گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- حامد صارم؛ وقایع تاریخی همواره دارای اثرات مختلفی می باشند. هر اتفاق بنا بر اقتضای خود دارای اثراتی خاص می باشد. حادثههای تاریخی که منشأ احکام و تشریع احکام اسلام هستند و یا در حوزه کلام و اعتقادات تاثیر گذار هستند در میان مسلمانان از اهمیت ویژهای برخوردار هستند یکی از این وقایع مهم تغییر قبله از «بیت المقدس» به سمت «کعبه » است.
یک نماز با دو قبله
پیامبر اسلام قبل از هجرت در مکه به سمت بیت المقدس نماز می گزاردند و پس از هجرت نیز تا 19ماه به سمت بیت المقدس نماز گزاردند پس از اینکه نوزده ماه از هجرت گذشت به دستور الهی و وحی ربانی قبله به سمت کعبه تغییر یافت.
درباره این که چرا خداوند متعال دستور به تغییر قبله دادند نکات بسیار مهمی نهفته است. یکی از مهم ترین مسائلی که درباره تغییر قبله بیان شده است مخالفت پیامبر و اسلام با یهود است. از آنجایی که یهود بر پیامبر عیب گرفتند و می گفتند تو تابع ما هستی و به سمت قبله ما نماز میگزاری، پیامبر را غم شدید فراگرفت و در نیمه شب خارج شد و به آسمان ها نگاه می کرد و در این باره منتظر امر پروردگار بود، تا اینکه در فردای آن روز در نماز ظهر جبرئیل بر پیامبر نازل گشت و بازوان ایشان را گرفت و پیامبر را به سمت کعبه قرار داد و پیامبر دو رکعت را به سمت بیت المقدس خواند و دو رکعت ادامه را به سمت کعبه و به این صورت حکم قبلی خداوند توسط اراده حضرت حق نسخ شد و از آن روز قبله مسلمانان کعبه شد. (1)
تغییر قبله و مخالفت با یهود
این واقعه تاریخی که منشا تغییر قبله شده است از جهاتی قابل توجه است. یکی از آن جهات، نفی یهود در بعد عمل و اعتقاد است یا به عبارت بهتر برائت از مشرکین که در حاق تغییر قبله خوابیده است.
تغییر قبله از این جهت که مخالفت با یهود است همچنان که در روایت گذشته بدان اشاره شد، نشان از اصلی در میان اسلام است که بدون آن اصل، اثری از اسلام باقی نخواهد ماند و آن هم برائت از مشرکین است. قرآن در این آیات برائت داشتن از مشرکین حتی در ظاهر امر را به مسلمانان آموخته است.
تغییر قبله یعنی ممنوعیت تشبیه به مشرکین
نمازی که پیامبر و مسلمانان به سمت بیت المقدس می خواندند، ابدا با نماز یهود به سمت بیت المقدس قابل قیاس نبود؛ چرا که نماز مسلمانان نمازی بود که به دستور خداوند بود و مورد رضایت حضرت حق و نماز یهودیان نمازی بر اساس دین تحریف شده ای بود که بر فرض عدم تحریف توسط اسلام نسخ شده بود و مورد رضایت خداوند نبود.
مسلمانان به خدایی معتقد بودند که حضرت عیسی و حضرت محمد صلی الله علیه و آله از رسولانش بودند، اما یهود به خدایی معتقد بود که رسولی به اسم عیسی و محمد صلی الله علیه و آله هنوز مبعوث نکرده بود. در اعتقاد یهود خداوند با پیامبرش کشتی گرفته است و از او در کشتی مهلت خواسته است، اما در اسلام خداوندی را مورد پرستش قرار می دهند که «لیس کمثله شی» هیچ چیزی مانند او نیست و او منزه است از اوصاف مخلوقاتش، لذا ماهیتا نماز پیامبر و مسلمانان به سمت بیت المقدس با نماز یهود تفاوت میکرد و تنها تفاوتی که در ظاهر امر داشت جهت ایستادن در نماز بود.
