سالاری: سینمای ما را نه متدینین می پذیرند نه روشنفکران
همچنین در ادامه این نشست سالاری گفت: اینکه ما در اینجا آمده ایم اخلاق در سینما را نقد کنیم به این معنا نیست که ما از سینماگران بهتریم، همچنین ادعایی نداریم که از سینماگران بهتر می توانیم فیلم بسیازیم.
وی در ادامه به سه نگاه در خصوص رابطۀ اخلاق و سینما اشاره کرد و گفت: نگاه اول آن است که سینما آیینه ای در مقابل واقعیات جامعه است، در نگاه دوم هنر را آیینۀ ایده آل های جامعه می دانند و نگاه سوم آن است که سینما در خصوص اخلاق در خود سینما بپردازد.
این کارشناس امور رسانه عنوان کرد: آنچه که در سینما می بینیم، آن چیزی نیست که باید باشد، جامعۀ ما جامعۀ شیعی است، حکومتمان نیز شیعی است، در این جامعه سینما ذی نفوذترین رسانه و هنر است، حال ما با این نگاه به این سینما می رویم یعنی ما قبول داریم که سینمای ما اخلاق مندتر از سینمای هالیوود است اما این سینما در تراز این جامعه و حکومت نیست.
سالاری در بخش دیگری از سخنانش در رابطه با مطالبۀ مردم از سینما گفت: آنچه که جامعۀ ما از سینما مطالبه دارد، آن است که سینمای ما، سینمای منصفی نیست مثلاً 30 سال است که گروه زیادی از مردم در روز جمعه آیینی بزرگ برگزار می کنند به نام نماز جمعه اما در سینمای ما هیچگاه دیده نشده است، اما اگر در گوشه ای از جامعه زن و شوهری مشکلی با هم داشته باشند، بازنمایی فراوانی در سینما می یابد، ما نمی گوییم چرا آن مشکل کوچک را نشان دادید حرفمان این است که چرا مراسمی به این بزرگی را هیچگاه ندیده و نشان نمی دهید یا مثلاً یک دهم جمعیتی که به نمازجمعه می روند ممکن است اشتباه کنند چرا در کل این جمعیت، همان یک دهم را نشانه می گیرند؟ اگر سینما آیینه است، چرا تمام جامعه را نمی بینند.
وی در ادامه با بیان مثالی گفت: مردم در هر شرایط اقتصادی و اجتماعی و حتی در انواع بحران ها نیز پشت نظام را خالی نکردند و در تجمعات گوناگون اعم از روز قدس، 22 بهمن و ... شرکت می کنند اما تجلی این حرکت مردم در کجای سینمای ما تجلی می یابد؟
این کارشناس امور رسانه در این زمینه گفت: همین مسئله موجب می شود ما به این نتیجه برسیم که عمدی در سینما برای نشان ندادن واقعیات جامعه وجود دارد.
سالاری مسئلۀ فمنیسم در سینما را به عنوان شاهد مثالی دیگر مطرح کرد و گفت: فمنیسم هیچ گاه در جامعۀ ما مسئله نبوده است، شاهد مثال آنکه هنوز دستورهایی که مادربزرگ در خانه می دهد، لازم الاطاعه هستند یا حتی اگر فرزندی مهندسی متمول و مشهور شود نیز با دستور مادر، به خانه رفته و حتی شیرهای آب منزل را تعمیر می کند اما سؤال اینجاست که چرا در سینما این موضوع به مسئله ای مهم تبدیل شده است.
وی افزود: اخلاقی که از آن دم می زنند در سینما با غرض نشان داده می شود، در فیلم «گشت ارشاد» فقط همین را می توانستیم نشان دهیم، تمام آن بسیجیانی که در جنگ حضور داشتند و پس از جنگ در جامعه ایفای نقش می کردند، همان هایی بودند که در این فیلم نشان داده شدند؟ آیا در این فیلم نمی توانستیم موارد مثبت را نیز نشان دهیم؟
این کارشناس امور رسانه در بخش دیگری از صحبت هایش به سیاست های چندگانه مسئولان اشاره کرد و گفت: اینکه برخی فیلم ها مثل آدم برفی که اشاره کردید زمانی ممنوع می شود ولی پس از مدتی در تمام شبکه های تلویزیون به نمایش در می آیند به این دلیل است که برخی مسئولان نیز برفی شده اند، در تابستان آب شده، در زمستان یخ می زنند.
سالاری در خصوص تربیت سینمایی افزود: سینما سنت تربیتی در جامعه دارد حتی اگر فیلم ها خنثی باشند نیز از این امر مستثنی نخواهند بود به هر حال افراد خانواده، بازیگران را در نقش های متفاوت می بینند و از آنها تأثیر می پذیرند.
