اخوان المسلمین هنگام تشکیل، یک هدف مقدس را در ذهن میپروراند و تا حد بسیار زیادی هم موفق بود. تا آنجا که بسیاری از اهلنظر آن را برترین حزب معاصر نامیدهاند.
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛محمدرضا بیات، برای قضاوت یک دین، اهل آن دین معیار خوبی نیستند؛ چرا که معلوم نیست چقدر آن دین را پیاده میکنند. هیچ وقت درست نیست که برای قضاوت اسلام، رفتار مسلمین را زیر ذرهبین گذاشت؛ چرا که مسلمین و اسلام دو مفهوم جدا هستند، اگرچه مسلمین میتوانند شاهدی بر معنای اسلام باشند.
این که شیعه چیست و چه نظام سیاسی نزد آن سفارش شده است، با مسیری که شیعیان و همین طور اهل سنت پیمودهاند، فرق دارد.
تفاوت نگاه اهل سنت و شیعه به حکومت و حاکم
طبق اعتقاد اهل سنت، آنها موظفند که هر حکومتی بر سر کار باشد، چه عادل و چه فاسد، از آن پیروی کنند. هیچ کس حق ندارد علیه دولت حاکمه قیام کند و هر شورشی ضد حکومت گناه است، اما اگر کسی قیام کرد و حکومت را شکست داد و خودش بر مسند نشست، دیگر گناه نکرده است.
این اعتقاد در تمام کتب مربوطه اهل سنت قابل پیگیری است. با این اعتقاد معلوم است که چه نگاه سیاسی در اهل سنت شکل میگیرد اگرچه برخی بر خلاف اعتقادشان کار دیگری کردند.
اما نگاه شیعی، حکومت هیچ ظالمی را برنمیتابد و حتی وظیفه یک شیعه است که تحت سیطره ظالم نماند. قرار است در این نوشتار، جریانهای زنده اسلامی را فارغ ازجریانهایی که در ایران نفس میکشند- که خود فرصتی جدا میطلبند- رصد کنیم.
مهمترین احزاب جهان اسلام
از مهمترین احزاب جهان اسلام باید از امل و حزب الله لبنان نام برد. أمل به دست امام موسی صدر تأسیس شد و از همان ابتدا، اهدافی گسترده در شئون نظامی، فرهنگی و اقتصادی دنبال میکرد و به تعبیری میخواست تمام اجحافهایی را که حکومت لبنان علیه شیعیان روا داشته، جبران کند. البته، نام گروه سیاسی- نظامی این مجموعه، أمل بود و بقیه گروهها رسما نام دیگری داشتند، اما عملا یک دستگاه بودند که توسط امام موسی صدر اداره میشدند.
در مقابل، حزبالله از ابتدا بنابر اقتضائات زمان با یک هدف نظامی کار خود را در شرایط اشغال لبنان به وسیله رژیم صهیونیستی و در شرایطی که احساس میشد، أمل بعد امام موسیصدر وظایفش را فراموش کرده، آغاز به کار کرد.
اگرچه اخیرا حزب امل میکوشد کارهای دیگری هم برای شیعیان بکند و تا حدی هم موفق بوده، اما در حقیقت، حزبالله در عرصه نظامی، یک بروز حقیقی از فکر سیاسی شیعه متفاوت از عرب سنی بود. از معدود اعرابی که این اواخر در پیکارهای عرب با اجانب توانست پیروز شود؛ زیرا اولین بار بود که یک عرب شیعه پا به میدان مبارزه میگذاشت. بررسی اهمیت این موضوع مجال بسیار مفصلی میطلبد که در این مقال کوتاه نمیگنجد.