پیامبر اسلام حتی این تشبه بسیار کوچک را به کفار و مخالفین مذهب خویش تاب نیاورد و شبانه به مناجات با پروردگارش پرداخت و از خدای خویش تغییر قبله را خواست و خداوند نیز مانند رسولش از شباهت اهل ایمان با اهل کفر ناراضی بود از این جهت فرمان تغییر قبله را توسط جبرئیل بر پیامبر نازل کرد. این سنت شریف پیامبر و این آیات قرآن درس تبری را به پیروانشان می دهد. حتی در ظاهر امر و شکل ظاهری نباید اعمال ما و رفتار ما بالاخص در اعمال عبادی نباید شبیه به مخالفین باشد.
باید همواره انسان از مشرکین و کفار و کسانی که از حق دور هستند دوری کند. ولو اینکه این شباهت در ظاهر باشد و در باطن هیچ اشتراک و اتفاقی نباشد. لذا در روایات فرمودند: «من تشبه بقوم فهو منهم»؛ هرکس که شبیه به قومی شود از آن قوم خواهد بود.(2)
برائت عملی از مشرکین مهمترین درس تغییر قبله
و درس مهمی که باید از پیامبر گرفت، برائت عملی از کفار است. هرچند در ظاهر امر و از بعد عقلانی بعدی ندارد که دو مذهب و مکتب مخالف اشتراکاتی داشته باشد، اما برائت داشتن از مشرکین و مخالفین به حدی اهمیت دارد که پیامبر عملا نماز خویش را با درخواست و اذن پروردگارش رو به کعبه می خواند.
باید گفت تبری داشتن علاوه بر اینکه از ستون های مهم مذهب شیعه می باشد، از اصول مهم تربیتی نیز می باشد. اگر فقط و فقط به شخصی ادب تعلیم داده شود و منحصرا راه صلاح و خوبی و هدایت را به او آموزش دهند، اما راه کژی و ناراستی را به او آموزش ندهند و در قلب او برائت از بدی ها و دروغ ها و ناراستی ها را قرار ندهند یا او به سرمنزل مقصود نخواهد رسید یا هدایت او تضمین شده نخواهد بود؛ لذا در امور تربیتی باید به کودکان و نوجوانان و ... درس تبری داد که در غیر این صورت اگر محبت شیاطینی که لباس دوست بر تن کرده اند در قلب کسی بیافتد طی کردن مسیر هدایت برای او غیر ممکن خواهد بود از این رو خداوند ایمان کسانی را که تبری دارند را تضمین کرده است و ایشان را موید به روح القدس قرار می دهد و ایشان را حزب الله حزب خداوند مینامد. (3)
تبری فکری از یهود
حیثیت دیگر تغییر قبله تبری فکری است و ابطال اعتقاد باطل یهود است. قرآن کریم این اعتقاد باطل یهود را این گونه توصیف میکند: «وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاء»(4) یهود گفتند: خدا دست بسته باشد. آنان دست بسته باشند و لعنت شدند به آن سخن که گفتند چه او گشاده دست باشد و آنچه خواهد و شایسته بود مىبخشد.
طبق اعتقاد یهود(5) خداوند نمی تواند در این جهان دخل و تصرف داشته باشد و این جهان هر چند در ابتدا مخلوق خدا بوده است، اما بعد از خلقت خداوند قدرت دگرگونی در امور این دنیا را ندارد. این اعتقاد باطل یهود است.
«نسخ» از اعتقادات مسلمانان است
خداوند در تغییر قبله که یکی از علت هایش مخالفت با یهود است حکمی را که ثابت بود و مدتهای مدیدی پیامبر اسلام و مسلمانان طبق آن عمل می کردند، نسخ کرد (6) و حکمی جدید جایگزین آن کرد؛ لذا طبق اعتقاد شیعیان که منشا این اعتقاد قرآن کریم است خداوند قادر است و می تواند هر قانونی را که بخواهد تشریع کند و هر قانونی را که قبلا توسط پیامبرانش ابلاغ کرده است نسخ کند و قانون جدیدی بیاورد.
«بدا» اعتقاد خاص شیعه
از آنجا که خداوند فعال مایشاء است (7) در امور تکوینیه نیز خداوند قدرت دخل و تصرف و دگرگون کردن دارد. خداوند در عالم وجود که همه ماسوی الله مخلوق او است به نحوه ای که بخواهد و اراده کند دخل و تصرف میکند، طبق اعتقاد شیعیان اعمال و افعال خداوند محکوم قانون های این عالم نیست. هیچ قانونی حتی قاعده علت و معلول برای خداوند حد و حدود تعیین نمی کند؛ لذا خداوند در عالم مخلوقات خویش به هر طریقی که بخواهد دخل و تصرف می کند. این اعتقاد در شیعه توسط ائمه طاهرین«بداء» (8) نامیده شده است.
