی بحرین از ایران و اعطای استقلال به آن طبق توافق ایران و انگلیس نیز در سازمان ملل متحد مطرح بود. در این زمان ایران مجبور بود به خاطر تثبیت حاکمیت خود بر جزایر سه گانه از ادعای حاکمیت تاریخی خود بر بحرین صرف نظر و چشم پوشی کند و به جدایی و استقلال بحرین از ایران تن در دهد.
انگلیس تنها به استقلال بحرین رضایت نمیداد و خواهان طرح مجدد مسئله حاکمیت بر جزایر سه گانه در سازمان ملل متحد بود که سرانجام با تلاشهای دیپلماتیک ایران از یک سو و لزوم هماهنگی با سیاستهای آمریکا در منطقه خلیج فارس از سوی دیگر باعث شد انگلیس از مواضع خود عقب نشینی کند و مجبور شود به مذاکره با ایران در باب جزایر سه گانه تن دهد.
سرانجام بعد از حدود صد سال گفتوگو بر سر حاکمیت بر جزایر سه گانه در 29 نوامبر 1971 بر اساس تفاهمنامه ای میان ایران و امارات حق حاکمیت ایران بر ابوموسی به رسمیت شناخته شد و نیروهای نظامی ایران در آنجا مستقر شدند. تنب کوچک و تنب بزرگ نیز بنابر مقررات حقوق بین الملل، استناد به کنوانسیون حقوق دریاها و قطعنامه مربوط به استعمارزدایی قانونا از آن ایران گردید.
با ارائه تاریخچهای از مداخلهجوییهای استعمارگرانه انگلیس در باب جزایر سه گانه قبل از انقلاب اسلامی و نقش کمرنگ اعراب در این بین قصد داشتیم تا با ریزبینی و بررسی موشکافانه به پاسخ سوال ابتدائی خویش این گونه برسیم که اگر مداخلهگریهای انگلیس طی صد سال و سندسازیها و تهیه مدارک هر چند جعلی از جانب ایشان صورت نمیگرفت، امثال صدام نمیتوانستند با استناد به این مدارک هرچند جعلی و بی اعتبار سالها جنگ، خسارت و ... را بر ایران تحمیل کنند یا امارات متحده عربی نمیتوانست علیه ایران نسبت به حق مسلم حلاکمیت وی در سازمان ملل طرح دعوا و شکایت كند و اتحادیه عرب هم از ایشان دفاع نماید.
با اندکی دقت میتوان فهمید تبعات اعمال استعمارگرانه هرچند صد سال پیش انگلیس چگونه گریبان ملت ایران گرفته است.