به گزارش گروه دريافت خبر «شبكه خبر دانشجو»، آرش پاک انديش عضو مستعفي شوراي مرکزي شاخه دانشجويي حزب اعتماد ملي و يادداشت نويس سابق صفحه دانشگاه روزنامه اعتماد ملي در اين نامه سرگشاده تاكيد كرد: با صراحت و آزادگي هر چه تمام عرض مي کنم که نشانه فعال شدن مجدد آن عده اي که در طي ساليان موسوم به اصلاحات همواره با چراغ خاموش و در پس پرده ژورناليسم افراطي با قلم خود، کشور را با چالش هايي مواجه ساختند و بزرگترين فرصت براي تحکيم پايه هاي نظام را تبديل به تهديد نمودند در روزنامه اعتماد ملي ديده مي شود.
متن كامل اين نامه به شرح زير است:
((...گذشته از بار حقوقي برخي اتهامات ، آيا تخريب روحي و رواني يک زن خبرنگار يا نويسنده مطبوعاتي که به هر تقدير نسبت به اصلاح مقاله اش اقدام کرده و در صدد جبران اشتباه خود برآمده است، مي تواند حاکي از منش و روش اسلامي و انساني باشد!...)) جملات مذکور ، متعلق به علي اکبر جوانفکر (مشاور مطبوعاتي رئيس جمهور) مي باشد که شتابزده در مدح و مبرا جلوه دادن صاحب يادداشت (آواز دلفين ها) خطاب به مدير مسئول روزنامه وزين کيهان بيان شده است. لذا لازم است چند نکته را به محضر جناب آقاي جوانفکر بيان نمايم:
1- اين قلم را شخصي مي نگارد که از ابتداي تاسيس حزب اعتماد ملي از سوي قائم مقام حزب اعتماد ملي به عضويت در شوراي مرکزي شاخه دانشجويي منصوب شد و چند صباحي فعاليت هاي مطبوعاتي اش را از طريق ارگان رسانه اي حزب يعني روزنامه اعتماد ملي در صفحه دانشگاه آن پيگيري نمود.
اما در ادامه کار شاهد نارسايي ها از سوي برخي اعضاي تحريريه روزنامه اعتماد ملي بودم که بدليل اعتراض پي در پي بنده نسبت به روند حاکم در روزنامه، همکاري من با اعتماد ملي قطع شد. جناب آقاي جوانفکر ! روزنامه اعتماد ملي به خوبي با بنده آشناست.
خاطره متلک پراني ها و انجام رفتارهاي خلاف عرف اجتماعي آن هم در محيط کاري روزنامه، از سوي نگارنده يادداشت آواز دلفين ها را از ياد نبرده ام. شايد اگر آن روز که اعضاء شاخه دانشجويي حزب اعتماد ملي و از جمله اينجانب که به عنوان يک عضو فعال آن مجموعه دغدغه ها و نگراني هايمان را به مدير مسئول و سردبير روزنامه اعتماد ملي بيان مي کرديم، به جاي جامه عمل پوشاندن به آن دغدغه ها مورد انواع تهمت ها و جلوگيري از حضور در روزنامه نمي شديم، امروز شاهد آن نبوديم که شخصيت ارزشمند جناب آقاي کروبي بخاطر لجن پراکني يک روزنامه نگار متوهم از اهانتي که بر ملت ايران شده است ابراز شرمساري کند.
در نوشته اي که خطاب به جناب آقاي شريعتمداري ارسال نموده ايد حاوي يک سري شتابزدگي نسبت به جريان ژورناليسم افراطي است. اگر شما امثال صاحب قلم آواز دلفين ها را نمي شناسيد بهتر است بدانيد که اينجانب و بسياري ديگر به خوبي با منش و رفتار اينان آشناييم. نه تنها اعتقادي بر انديشه تابناک امام راحل (ره) و مقام عظماي ولايت ندارند بلکه جالب است بدانيد اينان اعتنا و اعتقادي هم بر مرام و انديشه دبيرکل محترم حزب اعتماد ملي نيز ندارند. اين گفته مرا بسياري از اهالي منصف و آزادانديش مستقر در حزب اعتماد ملي پذيرايند.
