به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، سلسله در گفتارهای تمام شدگی مدرنیته و ناتمامی صیرورت در انقلاب اسلامی عصر امروز در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی برگزار شد و دکتر غلامرضا اعوانی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی به ارائه سخنانی پیرامون آفاق نظامسازی عقل مدرن در تمدن اسلامی و بحران در عقل مدرن پرداخت.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی ضمن بیان این مطلب که عقل نیز مانند وجود تعریف ناپذیر است، گفت: این مسئله به این دلیل است که اصل عقل شناخت است و هر شناختی به عقل بر میگردد و هر نوع نقدی از عقل، خود عقل است.
بزرگترین اشتباه کانت
وی افزود: بزرگترین اشتباه کانت این بود که عقل را نقد کرد و نقد خود عین عقل است.
اعوانی عقل را وجه امتیاز انسان از همه موجودات دانست و با اشاره به دیگر وجوه تمایز انسان از سایر موجودات گفت: عقل، اختیار و نطق، وجوه تمایز انسان از سایر موجودات هستند.
اعوانی ضمن بیان این مطلب که مسئله عقل را در قرآن بررسی کرده است، تصریح کرد: قرآن معیارهای دقیقی در مورد عقل دارد، کلماتی در قرآن وجود دارد که به عقل جهت میدهد و اصطلاحاتی مانند هدایت در ارتباط با عقل در قرآن آمده است که این کلمات و اصطلاحات را باید با هم در نظر گرفت.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه گفت: خود نزول قرآن برای تعقل است و مسئله نزول و تنزیل یکی از مفاهیم کلیدی در قرآن است. نزول به این معناست که مفاهیم الهی از جانب خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده است.
تمثیلهای فراوان قرآن در مورد عقل
اعوانی با اشاره به اینکه در قرآن تمثیلهای فراوانی آمده است، گفت: عقل متعالی در برابر عقل مُتدانی(دون پست) قرار دارد، عقل متعالی عالم را به صورت رمز و مثال میبیند و ارزش وجودی مثال به این است که تمثل یک حقیقت کلیدی است مثلاً مثلثی که یک ریاضیدان میکشد تمثیلی برای تمام مثلثهاست.
وی یاداور شد: عالم میفهمد که مثال چیست و به آن حقیقت متعالی می رسد، بنابراین تعقل با علم ارتباط دارد.
اعوانی با بیان این مطلب که یکی از چیزهای که در قرآن با عقل همراه است سمع و شنیدن است، خاطرنشان کرد: بارها در آیات قرآن بر شنیدن و تعقل همراه با یکدیگر تاکید شده است و خداوند به کسانی که به مطلق قول دیگران گوش میکنند وعده هدایت داده است. برعکس بدترین مردم کسانی هستند که گوش جانشان به روی حقایق باز نیست.
همراهی عقل با تفقه
اعوانی مورد دیگر همراهی عقل را با تفقه دانست و تصریح کرد: تفقه به معنای فهم عمیق در قرآن آمده است و جایی این فقه و فهم عمیق در قلب انسان میباشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: کلمه دیگری که در قرآن آمده است تفکر است، تفکر یک عمل روانشناختی نیست بلکه به قول شیخ شبستری رفتن از باطل به سوی حق میباشد شاید هم تفکر به معنای مشاهده حقایق در جزئیات عالم باشد.
وی افزود: ذکر و فکر به همراه هم در قرآن آمدهاند و فکر با غفلت به دست نمیآید.
اعوانی عقل و علم را مساوی با یکدیگر دانست و یادآور شد: در عالم اسلام به علم تاکید میکنیم و در فلسفه امروز بر عقل تاکید میکنند که هر دو یکی هستند. علم به معنای معرفت الهی است و عالم پدیدآمده علم الهی میباشد، در واقع علم خداوند علت وجود اشیاء است و شما را اگر به این نکته برسید به نصف علم رسیدهاید.
اعوانی خاطرنشان کرد: جداشدن علم از عقل باعث میشود فرد به شکاکیت برسد و جدایی علم از عقل چنانکه در غرب اتفاق افتاده منجر به شکاکیت شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی مسئله دیگر را هدایت خواند و تصریح کرد: قرآن کتاب هدایت است و پرچمداران هدایت انبیاء هستند و برخلاف چیزی که میان عوام رایج است که ادیان منسوخ میشوند این مسئله صحت ندارد؛ چون پیامبران کسانی هستند که خداوند آنها را هدایت کرده است.
