بسیج دانشجویی دانشگاه مازندران در نامهای سرگشاده خطاب به معترضان تایید صلاحیتها آورده است: ما شورای نگهبان را میراث امام (ره) میدانیم که به دور از سیاسیبازی و مصلحتاندیشی است؛ به دور از جناحگرایی است و مانع دیکتاتوری میشود.
به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از ساری، بسیج دانشجویی دانشگاه مازندران با نگارش نامه ای سرگشاده به معترضان به رای شورای نگهبان، مطالبی را به آنها گوشزد کرده است.
متن این نامه به شرح زیر است:
در کشوری که نام دین مبین اسلام، حضرت ولی عصر (عج) و خون شهیدانش بر تارک آن می درخشد، شاهد حملاتی علیه نهادی بودیم که معمار چیره دست انقلاب (ره) در وصف آن فرمودند؛ هر کس شورای نگهبان را قبول نداشته باشد، مفسد فی الارض است و اگر می خواهید به سرنوشت مشروطه دچار نشوید باید حافظ آن باشیم.
اما جای بسی تعجب و صد البته تأسف دارد که در این بین نام اعضای بیت سفیر سحر، آینه کرامت و صداقت حضرت امام خمینی (ره) و متفکر بزرگ و معلم شهید آیت الله مرتضی مطهری و برخی دیگر از منتسبین به خانواده های معزز شهدا به چشم می خورد؛ چراکه هم نوا با جریانی شده اند که خمینی و مطهری و فرزندانشان، عمرشان را برای مبارزه با آن صرف کردند.
سرکار خانم زهرا مصطفوی!
حضرتعالی در پی رد صلاحیت شدن آقای هاشمی رفسنجانی نامه ای را آشکارا و با حالتی متذکرانه خطاب به مقام معظم رهبری نوشته اید. این عمل شما با آموزه ها و گفتمان امام(ره) و انقلاب فاصله بسیاری دارد.
شما همین که مدعی هستید امکان دارد هاشمی، همان هاشمی دیروز نباشد، مهر تأییدی بر بند آخر وصیت نامه پدر بزرگوارمان امام خمینی(ره) است که فرمودند: ملاک حال فعلی افراد است و اینکه گفته اید جدایی هاشمی از رهبری ضربه بزرگی به نظام و انقلاب است، درست؛ اما باید بدانید بزرگترین ضربه نیست. زیرا آموزه های روح الله کبیر به ما آموخته است که این انقلاب قائم به شخص خاصی نیست. همان طور که در وصیت نامه خود فرمودند با رفتن یک خدمتگزار در سد آهنین این ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمت اند. باید گفت که آیا این فاصله توسط رهبر نظام ایجاد شده یا نتیجه اقدامات و موضع گیری های آقای هاشمی در 24 سال بعد از رحلت امام است؟ این نکته را هم باید خدمت شما عرض کنیم که بزرگترین ضربه به انقلاب، جدایی مردم از انقلاب و نظام است؛ چون حافظان و صاحبان اصلی این انقلاب مردم هستند.
- جناب آقای سیدحسن خمینی!
با خواندن نامه تان به آقای هاشمی رفسنجانی، از قدرت کلام و نفوذ کلامتان متحیر شدیم. بیشتر که خواندیم دریافتیم که منظور از آن همه تمجید و تعریف، همان یار روزهای سخت امام(ره) است که عملکرد و موضع گیری های او در سال های بعد از رحلت امام عظیم الشأن (ره) نیز موجب تحیر دیگر ماست.
مواردی از کارنامه فردی که جنابتان در رسایش قلم فرسوده اید، ـ صرفا جهت استحضارـ خدمتتان عرض می شود.
1- نامه بی مهابانه و بدون سلام و السلام ایشان خطاب به ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیت الله خامنه ای که باعث جرقه اصلی فتنه 88 شد.
