گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو» - فائزه بنایی؛ در دریای عمیق گسترده و پربار قرآن مروارید قول سدید 2 جا به چشم میخورد و در هر دو آیه مبارکه خداوند به دو امر اساسى در کنار یکدیگر دستور مىدهد: یکى تقواى الهى و دیگرى سخن سدید. این نشان مىدهد که گفتار انسان تأثیر ویژهاى در رسیدن او به سعادت دارد، به گونهاى که در ردیف تقواى الهى و پروا داشتن از خداوند بیان شده است.
قول سدید چه نوع قولی است؟
علامه طباطبائی در آیه 70 سوره مبارکه احزاب (1) کلمه سدید را از ماده سداد دانسته و قول سدید، عبارت است از کلامى که هم مطابق با واقع باشد و هم لغو نباشد و یا اگر فایده دارد، فایدهاش مثل سخن چینى و امثال آن، غیر مشروع نباشد. پس بر مومن لازم است که به راستى آنچه مىگوید مطمئن باشد، و نیز گفتار خود را بیازماید، که لغو و یا مایه فساد نباشد.
و در آیه 9 سوره مبارکه نساء فرمایند: «قول سدید» کنایه است از انتخاب روش صحیح در عمل و ترک روش ناصحیح و منظور از قول، روش عملى است نه سخن، آنجا که مىفرماید: باید روش محروم کردن ایتام و خوردن اموال و پایمال کردن حقوق آنان را ترک کرد مثل قول حسن که نوعی رفتار نیک با مردم تعبیر شد.
مفهوم سدید در سخن آیتاللّه مکارم نیز از ماده «سد» به معناى محکم، استوار، خللناپذیر و موافق حق و واقع است؛ سخنى که همچون یک سد محکم جلوى امواج فساد و باطل را مىگیرد و... . اگر بعضى از مفسّران آن را به معناى «صواب» و بعضى به خالص بودن از کذب و لغو یا هماهنگ بودن ظاهر و باطن و یا صلاح و رشاد و مانند آن تفسیر کردهاند همه به معناى جامع فوق برمىگردد.
مصادیق قول سدید:
1. سخن نیکو؛ سخنى که از فساد و کذب و لغو خالص باشد. (3)
2. سخن نیکویى که ظاهر و باطن آن هم یکى باشد. (4)
3. «قول سدید»: سخنى است که از روى عدل باشد و آن منطبق بر توحید است. (5)
4. «قول سدید» به معنى سخن راست. (6)
5. «قول سدید» به سخنى که راست باشد و در آن قصد حق شده باشد و ظاهر و باطنش یکى باشد.(7)
6. «قول سدید» قول صواب و حق و مستقیم است. (8)
7. «قول سدید» به معناى سخن حق است. (9)
8. «قول سدید» به معناى کلمات حکمتآمیز و سؤال از وظایف و تکالیف، مواعظ و نصایح و اصلاح ذاتالبین، امر به معروف و نهى از منکر، تلاوت قرآن، و ذکر ادعیه وارده است. (10)
9. «قول سدید» به گفتن «لااله الا اللّه» است. (11)
10. «قول سدید» به سخن درست نخواهد بود، مگر سالم و در وقت مناسبش باشد و چنین نخواهد بود جز آنکه از روى اندیشه و نظر به حال و آینده بیان شود. آنچه مؤمن را از منافق تمیز مىدهد این است که مؤمن وقتى حرف مىزند احساس مسئولیت مىکند؛ از اینرو، پیش از سخن گفتن بسیار مىاندیشد، در حالى که منافق بدون فکر و اندیشه کلامى بر زبان مىآورد و خود را گرفتار مىسازد و در حدیث آمده: زبان مؤمن آن سوى قلب اوست و قلب منافق پشت زبان او. (12)
11. «قول سدید» سخنى است که در آن قصد و نیت حق و راستى باشد و واژه «سداد» به معناى قصد به سوى حق و سخن به عدل است؛ چنانکه مىگویند: «سد السهم نحو الرمیه»؛ تیر راست و مستقیم به طرف شکار رفت. و مقصود کلى این است که زبانتان را از دروغ نگه دارید و سخن راست و حق گویید.(13)
قول سدید در نهی تهمت به رسول
در این آیه نهی مومنین از بعضى اعمال بنى اسرائیل است که پیغمبرشان را اذیت کردند و منظور از این اذیت تنها محدود به آزارهاى زبانى، و یا عملى نیست، گرچه مطلق آزار پیامبران حرام و مورد نهى است، ولى در خصوص این آیه به قرینه جمله «فبراه الله - خدا تبرئه اش کرد» منظور این آزار از ناحیه تهمت و افترا است، چون این نوع اذیت است که رفع آن نیاز به تبرئه خدایى است.
