گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ همان گونه که در بسیاری از علوم نیاز به نوآوری و نواندیشی داریم؛ دین نیز مستثنی از این امر نیست. امر دینی نیاز به نوآوری و ابتکار دارد، اما نه هر ابتکاری! بسیاری از ابتکارها و نوآوری های دینی به دلیل آن که بر مبنای اصول و قواعد دینی شکل نگرفته اند بدعت محسوب میشوند.
تفاوت بدعت و نواندیشی
بدعت امری است که در دین وجود ندارد و افراد براساس سلیقه و رأی شخصی آن را از دین استخراج کردهاند. در واقع بدعت نسبت دادن چیزی غیر دینی به دین است و ... اما در مقابل نواندیشی دینی آن است که افراد به پژوهشها و نظریههای گذشتگان اکتفا نکرده، بلکه با باز اندیشی در افکار پیشینیان براساس دو اصل زیر به نتایج جدیدتر برسند.
1. مقدمات یقینی (به جای استفاده از مقدمات ظنی)
2. به کار بردن روش صحیحتر (هر علمی روش مخصوص به خود را دارد که تنها باید از آن استفاده کرد)
به عبارت دیگر فکر کنند که مسئله حل نشده و از نو تحقیق کنند و راه حلی برای آن بیابند، البته تمام مسائل دینی قابلیت بازاندیشی ندارند؛ زیرا بسیاری از آنها از یقینیات دین محسوب میشوند اما برخی امور مانند جزئیات مسائل اعتقادی یا اخلاقی که از امور فرعی دین هستند قابل بازاندیشی هستند.
شیخ انصاری؛ عالمی که عالیترین تحولات را در علم اصول ایجاد کرد
مسلما تمامی افراد نیز توانایی باز اندیشی و نوآوری و ایجاد تحول در امور را ندارند. بیشتر کسانی که دست به نوآوریهای اصولی با ابزار صحیح و کارامد میزنند دارای حس کنجکاوی، همت بلند و پشتکار هستند. شیخ مرتضی انصاری یکی از چنین افرادی بود؛ او دارای مکارم اخلاقی و توانایی بازاندیشی اصولی در دین بود. چنین افرادی در تاریخ بسیار کم و نادرند.
شیخ مرتضی انصاری بخش عظیمی از اصول فقه را که نیاز به نوسازی داشته و تا آن زمان هیچ کس عهدهدار اصلاح آن نشده بود مورد نوسازی و بازسازی قرار داد.
وی آن چنان تحولی شگرفی در علم اصول ایجاد کرد که با گذشت نزدیک به 5/1 قرن هنوز پرچمدار ایجاد عالیترین تحولات در علم اصول به شمار میآید.
اثر مشهور شیخ انصاری کتاب «فرائد الاصول» یا «رسائل» در علم اصول فقه و کتاب «متاجر» یا «مکاسب» در علم فقه است. شیخ با ارائه این دو کتاب کمک بسیار بزرگی به جهان تشیع کردند که تا زمان کنونی هیچ جایگزینی نیافته است.
به مناسب سالروز تولد این عالم و مجتهد بزرگ کمی در زندگی و سیره وی تأمل میکنیم.
از نوادگان جابربن عبدالله انصاری
شیخ مرتضی انصاری متولد به سال 4121 هجری قمری و متوفا به سال 1821، فقیهی بزرگوار، اصولی و زاهدی بنام و استاد بسیاری از فقها و مجتهدین معاصر بوده است. نامش شیخ مرتضی فرزند شیخ محمد امین انصاری از نوادگان جابربن عبد اللهانصاری از یاران مشهور پیامبر اکرم(ص) است.
تحصیلات شیخ انصاری
خواندن و نوشتن و حساب و قرآن را در کودکی فرا گرفت و آنگاه به فراگیری علوم زمان خود از جمله صرف و نحو، منطق و ادبیات عرب پرداخت و سپس برای تکمیل تحصیلات راهی مراکز علمی آن زمان در داخل و خارج از کشور گردید. در سال 2321 به همراه پدر به زیارت کربلا مشرف شد و در محضر درس مرحوم سید مجاهد که حوزه علمی آنجا را در آن زمان اداره میکرد حضور یافت.