فاطمیون و نقش آنها در سیاست
فاطمیون، یکی از فرق اسماعیلیه هستند. اسماعیلیه معتقدند که بعد از امام ششم، یعنی امام جعفر صادق، حضرت موسی بن جعفر(ع)، امام نیست. از میان اسماعیلیه، فاطمیون معتقدند محمد بن اسماعیل بن الصادق، امام بعدی بوده و امامت در فرزندان وی ادامه پیدا کرده است. اینها غیر از یک اختلاف در مسئله امامت، عقاید سایر اسماعیلیه را دارند؛ همانند دروزیان
فاطمیون، سالهای درازی در مصر زمام حکومت را به دست گرفتند و در زمان حکومت آنها بعد از سالها سختی، کمی وضعیت شیعیان بهبود یافت. همزمان و به تدریج شرایط برای شیعه شدن بیشتر آن منطقه و حتی منطقه شام فراهم شد.
فاطمیون اکنون در مصر حاشیهنشین هستند
بعد از آنکه حکومت فاطمیون برافتاد، آنها بسیار کوشیدند تا در میدان سیاست حضور فعالی داشته باشند و حداقل در بازی سیاسی خود مصر، نقشی جدی بازی کنند و شاید تاحدی هم موفق بودند، ولی امروز عملا به حاشیه رانده شدهاند و در خود مصر هم نمیتوانند کاری از پیش برند، اگرچه در چند شهر کوچک مصر، خرده فعالیتهایی را دنبال میکنند، اما عملا سخت است آنها را یک حزب زنده بنامیم.
اخوانالمسلمین فریادی در شورهزار سکوت اهل سنت بود
با تمهیدی که در مورد اهل سنت چیدیم، به نظر می رسد توقع نتیجه و حرکتی را از آنها نمیتوان داشت، اما فریادی در شورهزار سکوت آنها رویید و حزبی به نام اخوان المسلمین شکفت. مهمترین نکته در مورد اخوان این است که در ابتدا به چه هدفی تشکیل شد و در ادامه چه هدفی را پی میگرفت.
مسلم است که اخوان هنگام تشکیل، یک هدف مقدس را در ذهن میپروراند و تا حد بسیار زیادی هم موفق بود. تا آنجا که بسیاری از اهلنظر آن را برترین حزب معاصر نامیدهاند. در سالهای آغازین تأسیس، به جز تأثیرات غیرمستقیم بر بسیاری از کشورها، تأثیر مستقیم نیز داشت و حزبی با همان اهداف و گاهی با همان نام در سایر کشورها تأسیس میشد. از این کشورها میتوان به سوریه، هند، پاکستان، الجزائر، عراق، سودان، مصر، اندونزی، ترکیه، افغانستان و ایران اشاره کرد.
ارتباط شهید نواب صفوی با اخوانالمسلمین
شهید نواب صفوی بسیار با این گروه مرتبط و یک علاقه و تبادل دو طرفهای بینشان برقرار بوده است. کمکهایی که به هم کردهاند نیز جالب است. حتی اهمیتی که هریک در نظر دیگری داشته است. مجموعه حرفها، گفتارها و رفتارهای شهید نواب در مورد اخوان، آرمانهای گفته شده توسط مسئولان اخوان را تأیید میکند. حتی بسیاری از حرف ها و موضع گیریهای شهید، مشابه این گروه است؛ که برخی محققین به این شباهتها اشاره کردهاند.
حسن البنا؛ فردی با دغدغههایی شبیه آرمانهای امام خمینی (ره)
دغدغه اصلی حسن البنا مؤسس این حزب، پیاده کردن اسلام درست، در جامعه بود. او معتقد بود در گذر زمان و در شرایط پیشآمده و خصوصا با حضور غرب، شکل زندگی و تفکر اسلامی فراموش شده است و او میخواست آن را بار دیگر به سرزمینهای اسلامی برگرداند. البنا اندیشههای بسیار روشنی در زمینه وحدت، نگاه به غرب، نگاه به بعد اجتماعی اسلام در کنار سایر ابعاد آن و... داشت.