وی ادامه داد: من می خواهم تعریفی مغفول از فرهنگ ارائه دهم. عموما فرهنگ را مجموعه سنت ها و باورها تعریف می کنند، اما تعریفی کمتر گفته و بسیار مهم در رابطه با فرهنگ در دهخدا و معین آورده شده و آن اینست که قنات که در زیر زمین جاری می شود، یک جایی بالا آمده و دیده خواهد شد، فرهنگ مظهر قنات است به این معنی که فرهنگ آن بخشی از اعتقادات و باورهاست که متجلی می شود به عنوان مثال فردی که در خانه خودش نماز می خواند، عملی فرهنگی انجام نداده است اما نماز جمعه و نماز جماعت عملی فرهنگی است، ممکن است نقاشی، هنرمند باشد اما در خانه خودش نقاشی هایش را نگه دارد اما سینماگر فرهنگی تر است؛ زیرا هنر او در جامعه متجلی می شود، تئاتر نیز از همین قبیل می باشد.
این کارشناس امور رسانه اضافه کرد: فرهنگ ظرف است و هر چیزی که در این فرهنگ باشد، باید متناسب با این ظرف باشد، طبق تعریفی که عرض کردم، باید از کاریز قنات، آبی پاک و زلال بیرون بریزد و اگر آبی کثیف جریان می گیرد قاعدتا متناسب با آب کثیف قنات است، در خصوص فرهنگ نیز همین گونه است اگر از کاریز جامعه همان چیزی که در قنات جاریست بیرون نتراود، به او فرهنگ نمی گوییم حال من سوال می پرسم که سینمای ما چقدر مظهر جامعه است؟
سالاری با بیان مثالی ادامه داد: اگر نابینایی در چاه بیفتد و فرد بینایی نزدیک او باشد، طبیعتا شما او را سرزنش می کنید که چرا مانع ورود او به چاه نشدید، سینما نیز به همین شکل می باشد، طبق تعریف دین هنرمند به واسطه موهبتی که خدا به او ارزانی داشته، بیناتر از جامعه است، سینما وظیفه دارد مانع ورود جامعه به چاه شود و طبعا اگر کسی در لحظه ای که آن نابینا دارد به چاه می افتد، دوربین درآورده، لحظه شکستن دست و پایش را عکس بگیرد این امر خلاف دین داری نیست، خلاف آزادگی است، به همین شکل، اگر سینماگری به جامعه برای حل مشکلاتش کمک نکند و صرفا دوربین درآورد تا زشتی های آن را نشان دهد، ما نمی گوییم که او دین دار و انقلابی نیست، او دیگر شرف ندارد.
وی افزود: در کلیسا لایه های مختلفی بین انسان و خدا وجود داشت از کشیش های سطح پایین شروع می شد تا به پاپ می رسید و در نهایت او مقام والایی بعد از خداوند بود، اما پس از مدتی تفکری حاصل شد که در آن لایه های میانی از میان رفت و انسان می توانست بی واسطه با خدا ارتباط برقرار کند، پس از ظهور امانیسم، خود خدا نیز از مناسبات جامعه حذف شد، به این معنی که اگر خواستید فرد خوبی باشید، دیگر نیازی به دین و خدا نیست، همین که برای جامعه مفید و اخلاق مند باشید کافیست، این تفکر در سینما نیز نفوذ کرد، نمونه آن در سینمای ایران فیلم «جدایی نادر از سیمین» است که در آن یک نفر از پدرش محافظت می کند، آدم خوبی نیز هست، اما متشرع نیست در چنین مناسباتی دیگر چه نیازی به دین است.
این کارشناس امور رسانه در بخش دیگری از سخنانش در خصوص فیلم های گیشه ای گفت: من نمی دانم فیلمی مثل «خوابم میاد»، جزو بازار و گیشه به چه چیزی اهمیت می داد، این فیلم بازنمای جامعه نیست، یعنی اگر فردی دست زن و بچه اش را بگیرد و به سینما برود نمی داند این فیلم کدام قسمت از زندگی اش را متجلی نموده است و اگر هم می خواست فیلمی شخصی بسازد، چرا پول مردم را در این راه خرج کرد؟ از نظر تکنیکی نیز این فیلم را نمی فهمم.
سالاری با اشاره به فیلم های دهه 60 افزود: ما در دهه 60 آثار فاخری داشتیم که برای جامعه شیعه نیز حرف داشت، من در ابتدای صحبت هایم عرض کردم که جامعه و نظام ما شیعی است و باید برای تمام جهان شیعه و حتی جهان اسلام برنامه داشته باشد ما این برنامه را در دهه 60 داشتیم اما بعد از آن این امر کمرنگ شد، مخملباف فیلمی به نام «نوبت عاشقی» می سازد که مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت اما او به آن انتقادها وقعی نگذاشت؛ زیرا فکر می کرد که الان نوبت عاشقی رسیده است، این دوره فیلم سازی محجوب به جایی می رسد که فقط به فکر بازار و گیشه است که نه متدین ما آن را می پذیرد و نه جمعیت روشن فکرمان.