یکی از عوامل پیشبرد علم، پژوهش است. علم با ایجاد تخصص در حوزههای مختلف، پژوهشها را ساماندهی میکند.
گروه علمی «خبرگزاری دانشجو»زهرا مینائی- عضو اندیشکده تعلیم و تربیت دال؛ یکی از عوامل پیشبرد علم، پژوهش است. علم با ایجاد تخصص در حوزههای مختلف، پژوهشها را ساماندهی میکند. پژوهش در هر یک از این حوزههای تخصصی، در مجموع یک علم را ایجاد کرده و پیش میبرد. هرچه سطح این علوم تخصصیتر شود، پژوهش نیز تخصصیتر شده و علم را در ابعاد گستردهتری به پیش میراند.
به نظر میرسد در حال حاضر در ایران پژوهش کارکرد اصلی خود را از دست داده است. اگر در ایران پژوهش، کار خود را به خوبی انجام میداد از دو حال خارج نبود. یا تا کنون به علم بومی رسیده بودیم و یا علم غربی را گسترش داده و جایگاهی بالا در ایجاد علم جدید در جهان داشتیم. هیچ کدام از این دو اتفاق نیفتاده است. البته در عدم ایجاد این دو اتفاق، عوامل بسیاری درگیر اند اما پژوهش یکی از مهمترین این عوامل است. علت این مسئله را میتوان در ناهمواریهای گوناگونی جست که در ابعاد مختلف حوزۀ پژوهش وجود دارد. در ذیل مشکلات برخی از این ابعاد آورده میشود:
بیان مسئله: اولین قدم برای طرح یک پژوهش، بیان مسئله و تنظیم سوالات و -در برخی از انواع پژوهشها- فرضیهها است. این مرحله، یکی از نقاط کانونی در پژوهش است. در این مرحله افراد بر اساس سوالات ذهنی خود، مسئلهای را انتخاب کرده و در رابطه با آن پژوهش میکنند.
یکی از آسیبهای این حوزه، طرح مسائل غیر بومی است. با نگاهی به پایاننامهها در دانشگاههای مختلف، موضوعاتی دیده میشود که باری از دوش مسائل موجود در کشور برنمیدارد. در برخی موارد این موضوعات بسیار نظری است. در برخی موارد مسائلی است که بیش از آنکه جامعۀ ایران با آن مواجه باشد، جوامع دیگر با آن مواجه است. در موارد دیگر ممکن است مسئله در ایران وجود داشته باشد اما جزء موضوعات اولویتداری نباشد که در حال حاضر ذهن اندیشمندان و سیاستگزاران کشور را به خود مشغول داشته است.
انتخاب موضوعات غیر بومی دلایل گوناگونی میتواند داشته باشد. یکی از این دلایل این است که خود دانشجویان معمولا افراد دغدغهمندی نیستند. افرادی نیستند که سوالات بسیاری در ذهن داشته باشند و به خاطر آن سوالات علم بیاموزند. افرادی نیستند که وقتی سر کلاس نشستهاند، محتوای کلاس را با واقعیت عینی جامعۀ خود تطبیق دهند و اگر تناقضی دیدند، برآشوبند. افرادی نیستند که به مسائل و مشکلات فکر کنند و سعی کنند آن مسائل را رفع کنند.
مهم ترین مشکل بسیاری از دانشجویان، هنگام تعیین موضوع پایاننامه این است که موضوعی در ذهن ندارند. و این یعنی فاجعه. یعنی یک ذهن خالی که به هیچ چیز فکر نکرده است و در هنگام قرار گرفتن در مرحله انتخاب موضوع، به دنبال استاد و دانشجویان دیگر میگردد شاید به او موضوعی پیشنهاد دهند.