وی افزود: خداوند چنان که خلق کرده هدایت هم کرده است زیرا اگر صرفاً خداوند خالق بود اما هدایت نمیکرد آن خلقت ناقص میشد.
غایت عقل حکمت است
اعوانی تصریح کرد: غایت عقل حکمت است و انبیاء همه مبشر حکمت الهی بودند. خداوند وقتی حکمت و کتاب را به پیامبران داد از آنها میثاق کرد که اگر حضرت رسول آمد باید به ایشان ایمان بیاورید.
دعوت قرآن دعوت به حکمت است
اعوانی بیان داشت: دعوت قرآن دعوت به حکمت است و خداوند به پیامبر میگوید همیشه مردم را به حکمت یا به موعظه حسنه دعوت کن، جدالی وجود ندارد و اگر می خواهید جدال کنید به بهترین وجه جدال بنما.
اعوانی با اشاره به کتاب اصول کافی و سمبلیک بودن آن تصریح کرد: اولین فصل کتاب اصول کافی بسیار سمبلیک است و این کتاب با فصل عقل و جهل شروع میشود این در حالی است که کتاب «صحاح سته» با بحث ایمان شروع میشود ولی بحثی از عقل صورت نمیگیرد.
ایمان بدون عقل به درد نمی خورد
اعوانی با بیان این مطلب که ایمان بدون عقل و ضد عقل به درد نمی خورد خاطرنشان کرد: یکی از اشکالات تمدن اسلامی این است که گرایشهای ضد عقل در آن بسیار زیاد بوده است. چنانکه امروز هم در غرب گرایشهای ضد عقلی زیادی وجود دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی عقل را اولین چیزی دانست که خداوند خلق کرده و افزود: قوانین هستی عقلانی و زایده عقل هستند و خداوند اولین مخلوق خود یعنی عقل را مورد خطاب قرار داد و آن را واسطه بین خود و خلق گذاشت.
خداوند به عقل 75 فضیلت داد
اعوانی گفت: عقل همیشه با فضلیت همراه است و خداوند به عقل 75 فضیلت مانند صبر، شکر، رضا، حلم و غیره داد اما جهل همواره با رذیلت همراه است.
عقلی که از خدا بریده و بر زیرکی دنیویی است را نمیتوان عقل دانست
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی افزود: عقل چیزی است که میتوانیم با آن خدا را بشناسیم؛ عقلی که از خدا بریده است زیرکی دنیویی است که ربطی به مصالح الهی ندارد و نمیتوان به آن عقل گفت.
وی عقلی را که در دنیا مطرح شد با نوعی انسان شناسی همراه دانست و یادآور شد: انسانشناسی قرآنی این است که انسان به تعبیر قرآن حامل روح الهی میباشد. انسان حامل اسماء و صفات الهی است و کاملترین تعریف از انسان تعریف قرآن نیز میباشد که میفرماید خداوند به انسان همه صفات الهی را تعلیم داده است.
اعوانی افزود: انسان کامل مظهر صفات الهی و خلیفه الله است؛ یعنی هر چه انسان دارد به نیابت از خداوند برای انسان میباشد و انسان به طور مستقل چیزی ندارد.
وی با اشاره به سیر عقل در یونان گفت: مسلمانان سمت عقل یونانی رفتند چون مشابهتهای زیادی با حکمت و معرفتی که در اسلام مطرح بود، داشت. از چند کلمه در یونان به عقل تعبیر میشود که یکی از آنها نُوس است که به معنای عقل و روح میباشد.
وی افزود: حکمای ما از عقل تعبیر به روح میکردند چون معانی برخلاف جسم تجزیه پذیر نیست. عقل یک معنای مجرد است که علم به ذات دارد اما علم بدون حیات ممکن نیست و به اعتبار حیات به عقل روح می گوییم.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی خاطرنشان کرد: به نظر یونانیها ما عالم روح داریم، عالم جسم با چشم دیده میشود و اصل این عالم و علت آن عالم عقل و روح است. در واقع عقل و خیال روزنههای برای درک عوامل دیگر هستند.
وی افزود: در فلسفه جدید ارتباط بین عقل و نفس و معرفت از بین رفته است.