در جهان اهلسنت، اولین کسی که علم وحدت را برافراشت، حسن البنا بود. در عمل گامهای ارزندهای در این راستا برداشت. حسن البنا و حزب اخوان المسلمین، تأثیر زیادی بر جهان اسلام گذاشت. آرمانهای آن زمان حزب، بسیار شبیه آرمانهای امام خمینی(ره) بود و چه بسا شخصیتهایی حتی مثل امام، از این گروه تأثیراتی پذیرفتهاند.
تفاوت موضع اخوان المسلمین با حکومت سابق مصر
اما موضعگیریهای اخوان با حکومت مصر کمی تفاوت داشت و همین موضوع برایشان مشکلاتی بسیار درست کرد. اخوان دغدغه اسلام داشت و در مقابل یک حکومت وطنگرای پان عربیسم بر مصر حکومت میکرد. تا جایی که در زمان انورسادات، به خاطر حمایت انور از اسرائیل، اخوان او را ترور میکند. این کار اخوان خشم حکومت را برمیانگیزد و بهانه خوبی میشود تا اخوان را از مصر اخراج کند.
از اینجا به بعد حوادثی رخ میدهد که کم کم آن گروه اخوان ابتدای کار رنگ میبازد و آنها چند دسته میشوند. گروهی در غرب رشد میکنند و از آن فضا تأثیر میپذیرند و گروهی هم حوالی عربستان به کار خود ادامه میدهند. این گروه هم از فضای وهابی موجود بسیار تأثیر میپذیرند. عدم ارتباط جدی این دو گروه باعث میشود که بعد چند سال، شاهد دو گروه متفاوت با یک نام باشیم؛ یکی اخوان متمایل به غرب و دیگری اخوان سلفی. از آن اخوان خالص هم چیز قابل ذکری به جا نمانده است.
وهابیت عروسک خیمه شب بازی انگلیس است
کی دیگر از فرقه هایی که در عالم اسلام به وجود آمد وهابیت بود؛ البته این فرقه از آن مواردی است که از نطفه ضاله متولد شد و هدف از شکل گیری آن با نقشه استعماری بوده است.
در مورد نحوه شکلگیری وهابیت، زیاد کار شده است و منابع معتبر و مفصلی در دسترس است. امروزه دیگر شکی نیست که وهابیت، عروسک خیمه شببازی است و عروسک گردان آن انگلیس است. شاید بتوان به جرأت گفت که هر حرکتی که ضد وحدت کار میکند، یک جریان استعماری است. مشکل کار آن است که اعضای جزء، هیچ گاه از پس قضیه خبردار نمیشوند و آنقدر غرق عقایدشان شده اند که دیگر نمیتوانند درک کنند این عقاید، به روشنی باطل هستند.
نگاه نادرست وهابیت به شیعه و تاثیرات این نگاه
یکی دیگر از معضلاتی که وهابیت به جا گذاشته، نگاه غیر صحیح به شیعه است. حتی نگاه نادرست به امامان معصوم. تا همین گذشته نزدیک، امامان معصوم، به عنوان شخصیتهایی مقدس، مورد احترام اهل سنت نیز بودند. حتی بسیاری از اهل سنت به زیارت آن بزرگواران میرفتند.
گروههایی از عراق و دیگر کشورهای عربی سالانه با کاروانهای بزرگ به زیارت امام رضا میآمدند و ... . اما جوانان آنها، امروزه دیگر اعتقادی به آنها ندارند. همه اینها متأثر از نگاه افراطی وهابیت است. ممکن است کسی در ظاهر وهابی نباشد، سنی یا شیعه باشد، اما از نگاه افراطی وهابیت، آگاهانه یا ناآگاهانه تأثیر پذیرفته باشد. حقیقت آن است که عرب امروز، بسیار متأثر از وهابیت است. مخصوصا عرب پیرامون خلیج. همه اینها، به خاطر هزینههای هنگفتی است که وهابیت خرج عقایدش میکند. به اینها، حمایتهای حکومتی را نیز بیفزایید.