2- جناب آقاي جوانفکر! فراموش نکنيد که شما در مسند يک مسئول در دولت اسلامي جناب آقاي دکتر احمدي نژاد تکيه زده ايد و در ظل جمهوري اسلامي زندگي مي کنيد. از موضع گيري تان نسبت به روشنگري روزنامه کيهان اينگونه پيداست که حضرتعالي تصورتان از شعار مهرورزي دولت نهم را در يافته هاي ذهني خود از مفهوم مهرورزي، خلاصه ساخته ايد. آنجا که رئيس دولت خدمتگزار نهم ، عدالت و مهرورزي را بعنوان يک رسالت خطير دولتش مطرح ساخت، گويا برخي از همراهان ايشان با الفباي مهرورزي مورد نظر رياست محترم جمهوري نا آشنا بودند.
کيست که امروز از عناد و کينه ديرينه آن جريان شکست خورده دگرانديش و تجديد نظرطلبي که خود را بعنوان اصلاح طلب در مطبوعات تحت امر احزاب دوم خردادي جا زده است، نسبت به شخص رئيس جمهور ناآگاه باشد؟
با صراحت و آزادگي هر چه تمام عرض مي کنم که نشانه فعال شدن مجدد آن عده اي که در طي ساليان موسوم به اصلاحات همواره با چراغ خاموش و در پس پرده ژورناليسم افراطي با قلم خود، کشور را با چالش هايي مواجه ساختند و بزرگترين فرصت براي تحکيم پايه هاي نظام را تبديل به تهديد نمودند در روزنامه اعتماد ملي ديده مي شود.
قلم بدستاني که وارث گفتمان "خون به خون شستن محال آمد محال" اکبر گنجي مي باشند، هم اينک از حيثيت اشخاصي چون جناب آقاي کروبي و جناب آقاي سيد محمد خاتمي نردباني براي تامين منافع فردي و گروهي شان ساخته اند و تفکر رفيع اصولگرايي را بعنوان تهديدي براي اهداف و مقاصدشان مي دانند. امثال خانم م.ع لقب نچسب دموکراسي خواهي و حقوق بشر را مدتي است اجاره کرده اند و در مسير رسيدن به آن حاضرند هرگونه کاسه ليسي رسانه هاي بيگانه و بنگاههاي صهيونيستي را به جان خريدار باشند، از اين روست که هر از چند گاهي شاهد افاضات ناشي از روحيه غرب زده وي و همپيمانانش هستيم. در نگاه اينان اصلاحات با انقلاب و ساختار شکني هم معنا شده است و راديکاليسم بعنوان يک افتخار در نزد اين افراد مي درخشد.
3- برادر اصولگرا ، جناب آقاي جوانفکر ، خوب است شما که بعنوان مشاور مطبوعاتي رئيس جمهور محترم مشغول فعاليت هستيد مطالعه اي عميق نسبت به عملکرد افرادي که در حوزه رسانه و مطبوعات کشور به ويژه در حيطه مسائل سياسي قلم مي زنند داشته باشيد، چرا که رسالت خطير فردي که در امور مربوط به مطبوعات بر يک رئيس جمهور مشورت مي دهد ، مورد اهميت است.
بهتر بود به جاي اين عتاب غفلت آلود با مدير مسئول توانمند روزنامه وزيني چون کيهان، تحقيق و بررسي خود را معطوف به جريان خزنده اي سازيد که در ادامه سياست هاي ناتوي فرهنگي قلم مي زند و در پي نهادينه شدن روياي انقلاب مخملي به سر مي برد، انرژي را اگر صرف جريان شناسي و مطالعه اهداف افراطيون کنيد، بهتر است تا به سبب مصلحتي نامعلوم با روزنامه اي به چالش هاي ناکام برخيزيد که به گفته دوست و دشمن از ذخاير انقلاب اسلامي است.
با استفاده از اين فرصت، عافيت و عاقبت به خيري را براي همه کساني که حرمت جلوس بر مسند مشاوره اي رياست محترم جمهور را پاس مي دارند از خداوند متعال مسالت دارم. /انتهاي پيام/