قدرت بیان و استدلال و احاطه بر ادله و احادیث
سید مجاهد در حکم وجوب یا حرمت نماز جمعه در زمان غیبت امام زمان(عج)بحث میکرد و بدین نتیجه رسید که نماز جمعه در زمان غیبت حرام است. طلبه تازه واردی که تا آن زمان ساکت نشسته و سراپا گوش بود لب به سخن گشود و با استفاده از حافظه قوی و بیانی فصیح به استدلال پرداخت؛
استدلال او در جهت اثبات وجوب نماز جمعه بود، درست در جهت عکس آنچه استاد ثابت کرده بود. قدرت استدلال او استاد را به تردید واداشت ولی او پیش از آنکه نتیجهگیری نهائی کند بحث را به گونهای دیگر گرداند که نتیجه آن تأیید نظر پیشین استاد و در جهت اثبات حرمت نماز جمعه در زمان غیبت بود. قدرت بیان و استدلال و احاطه او بر ادله و احادیث آن هم از حفظ، چنان استاد را به تحسین واداشت که از هویت آن طلبه تازه وارد پرسش کرد. پدرش که تا آن زمان از معرفی فرزند لب فرو بسته و در مجلس درس نشسته بود، گفت: این مرتضی فرزند من است. استاد آیندهای روشن برای او پیشبینی کرد و از پدرش خواست تا فرزند را در کربلا بجا گذارد تا به تکمیل تحصیل بپردازد.
پس از مرگ من شیخ مرتضی انصاری مرجع تقلید شیعیان خواهد بود
مرجعیت علمی حوزه نجف و مرجعیت تقلید شیعیان از سال 1262 تا 1266 با مرحوم شیخ محمد حسن صاحب جواهر بود. هنگامی که صاحب جواهر احساس میکند که زمان مرگش فرا رسیده شیخ مرتضی انصاری را فرا میخواند و در میان جمعی از فضلای حوزه نجف اعلام میدارد که پس از مرگ من شیخ مرتضی انصاری مرجع تقلید شیعیان خواهد بود.
ای شیخ احتیاط را کم کن که شریعت سمحه و سهله است
و به او که بسیار محتاط بود سفارش میکند: ای شیخ احتیاط را کم کن که شریعت سمحه و سهله است. (ناگفته نماند که جمعی از اطرافیان صاحب جواهر زمینه را برای مرجعیت فرزند او، که از فقهای حوزه بود، فراهم کرده بودند ولی تقوا و پرهیزکاری صاحب جواهر برتر از آن بوده که دستخوش عواطف پدری یا زمینهچینی دوستان شود.) شیخ مرتضی انصاری از این تاریخ 1266 تا سال 1281که زندگی را بدرود گفت مرجع منحصر و بلامنازع حوزهء نجف و شیعیان جهان بود.
زهد و پرهیزکاری شیخ انصاری
شیخ انصاری را به فقه و اصول میشناسند، ولی مقامات اخلاقی به ویژه عرفان و زهد او در حدی همسان با پایه علمی او بوده است. در اینباره گفتنیها بسیار ولی مجال گفتار کم است. از اینروی به سه نکته اشاره و به همان اکتفا میشود.
نومیدی سیاست بازان انگلیسی از شیخ
شیخ وجوه مشکوک نمیپذیرفت و همین احتیاط او موجب گردید که سیاستبازان استعمار انگلیس را که میخواستند از نفوذ مذهبی او بهرهمند شوند نومید گرداند.
اجمال داستان آنکه کنسول انگلیس در عراق تلاش داشت که وسیله ایادی خود مبلغ هنگفتی پول، به نام خیریهزنی مسلمان و هندی که در بانکهای انگلیس سپرده بود، به معظمله بدهد ولی هوشیاری و پارسائی و مناعت طبع شیخ مایه رد آن پول و ناکامی آن سیاستمدار گردید.
دهها مجتهد دیدهام ولی هیچیک در وسعت دانش و در دقتنظر به پای شیخ انصاری نمیرسد
پس از آنکه از طرف عالمی چون صاحب جواهر به عنوان مرجع تقلید تعیین میشود و با آنکه از زبان یکی از استادان خود، ملا احمد نراقی، شنیده بود که دربارهاش میگفته: دهها مجتهد دیدهام ولی هیچیک در وسعت دانش و در دقتنظر به پای شیخ مرتضی انصاری نمیرسد، خود از قبول این عنوان خودداری میکند و با مراجعات طلاب و علماء مدتها از تن در دادن به این سمت ابا میکرده، و میپنداشت سعید العلمای مازندرانی که همدرس و هم مباحثه او در درسشریف العلماء بوده است در آن دوران از او اعلم بوده و شاید حالا هم که مرجعیت به او، (به شیخ انصاری) پیشنهاد شده سعید العلماء از او اعلم باشد.