حال آنکه موضوع باید از عینیات جامعه و از دریچۀ ذهنیات دانشجو بجوشد. سوالی باشد که سالها با آن درگیر بوده است. در برخی موارد از سالهای اولیۀ دبیرستان. اما دانشجویانی که هدف از درس خواندن را نمیدانند به تبع دغدغه هم ندارند، و پیرو آن سوالی هم ندارند. و البته این مسئله به دلیل نداشتن مسئولیت در قبال خود، خانواده، جامعه، کشور و حتی جهان است. فردی که خود را مسئول نداند، دربارۀ مسائل جهان با بیتفاوتی میگذرد و برای خود هیچ بار مسئولیتی قائل نمیشود. هر دانشجو اگر در زندگی، ماموریتی برای خود قائل باشد، به اطرافش توجه میکند، دغدغههایش را میشناسد و سوالاتش را در پژوهش پاسخ میدهد. این پاسخها میشود قطعهای کوچک از پازلی بزرگ از مسائل کشور که یک دانشجو آن را حل کرده است.
دومین دلیل برای غیر بومی بودن مسائل، محدودیتهایی است که رشتههای تخصصی برای دانشجو ایجاد میکند. گاهی اوقات، مسائل کشور، در قالب یک رشتۀ تخصصی نمیگنجد و لازم است خارج از رشتههای مرزبندیشدۀ دانشگاهی به آن پرداخت. یعنی چند تخصص در حل آن مسئله باید درگیر باشد. اما از آنجا که رشتۀ تخصصی دانشجو را در یک رشتۀ خاص نگه میدارد و اجازۀ انتخاب موضوعی کلان را نمیدهد و از آنجا که پایاننامه نمیتواند گروهی باشد و باید به صورت فردی انجام شود؛ دانشجو باید موضوعی انتخاب کند که در رشتۀ تخصصی خود بگنجد. بنابراین در فضای آکادمیک هیچ مسئلۀ میان رشتهای حل نمیشود. در حالیکه بسیاری از مسائل اولویتدار جامعه، میان رشتهای است و لازم است یک گروه پژوهشی با تخصصهای مختلف روی آن کار کنند. این میشود که موضوعات انتخابی معمولا به دور از دغدغۀ دانشجو و فضای جامعه است.
دومین محدودیت در طرح مسائل، عدم تخصص اساتید راهنما است. استاد راهنما عامل مهمی در پیشبرد کار پایاننامه است. به طور معمول دانشجو باید موضوعاتی را انتخاب کند که استاد راهنما در آن تبحر دارد. از این طریق است که دانشجو میتواند پایاننامۀ قابل قبولی ارائه دهد. اما به دلیل تعداد محدود اساتید در گروههای آموزشی در دانشگاهها و قوانین غیرقابل انعطاف برای انتخاب استاد راهنما و مشاور از خارج دانشگاه و البته به دلیل برخی منافع مادی و غیرمادی برای گروه و اساتید، دانشجو مجبور میشود مسائل و مشکلات خود را کنار گذاشته و بر اساس حوزۀ تخصصی استادهای موجود در دانشگاه، موضوعات خود را انتخاب کند.
پیشینه : مرحلۀ دوم برای انجام یک پژوهش، تهیۀ پیشینه در بارۀ موضوع مورد نظر است. علم از انباشت تجربه به دست میآید. با بررسی تجربههای گذشته در باب یک موضوع میتوان به پاسخی جدید دربارۀ موضوع و مسئله نوظهور رسید. پس این مرحله نیز از اهمیت به سزایی برخوردار است.متاسفانه در حال حاضر در ایران هیچ مرکز مشخصی برای دسترسی به تمامی پژوهشهای انجام شده در یک حوزه وجود ندارد. مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، مسئول اصلی جمعآوری پژوهشها است. اما در این سایت تنها میتوان چکیدههایی از پایاننامهها آن هم نه همۀ پایاننامهها –از جمله پایاننامههای جدید- و در برخی موارد فقط عنوان پایاننامه را بدست آورد.
خوشبختانه برخی سایتها به جمعآوری مقالاتی در حوزههای مختلف اقدام کردهاند اما این سایتها نیز مشکلاتی از قبیل محدودیت منابع یا نداشتن قابلیت سرچهای پیشرفته دارند. برای آنکه دانشجو بخواهد پیشینۀ یک پژوهش را بیابد لازم است کیلومترها در دانشگاهها و مراکز مختلف بچرخد تا بتواند پیشینۀ موضوع خود را پیدا کند.
