گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ از امروز ضریح جدید امام حسین(ع) برای نصب در بارگاه آماده می شود، متن ذیل درددلی است همراه با تصاویری از آخرین روز ضریح قبلی.
دلم خواست تا در حریم تو باشم مقیم تو باشم و در بارگاهت کبوتر که نه یاکریم تو باشم.
تو آن کهکشانی. سرم را به زانوی خود مینشانی ؟ و من خواب دیدم که رنگین کمانی.
و من مثل یک مرغ بیآشیانه سراغ تو را میگرفتم شبانه بدون بهانه تورا دوست دارم ...عاشقانه.
دلم گریه دارد مگر میشود در حضورت نبارد.
گره خورده امشب دلم با ضریحت و با مهربانی لبریز از عطر سیبت و با عطر خوب و ملیحت.
تو امشب پر از عطر سیبی تو امن یجیبی جوابی بده یا حبیبی ...بمیرم برایت که شیب الخضیبی ... که خدالتریبی ...
مشبک مشبک دو چشمم روان است مگر کربلای تو جز آسمان است؟ مگر خاک خوشبوی تو کهکشان است که یک راه شیری کشیده است از حنجر کودک شیرخواره به آن سوی افلاک به بالاترین نقطه خاک.
من از گریه در چشم خود توشه دارم و از کودکی عشق شش گوشه دارم.
دلم در طواف است و بین الحرم چون مطاف است.
کسی در نسیم سحرگاه میخواند این را: حسینم غریب است ضریحت عجیب است و شش گوشه خوش بو تر از عطر سیب است.
کنار ضریحت کمی روضه می خواهم امشب... کمی روضه از داغهایی که زینب به دوش خودش تا همیشه کشیده و با آن دل از یار محبوب خود هم بریده.
کمی روضه میخواهم اکنون دلم خون خون است مجنون ...
که اکبر همان لاله سرخ پرپر به سمت تو آمد که از تشنگی کام او را کنیتر ولیکن چنان در خدا گم شد اکبر کبوتر کبوتر کبوتر شد اکبر.
غزل بود اکبر عسل بود اکبر و چشمان او جلوهگاه ازل بود اکبر .
ولی ظهر روز دهم چون ستاره به جان پدر زد شراره ...بدن پاره پاره.
دلم تنگ تنگ است آقای تشنه و در کربلا روضه خوان گفت جنگ است آقای تشنه.
شنیدم که عریان تو را سر بریدند و در خیمه گاه تو دیدند و طفلان شنیدند فریاد هل من معین را.
شنیدم که انگشترت سهم یک ساربان شد و بر نیزه چشمان تو آسمان شد و برآسمان خون اصغر که پاشید صد کهکشان شد.
پر از گریه هستم و با اشک مستم به پای ضریحت نشستم و میبارم این اشک ها را.
عجب ابری دلفریبی است اینجا کنار ضریح تو آقا..
و حائرپر از چشم گریان پر از آه سوزان پر از عطر باران..
حامد حجتی - کربلا - آخرین روز دیدار عمومی ضریح قدیم