اما در خصوص رسول گرامى اسلام و اینکه تهمتى که به وى زدند چه بوده؟ بهترین وجهى که ذکر کردهاند این است که آیه شریفه اشاره است به تهمتهایى که به آن جناب در خصوص داستان زید و زینب زدند، اینها مطالبى است که با قداست ساحت رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مناسبت ندارند و از جمله «و کان عند الله وجیها» یعنى او نزد خدا صاحب جاه و آبرو، و مقام و منزلت بود، این مطلب به خوبی روشن میشود که چرا خدا او را تبرئه کرده است.
نتیجه قول سدید: اصلاح اعمال و غفران ذنوب
اصلاح اعمال و مغفرت ذنوب نتیجه قول سدید میباشد؛ چراکه میفرماید: قول سدید بگویید، تا اعمالتان صالح گردد، و گناهانتان آمرزیده شود، و این به این جهت است که وقتى نفس آدمى عادت کرد به راستى، و به قول سدید، و به هیچ وجه آن را ترک نکرد، دیگر دروغ از او سر نمى زند، و سخن لغو، و یا سخنى که فساد از آن برخیزد از او شنیده نمىشود، و وقتى این صفت در نفسانسان نشست، بالطبع از فحشاء و منکر، و سخن لغو دور گشته، در چنین وقتى اعمال انسان صالح مىشود، و بالطبع از عمرى که در گناهان صرف کرده، دریغ مىکند، و از کردهها پشیمان شده، و همین پشیمانى توبه است .
و وقتى توبه کرد، و خدا هم در مابقى عمر از ارتکاب گناهان محافظتش فرمود، دیگر گناهان کوچک خیلى خطرى نیست، چون خود خدا وعده داده که اگر از گناهان کبیره اجتناب کنید، ما صغیرههایتان را مىآمرزیم، «ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم» و در نتیجه ممارست قول سدید انسان را به سوى صلاح اعمال کشانده، و به اذن خدا به آمرزش گناهان منتهى مىشود.
و در انتها «و من یطع الله و رسوله فقد فاز فوزا عظیما» وعدهاى است جمیل به کسانى که همه اعمال صالح را بجا آورند و از همه گناهان اجتناب کنند، چون فوز عظیم را مترتب بر طاعت خدا و رسول کرده است.
قول سدید مردم در برخورد با یتیمان
خداوند در آیه 9 سوره نساء (2) می فرماید انسان لزوماً باید از مکافات عمل بترسد؛ چرا که ممکن است از خود او یتیمی برجاى بماند و هر کسى طبیعتاً علاقه مند است با یتیمانش به خوبى رفتار شود و اگر چنین بخواهد پس با یتیمان دیگران باید به خوبى برخورد نماید.
کلمه خشیت به معناى تأثر قلبى است از چیزى که انسان از اتفاق افتادن آن ترس دارد البته تأثرى که همراه با اهمیت باشد، یعنى آن امر در نظر انسان امرى عظیم و خطرى بزرگ جلوه کند.