2- عدم توان مدیریتی؛ چنانکه در مرز هشتاد سالگی انتظار توان وظایف طاقت فرسای عالی ترین مقام اجرایی کشور کمی دور از ذهن است. (همچنین تورم 49 درصدی سال 72 و 13 برابر شدن قیمت دلار را یادمان نرود)
3- عملکرد اطرافیانش در انتخابات سال 88؛ که نیاز به توضیح و تشریح ندارد؛ اما تنها ذکر این نکته که چرا آقای هاشمی حتی لحظه ای همچون خزعلی ها و گیلانی ها و مشکینی ها از این اعمال ناهمسو با جریان انقلاب برائت نجسته است، ضروری به نظر می رسد.
4- خطابه های ایشان در نماز جمعه سال88؛ که اگر رهبر انقلاب را فصل الخطاب می دانست، قاعدتا دیگر نباید گوینده سخنان دشمن شادکنی نظیر ارائه راه حل های فرا قانونی برای حل مسئله انتخابات می بود.
5- حمایت اپوزیسیون و بیگانگان؛ که خلاصه می شود در اینکه رسانه های معاند و اجماع عناصر ضد انقلاب و بیگانه در حمایت از هاشمی است و فایده ای که حضورش برای آنها دارد. حتما این سخن خمینی کبیر را در حافظه خودمان داریم که بارها فرمودند هرگاه دیدید دشمن از شما تمجید می کند، در خودتان شک کنید و نیز این عبارت قرآن کریم که می فرماید: وَ لَن تَرضَی عَنکَ الیَهودَ و لَن نَصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم.
- جناب آقای علی مطهری!
حضرتعالی نیز در خصوص رد صلاحیت شدن آقای هاشمی، از قافله نامه نگاران عقب نمانده، نامه ای خطاب به ولایت امر و امامت امت نوشته اید و گفته اید با رد صلاحیت شدن ایشان، شور و شوق انتخاباتی و امید به اصلاح امور و پیشرفت سریع تر کشور از بین رفت. باید به شما این نکته را گوشزد کرد که برای اصلاح امور و پیشرفت کشور، سری به مرکز آمار و بانک مرکزی بزنید و ببینید مدیریت ناصحیح ایشان در دهه 70 چه صدمات و ضربات مهلک و جبران ناپذیری را بر پیکره نظام اسلامی وارد کرده است و اما در مورد شور و شوق انتخاباتی، که انتخابات سال 88 و حضور 85 درصدی (44میلیونی) مردم بدون حضور آقای هاشمی را یادتان رفته؟ شما چرا به جای توده مردم حرف می زنید و این تفکر را به متن جامعه القا می کنید که فقط با حضور هاشمی انتخابات شور و شوق دارد؟ اگر آقای هاشمی در این برهه ورود پیدا نمی کرد، مردم شور و شوق نداشته و حماسه سیاسی اتفاق نمی افتاد؟ شما از کسی حمایت می کنید که شورای نگهبانی را نادان خوانده که خودش به پشتوانه آن هشت سال رئیس جمهور بوده است. به چه علت شما، ایشان و همفکرانتان ساز و کار تعریف شده و قانونی کشور را زیر سؤال می برید؟
ما ناگزیر ذهنمان به این سو می رود که کلید واژه انتخابات آزاد -رمز فتنه 92- از سوی آقای هاشمی برای بحرانی کردن مجدد فضای کشور است.
ما شورای نگهبان را میراث امام(ره) می دانیم که به دور از سیاسی بازی و مصلحت اندیشی است. به دور از جناح گرایی است و مانع دیکتاتوری می شود. اگر بنا باشد تکلیف هر اختلاف نظری فراتر از قانون حل و فصل شود -خواه در کف خیابان یا در فضای سیاسی و لابی و نامه نگاری و توصیه و تذکر نابخردانه- دیگر وضع قانون و ایجاد این همه ساز و کار به چه علت؟؟؟