این آیه شریفه هر چند در باره یک حکم فقهی و در عالم تشریعیات است، اما در ملاک «نسخ » و «بداء» مانند هم هستند. به این معنی که همانطور که خداوند در تشریعیات قدرت تغیر و دخل و تصرف را دارد، در امور تکوینیه نیز این قدرت را دارا می باشد. که این اعتقاد بر خلاف آن چیزی است که یهود به آن معتقد بود و خداوند به خاطر این اعتقاد باطل و کفر آمیز یهود را لعن کرده است.
چرا قبله تغییر کرد؟
پس از تغییر قبله باز هم نکوهش و سرزنش یهود آغاز شد که اگر حکم قبلی صحیح بوده است حکم دوم باطل است و اگر حکم دوم صحیح است پس اعمال شما مسلمانان از ابتدا تا کنون باطل بوده است، به نظر می رسد به علت اعتقاد باطلی که یهود داشتند نمی توانستند تحمل این معنا را داشته باشند که خداوند پس از آنکه قانونی را تشریع کرد قانون را تغییر داده و حکمی جدید در آن موضوع تاسیس کند، لذا پیامبر در پاسخ ایشان میفرماید: «هنگامی که خداوند صلاح شما را در استقبال به مشرق بداند به آن امر می کند و هنگامی که صلاح شما را در استقبال به مغرب بداند شما را بدان امر می کند و اگر در غیر آن دو صلاح شما را بداند به آن شما را امر خواهد کرد پس تدبیر خداوند را منکر نشوید ....» سپس فرمودند: «ای بنده گام خدا شما مانند مریض هستید و پروردگار عالمیان مانند طبیب پس صلاح مریض در آن چیزی است که طبیب میداند و تدبیر می کند نه در آنچه که مریض به آن اشتها دارد و از طبیب طلب می کند آگاه باشید تسلیم امر خدا باشید تا از رستگاران شوید »(9)
پی نوشت ها :
1. مستدرکالوسائل/ ج 3/ ص 170/ 2- باب أن القبلة هی الکعبة مع القرب و جهتها مع البعد ..... ص : 169
2. عوالیاللآلی/ ج 1/ ص 165
3. مجادله 22
4. مائده 64
5. بعضی از فلاسفه نیز اعتقادی شبیه به این را دارند . ایشان خداوند را محکوم و مقهور قانون علیت می دانند و اراده خداوند را حاکم بر قانون علیت نمی دانند
6. نسخ را این گونه تعریف کردند :«بیان امد الحکم»بیان کردن پایان یک حکم یعنی حکم اول از ابتدا مقید به زمان بوده است و لی محدودیت زمان را مکلفین نمی دانستند و هنگامی که حکم ناسخ(در اینجا قبله دوم)آمد مکلفین می فهمند که حکم اول از ابتدا مقید به زمان بوده است از این جهت نسخ به معنای جهل خداوند و پشیمانی خداوند از یک حکم یا قانون نیست .
7. وَ لکِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یُریدُ (253)بقره کَذلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ (40)]ل عمران إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یُریدُ (14)حج
8. «بدا» که اعتقادی است خاص شیعیان بدان معنی است که خداوند در امور تکوینی به هر جهت که بخواهد تغییر ایجاد می کند مانند اینکه عمر یا رزق شخصی کم یا زیاد می شود . یا حادثه ای که مقدر بوده است که رخ دهد به اراده خداوند اتفاق نمی افتد که در این باره آیاتی در قرآن مجید موجود است من جمله «یمحوالله مایشاء و یثبت » خداوند آنچه را که بخواهد محو می کند و آنچه را که بخواهد اثبات می کند . باید توجه داشت که بداء از جهتی مانند نسخ است یعنی لازمه آن جهل در ذات خداوندنیست .چرا که در علم خدا به واسطه بدا تغییری حاصل نمی شود برای اطلاع بیشتر به اصول کافی باب بداء و تفسیر بیان اثر مرحوم خویی مراجعه فرمایید.
9. مستدرکالوسائل/ج 3/ص 175/ 2- باب أن القبلة هی الکعبة مع القرب و جهتها مع البعد ..... ص : 169