دلایل اینکه مسلمانان به سراغ فلسفه یونان رفتند
اعوانی به ذکر دلایل این مسئله پرداخت که چرا مسلمانان به سراغ فلسفه یونان رفتند و تصریح کرد: دلیل اول این است که اسلام انحصارطلب نیست و معرفت را مقید نمیکند. اسلام دین جهانی است و همه مردم را مورد خطاب قرار میدهد و تمام مردم دنیا مخاطبان وحی الهی هستند.
وی با اشاره به دلیل دوم گفت: ادیان الهی در یک منطقه جغرافیایی قرار داده شدهاند که با یونان در ارتباط بود و منطقه نفوذ تفکر یونانی محسوب میشد به خصوص که با فتوحات اسکندر، زبان و تفکر یونانی بسیار منتشر شد.
تغییرات مفاهیم در فلسفه مدرن
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی یادآور شد: در دوره مدرن مفاهیمی مانند هدایت الهی یا ارتباط عقل با علم یا عقل به عنوان اصل وجود تغییر کرد و در دوره جدید این معانی اصلاً مطرح نیست.
وی با اشاره به تاثیر فلسفه اسلامی در اروپا گفت: اسلام وارث حکمت بود یعنی فلسفه از ابتدا به دست مسلمانها رسید و بعد از چند قرن از طریق آنها به غرب رفت تمام آثار ارسطو با ترجمههای مختلف همراه با همه شروح آن توسط مسلمانان ترجمه شد و مترجمین این آثار همگی مسیحی بودند یعنی مسلمانان به مسیحیان پولهای کلانی میدادند تا آثار مهم یونانی را به زبان عربی ترجمه کنند.
اعوانی با اشاره به عقل در قرون وسطی گفت: در قرون وسطی دو لفظ «عقل کلی» و «عقل جزئی» وجود داشت، اما در فلسفه جدید صحبت از عقل کلی نیست که به حقیقت مطلق برسد. در واقع عقل کلی چیزی است که ما را به اصل حقیقت میرساند این در حالی است که در اشعار مولانا بسیار به عقل جزئی که مربوط به عقل دنیا و معاش است، پرداخته شده است ولی کار دین با عقل جزئی درست نمیشود.
اعوانی گرایش دیگر فلسفه جدید را اصالت تجربه و اصالت حس دانست و خاطرنشان کرد: کار حس این است که اشیاء را بر ما ظاهر کند و پدیدهها را به ما نشان دهد اما کار عقل رسیدگی به حس است در واقع کار عقل نشان دادن حقیقت اشیاء است.
وی افزود: این در حالی است که امروزه گفته میشود میان اصالت عقل و اصالت حس باید یکی را انتخاب کرد و سعی می کنند براساس اصالت حس مسائل را حل کنند اما حس اصلاً حکم نمیکند چون حکم کردن کار عقل است.
امهات اسماء الهی
اعوانی گرایش اصالت اراده را نیز ضد عقل دانست و گفت: صفات خداوند نامتناهی است اما چند صفت و اسم خدا اُمهات اسماء هستند مانند علم، اراده و قدرت خدا اما باید ببنیم تقدم ذاتی با کدام یک از اسماء خدا است.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: حکماء میگفتند صفات خدا تابع علم است ولی عدهای دیگری معتقدند اراده خداوند حرف اول را میزند یعنی علم هم تابع اراده است و متکلمان اشعری اعتقاد به اراده دارند.
اعوانی گرایش دیگر ضد عقل را اصالت ایمان منهای عقل دانست و گفت: هر نوع ایزمی که ما داریم محدودکننده عقل است، ایزم یعنی مطلق کردن چیزی که مطلق نیست و مطلق را نسبی و نسبی را مطلق کردن شرک میباشد.
چرا در اسلام این همه گرایشهای ضد عقل به وجود آمده است؟
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به اینکه چرا در اسلام این همه گرایشهای ضد عقل به وجود آمده است، گفت: دو دلیل برای این مسئله قابل ذکر است دلیل اول واکنش مسلمانان در برابر فلسفه یونان بود، مسلمانان گفتند وقتی ما قرآن داریم نیازی به فلسفه یونان و همچنین عقل نداریم.
وی با اشاره به دلیل دوم گفت: دلیل دوم تاکید بر لفظ بود یعنی در تفسیر به تأویل معنا قائل نیستند در حالی که ما عقل و علم ظاهری و باطنی داریم.