بیشک تو اعلم زمانی و لازم است که پرچم علم و فقه را همچنان در اهتزاز نگاه داری
در آن هنگام سعید العلماء در مازندران میزیسته، شیخ انصاری مدتی در انتظار پاسخ نامهای مینشیند که به همدرس قدیمی خود نوشته و از او خواسته بود که مرجعیت را بپذیرد تا سرانجام نامه سعید العلماء میرسد که چنین مضمونی داشت: «شاید در زمانهای پیش که با هم در محضر شریف شریف العلماء بودیم من بیشتر میدانستم ولی من سالیان دراز است که از حوزه نجف دورم و تو در تمام این مدت در جریان تحصیل و تدریس و تحقیق بودهای و بیشک تو اعلم زمانی و لازم است که پرچم علم و فقه را همچنان در اهتزاز نگاه داری.» آنگاه شیخ مرتضی انصاری در نهایت تواضع و فروتنی راهی جز پذیرفتن مرجعیت نمیبیند و آن را تکلیفی بر خود دانسته از باب تکلیف شرعی میپذیرد و به آن میپردازد.
شهری که متنفذین آن در احکام شرعش مداخله میکنند توقف در آنجا صلاح نباشد
معروف است روزی دو نفر برای حکمیت و فیصله دادن به مرافعهای خدمت شیخ میرسند و قرار میشود فردای آن روز بین آن دو حکم صادر گردد. شبانه از طرف یکی از شخصیتهای متنفذ به شیخ خبر میرسد که چون یکی از طرفین دعوا از منسوبین اوست، در صدور حکم جانبداری او رعایت گردد. شیخ اعظم از این خبر کاملا رنجیده خاطر گشته، میفرماید: «شهری که متنفذین آن در احکام شرعش مداخله میکنند توقف در آنجا صلاح نباشد»
آثار علمی شیخ انصاری
اثر مشهور شیخ انصاری کتاب فرائد الاصول یا رسائل در علم اصول فقه و کتاب متاجر یا مکاسب در علم فقه است، ولی نباید پنداشت که وی فقط همین دو اثر را نگاشته، بلکه آثار علمی دیگری از او بجا مانده است که در زیر به نام آنها اشاره میشود:
* رسالهء تقیه،
* رسالهء رضاع،
* رسالهء قضای از میت،
* رسالهء مواسعه و مضایقه،
* رسالهء عدالت،
* رسالهء مصاهره،
* رسالهای درباره قاعده «من ملک شیئا ملک الاقرار به»،
* رسالهای دربارهء قاعدهء لاضرر،
* کتاب طارت،
* کتابی در علم رجال،
* کتاب اصول فقه
علاوه بر این کتابهای چاپ شده برخی رسالهها نیز از شیخ انصاری به یادگار مانده است،که هنوز چاپ نشدهاند.
مشاهیر شاگردان شیخ انصاری
مکتب علمی شیخ انصاری - در اواسط قرن سیزدهم تا اوایل قرن چهاردهم - پرورش دهنده دانشوران و اندیشمندان معروف شیعه است، علماء و دانشمندانی که شمار آنها را از 500 نفر تا 3000 نفر در کتب رجالی و تاریخی ثبت کرده اند. در کتاب زندگانی و شخصیت شیخ انصاری که توسط کنگره جهانی بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد شیخ انصاری (ره ) انتشار یافته است نام 316 نفر را ذکر کرده که بعضی از مشاهیر از شاگردان شیخ به شرح ذیل آمده است:
1. شیخ ابراهیم آل صادق (1221 - 1284 یا 1288 ق)
2. سید محمد ابراهیم بهبهانی (- 1300 ق)
3. شیخ ابراهیم خوئینی (- 1300 ق)
4. میرزا محمد حسن شیرازی (1230 – 1355ق)
5. حاج میرزا ابراهیم خوئی (1247 - 1325 ق)
6. آخوند خراسانی (1329 ق)
7. میرزا ابراهیم علوی سبزواری (1316 ق)
8. سید جمال الدین اسد آبادی (1254 - 1314 ق)
9. شیخ ابراهیم قفطان (- 1279 ق)
10. میرزا حبیب الله رشتی (1234 – 1312ق)
1. شیخ مولا ابراهیم قمی (- 1308 ق )
12. ملا حسینعلی همدانی (1239 - 1311 ق)
13. سید ابو تراب قزوینی (معروف به سکاکی ) (-1303 ق )
14. میرزا محمد آشتیانی (1248 - 1319 ق )
15. سید میرزا ابوالحسن رضوی (1311 ق )
16. سید میرزا ابوالحسن سبزواری (-1313-1280 ق)
17. سید ابوالقاسم خوانساری (1280 ق )
منابع :
1.مجله پژوهش، سال اول، شماره دوم، پاییز و زمستان 88،نواندیشی دینی و روش شناسی، مصباح یزدی، تحقیق جواد عابدینی
2. مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، بهار و تابستان 1380 - شماره 24و25، ابتکارهای شیخ مرتضی انصاری در علم اصول فقه، حیدری، محمد علی
3. مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، 1371شماره 28، شیخ مرتضی انصاری کیست؟، محمدی، ابوالحسن