گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ می دانید فرق یک کارگردان دردکشیده و استضعاف چشیده و رنجور با یک کارگردان مرفه بی درد شکم سیر چیست؟
می دانید چطور می شود بی هیچ زحمتی و تنها به مدد فطرت و وجدان بیدار تماشاگر، دریافت که فیلمساز آنقدر بی مسئله و راحت طلب و عافیت اندیش و بی خبر از دردهای مردم جامعه اش است که می تواند آنها را به سخره بگیرد و در فیلمش هر توهینی می خواهد به مردم فرودست - و نه البته فرومایه- بکند!
فیلم اخیر مانی حقیقی چه در فرم و چه در مضمون راه جدید را انتخاب کرده و بیان و بنای نویی را مطمح نظر قرار داده.
اینکه این بیان و شیوه نو، تا چه حد به کار فیلمساز آمده و او توانسته از پسش درآید بحث دیگری است و اینکه اساسا کارگردان با چه تمهیداتی و چه رهیافت و رویکرد و عقبه ای به این راه معطوف شده هم بحث دیگری است و البته خود اینکه چنین رویکردی اساسا توانسته تبدیل به یک «سینما»ی قابل دفاع شود هم جای بحث دارد.
با این همه باید دید مضمون و فرم در فیلم «پذیرایی ساده» تا چه حد قابل دفاع و در چه رویکرد و رهیافتی در آمد و شد است و آیا به نتیجه درخوری هم نائل آمده یا خیر.
این فیلم داستان زن و مردی است که در فضایی سرد و کوهستانی میان مردم پول پخش میکنند.
زن و مردی ناشناس در منطقه ای پرت و کوهستانی، می خواهند پول زیادی را که همراهشان هست به مردم عادی بدهند ...
باید بپذیریم که پیش از گفتن از فرم و ساخت و ساختار، یک پدیده پررنگ و عنصر جدی در فیلم پذیرایی ساده هست که همه چیز حول آن شکل می گیرد.
پدیده ای که می توان نام آن را سیاسی کاری شبه سینمایی و شعار دادن سمبلیک و بیانیه های فرمیک دانست که البته «نماد» در آن جایگاهی اصلی دارد.
فیلم پر است از نمادها و نمایش ها. از بحث یارانه های نقدی گرفته تا مردم مستضعف و از مرگ و زندگی گرفته تا شبه فلسفه های مالیخولیایی و ابتر فیلمساز که گویا خود، فلسفه غرب خوانده یا نخوانده و فهمیده یا نفهمیده؛ خلاصه اینکه فیلمش به زبان بی زبانی و با نماد و نمودار، ادعاهایی اینچنین دارد.
به درست و غلطش فعلا کاری نداریم؛ مهم این است که چنین فیلمسازی با چنان عقبه ای با این نوع فرم گرایی و نمادسازی و سمبلیسم سینمایی-سینمایی؟- چرا و چگونه و با چه دستاوردی به سراغ چنین موقعیتی می رود؟
فیلم «پذیرایی ساده» در فضایی سوررئال و با وجهی نمادین و به اصطلاح در محیطی ابزورد به روایت داستانش می پردازد.
در این فیلم، مخاطب با دو شخصیت روبروست که به شیوه ای گنگستری و اغراق شده و غیر عقلایی، به تقسیم پول در میان مردم می پردازند و در این میان به ذکر دیالوگ هایی مبتنی بر یک جهان بینی شبه روشنفکرانه با ماهیتی نیهلیستی می پردازند.
فیلم بر پایه تفکری پوچ گرایانه بنا شده و این نکته چه در میزانسن ها و چه در شخصیت پردازی ها -و به عبارت بهتر در تیپ های سینماییش- هویداست.
حرکت بی هدف و عصیانگر دو کاراکتر اصلی و نوع مراوده و تعامل پریشان و عصبی و آشفته و لغزنده آنها با مردمی که در راهشان قرار می گیرند گویای همین نکته است.
در واقع می توان گفت پشتوانه فکری فیلم «پذیرایی ساده» یک ایده شبه فلسفی است که نه مبتنی بر مبانی دینی، بلکه بر اساس تفکرات اومانیستی و پوچ گراست که در آن جهان، بی هدف و فاقد جهت و آرمان و زیبایی است و همه چیز به نوعی نمایانگر پلشتی و تاریکی و تیرگی و زجر و هرمان است.
ضمن اینکه در این فیلم اشاره های روشنی در هجو رفتارهای حکومتی و دولتی دیده می شود که شاید واضح ترین و پردامنه ترین آن، بحث یارانه های پرداختی دولت به مردم باشد که در فیلم به صورتی سمبلیک و کنایی مورد تمسخر و هجو قرار می گیرد.
فیلم «پذیرایی ساده» در میان جریان های حاکم بر سینمای ایران در طیف فیلم های جشنواره ای و روشنفکرانه قرار می گیرد که نه تنها نسبت به آرمان های انقلابی و دینی مردم موانست و همراهی ندارد بلکه در رهاورد لحن و زبان و بیان و فکر خود، ابایی از زیر پا گذاشتن آنها و ستیز با مبانی فکر دینی ندارد.
به خاطر بي کفايتي و حماقت مسئولان فرهنگي!