آنچه بر سر ایتام مىآورید عاقبت بر سر ایتام خود خواهد آمد
به هر حال ظاهر جمله «الّذین لو ترکوا من خلفهم ذریّة ضعافا خافوا علیهم» این است که مىخواهد رحمت و رأفت بر اطفال و ناتوان و بىسرپرست را تمثیل کند، اطفال بىکسى که تحت تکفل کسى نیستند و کسى را ندارند که امورشان را اداره نموده و منافعشان را جلب و ضررهایشان را رفع کند و ذلت و بیچارگى را از آنان دور سازد. البته این موضوع را هم باید دانست که تهدید مستفاد از آیه مورد بحث مخصوص به کسانى نیست که در حال حاضر خودشان نیز ذریه ضعاف و ناتوان دارند
و در تفسیر عیاشى از امام صادق و از ابى الحسن (ع) روایت آمده که فرمودهاند: خداى تعالى درباره خوردن مال یتیم به دو عقوبت تهدید کرده، که یکى از آن دو عقوبت آخرت است یعنى همان آتش و اما دومى عقوبت دنیا است که آیه 9 سوره نساء بیانگر آن است و منظور از این آیه این است که باید بترسند از اینکه بچههایشان یتیم شوند و دچار همین سرنوشت گردند سرنوشتى که یتیمهاى مردم بدان دچار شدند یعنى پدر را از دست دادند و ظالمانی چون اینان اموالشان را خوردند.
همانگونه که ملاحظه شد، درباره قول سدید آراء مختلفى در میان مفسّران مطرح است. برخى تطبیق به مصداق کردهاند؛ و بعضی نگاه رفتاری و عملی دارند، حاصل اینکه خداوند در این آیات شریفه مؤمنان را مأمور ساخته که از «قول سدید» یعنى از سخنان محکم و استوار در گفتارشان، استفاده نمایند؛ سخنانى که آثار ارزشمندى را به دنبال خود دارد. به برخى از این آثار در خود قرآن کریم و به برخى دیگر در روایات اشاره شده است.
پیوست ها:
1 . سوره مبارکه احزاب آیه 70و 71
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِیدا، یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ و من یطع الله و رسوله فقد فاز فوزا عظیما »
اى کسانى که ایمان آورده اید! از خدا بترسید و سخن سنجیده بگویید. تا خدا اعمالتان را به سودتان اصلاح کند، و گناهانتان را برایتان بیامرزد، و هر کس خدا و رسولش را اطاعت کند مسلما به رستگارى عظیمى رستگار شده است.
2. سوره مبارکه نساء. آیه 9
وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ ترَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِیداً.
و باید بندگان از مکافات عمل خود بترسند و با یتیمان مردم نیک رفتار باشند کسانى که مى ترسند کودکان ناتوان از آنها باقى ماند و زیردست مردم شوند پس باید از خدا بترسند و سخن به اصلاح و درستى گویند و راه عدالت پویند.
3. محمّدبن حسن طوسى، التبیان، ج 8، ص 366
4. فضلبن حسن طبرسى، مجمعالبیان، ج 8، ص 584.
5. سلیمان بلخى، تفسیر مقاتل، ج 3، ص 580.
6. فخرالدین رازى، التفسیرالکبیر، ج 9، ص 186.
7.محمّدبن حبیباللّه سبزوارى نجفى، همان، ج 1، ص 432.
8. رشیدالدین میبدى، کشفالاسرار، ج 8، ص 92.
9. ابوالفتوح رازى، روضالجنان و روحالجنان، ج 16، ص 26.
10. سیدعبدالحسین طیب، اطیبالبیان، ج 10، ص 535.
11.عتیقبن محمّد سورآبادى، تفسیر سورآبادى، ج 3، ص 2000.
12.سید محمّدتقى مدرسى، تفسیر هدایت، ترجمه احمد آرام، ج 10، ص 321.
13.فضلبن حسن طبرسى، جوامعالجامع، ج 5، ص 58.
منابع:
1. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، جلد16 و جلد 1.
2. تفسیر نمونه، مکارم شیرازى ج 17، ص 477.
3. کتاب عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، استاد حسین انصاریان، جلد 10.
4. مقاله احمد شجاعی، سخن نیکو از منظر قرآن.