وهابیون، آمریکا، رژیم صهیونیستی، استکبار و ... را چندان دشمن نمیشمرند، بلکه شیعیان را بزرگترین دشمن اسلام میشمرند و ایران را رأس تمام مشکلات عالم اسلام نام میبرند. آنها شیعیان را خارج از دین میشمرند و با آنها همچون کفار رفتار میکنند.
باب، از ادعای نیابت امام عصر (عج) تا ادعای پیامبری
بابیت و بهائیت نیز از دیگر فرقههای جدید هستند، که آنها هم بطلان عقایدشان، از روز روشنتر است. حتی از خود شخصیت باب و بهاء، ناهنجاریهای بسیاری نقل شده است. باب در ابتدا ادعای نیابت امام زمان (عج) را کرد و سپس ادعای اینکه خودش امام زمان (عج) است و در نهایت مدعی شد که پیامبر است و دین جدیدی آورده.
هنگامی که توسط حکومت بازداشت شد، از ادعای خود برگشت. آزاد شد؛ ولی دوباره از همان ادعا دم زد و دوباره به زندان حکومت افتاد. اینکار چند بار تکرار شد و هربار با عدهای از علما به بحث نشانده میشد تا ادعای خود را ثابت کند و هر بار شکست میخورد.
باب به فرمان امیرکبیر اعدام شد
تا اینکه یک بار در زندان نامههایی برای او آمد مبنی بر اینکه بعضی شاگردانش هنوز آیین او را تبلیغ میکنند و بسیاری نیز به دین او گرویدهاند. این باعث شد تا بعد از آزادی، کار خود را جدی دنبال کند تا اینکه بالاخره به فرمان امیر کبیر، اعدام شد. امیر کبیر برای سرکوبی این نحله بسیار کوشید.
کسی که نایب باب شد
بعد از باب، شاگردش بهاءالله، داد نیابت او را سر داد. این در حالی است که بسیاری معتقدند نایب اصلی باب، برادر بهاءالله، صبح ازل بوده و بهاء، با دسیسه و نیرنگ او را کنار زد و خود را بر این مقام جا زد. پس از مدتی، بهاء مدعی نبوت شد و از تمامی پیروان باب خواست تا به آیین او بگروند و رفته رفته، همین طور هم شد.
بعد از برکناری امیرکبیر از صدارت، دیگر کسی از طرف حکومت، با این فرقه انحرافی، مقابله جدی نکرد. تا اینکه بهاء از ایران رانده شد و به بغداد رفت و از آنجا شاه عثمانی او را به حیفا در فلسطین تبعید کرد و در همان جا به عمر نحس خود پایان داد.
فتوای علمای شیعه در خصوص وهابیت، بابیت و بهائیت
میتوان جای پای یهود و استکبار را در زمینه تمام فعالیتهای این فرقه مشاهده کرد. گاهی دیگر حمایتها علنی میشود. بهائیت و یهود روابط بسیار نزدیکی با هم دارند و امروزه مرکز بهائیت، داخل خود اسرائیل است. با این تفاسیر، معلوم میشود که نگاه ضد شیعی بهائیت، از کجا آب میخورد. طبق فتوای علمای شیعه، فرق ضاله وهابیت، بابیت و بهائیت، همگی خارج از اسلام و کافر هستند.
پایان
منابع:
1. مذاهب الاسلامیین، دکتر عبدالرحمن البدوی. 2. آشنایی با فرق و مذاهب و اسلامی، رضا برنجکار، مؤسسه فرهنگی طه، چهارم، 81. 3. نامههای بلوغ، علی صفایی حایری (عین-صاد)، لیلة القدر، دوم، 1383. 4. نگرشی دیگر بر بابیت و بهائیت، ملاعبدالرسول مدنی کاشانی، به اهتمام امیر متولیان، راه نیکان، اول، 1388. 5. اخوان المسلمین، دکتر بهمن آقایی و خسرو صفوی، شرکت انتشارات رسام، اول، 1365. 6. نهضتهای اسلامی صد سال اخیر، شهید مطهری، صدرا، بیست و چهارم، بهمن 1377. 7. جمعیت اخوان المسلمین.