مشکل دیگر تهیۀ پیشینۀ پژوهش، دسترسی دشوار است. یکی از این دشواریها تمرکز دانشگاهها و مراکز پژوهشی در تهران است. بنابراین دانشجویان شهرستانی، دشواریهای زیادی برای دسترسی به این منابع دارند. اگر دانشجو به تهران بیاید نیز دسترسی به این منابع به سادگی ممکن نیست. در برخی دانشگاهها امکان استفاده از پایاننامهها برای افراد خارج از دانشگاه میسر نیست و در برخی دانشگاهها قوانین سخت و دست و پا گیری وجود دارد.
مسئلۀ بعد در تهیۀ پیشینه، این است که مراکز پژوهشی، پژوهشهای خود را در اختیار دانشجویان نمیگذارند. به نظر میرسد این پژوهشها برای این انجام شده است که کسی از آنها استفاده نکند! اگر پژوهش با ارزشی در پژوهشگاهی انجام شده باشد، در کتابخانهها یا کنج قفسهها خاک میخورد و افراد خارج از پژوهشگاه به مثابه دزدانی تلقی میشوند که قصد دستبرد به این منابع و دادههای ارزشمند را دارند. این مسئله دربارۀ پژوهشهای انجام شده توسط مراکز دولتی قابل توجهتر است.
برای تهیۀ پیشینه نه تنها نباید این موانع وجود داشته باشد بلکه دسترسی باید هرچه بیشتر تسهیل شود. مثلا مرکزی وجود داشته باشد که تمامی مقالات و پژوهشهای علمی دربارۀ موضوعات مختلف و در حوزههای مختلف را در اختیار داشته باشد. از طریق سرچ اینترنتی بتوان به این منابع دست یافت و متن کامل مقالات و پایاننامهها را دریافت کرد و حتی این متون قابلیت کپی داشته باشد؛ تا زمان دانشجو صرف بازنویسی متونی نشود که یک بار نوشته شده است.
اگر ترس از دزدی پایاننامه و این گونه مسائل نیز وجود دارد، تاسیس چنین مرکزی خود، راهحل رفع این سرقتهای علمی است. با در اختیار داشتن تمامی منابع میتوان فهمید کسی سرقت علمی داشته است یا نه. ضمن اینکه با طراحی یک نرمافزار، به راحتی میتوان با تطبیق کلمات یک پایاننامه، دریافت که کدام قسمتهای متن مورد نظر عینا در دیگر منابع تکرار شده است.
سلام. اين متني که شما نوشتيد من رو ياد تمام لحظاتي ميندازه که در دانشگاه علامه طباطبايي در کارشناسي و به خصوص ارشد تحصيل کردم!!!
گذشته از اين حرفها به نظر من يکي ديگر از ناهمواريهاي پژوهش در ايران مسئوليني هستند که اهميت پژوهش بعد از گذشت اين همه سال از انقلاب اسلامي براشون مشخص نشده و در سياست گذاري هاشون جايگاهي چنداني براش قائل نيستند تا بودجه اي مناسب براي پزوهش تصويب کنند و به تبع، اين کوتاهي به ساير قسمت هاي جامعه از جمله آموزش عالي سرايت کرده.
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
اين حرفها ديگر کليشه اي شده است
گذشته از اين حرفها به نظر من يکي ديگر از ناهمواريهاي پژوهش در ايران مسئوليني هستند که اهميت پژوهش بعد از گذشت اين همه سال از انقلاب اسلامي براشون مشخص نشده و در سياست گذاري هاشون جايگاهي چنداني براش قائل نيستند تا بودجه اي مناسب براي پزوهش تصويب کنند و به تبع، اين کوتاهي به ساير قسمت هاي جامعه از جمله آموزش عالي سرايت کرده.