به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، حجت الاسلام مهدی ماندگاری ظهر امروز در اولین روز اعتکاف دانشجویی هیئت ودیعه الحسین (ع) که در مسجد گوهرشاد حرم مطهر رضوی در حال برگزاری است، با استفاده از آیات قرآن به تبیین افراد جهنمی و بهشتی پرداخت که مشروح سخنرانی در ادامه آمده است.
با قدکوچکش کنار گلوله توپ ایستاده بود از او میپرسیدم با این قد چگونه به جبهه آمدی، می گفت با التماس، میپرسیدند این گلولهها را چگونه به قبضه توپ میرسانی، میگفت با التماس.
می گفتند حتماً برای شهادت هم آمدهای، میگفت این هم با التماس بیشتر است نمیدانم آیا شما برای آمدن به اعتکاف التماس کردهاید یا نه، اما التماس کنید هرکس اینجا آمده مریضتر بوده و بیشتر به شفای امام رضا(ع) نیاز داشته است.
با نگاه به آخرت از عقلمان استفاده کنیم تا جزو اصحاب جهنمی نشویم، موفقیت شهداء این بود که سرشان در حساب و کتاب آخرت بود این حسابگری دو نوع است، حسابگری دنیایی و حسابگری آخرتی.
آن ها که حسابگری دنیا می کنند قرآن سه مدال پفکی و بادکنکی به آنها داده است، اولین مدال مطابق آیه «یحسبون انهم مهتدون» است یعنی گمان و خیال میکنند و واقعیتی در کار نیست؛ یعنی گمان می کنند فکر زیبایی دارند بعضی فکر می کنند که فکر اقتصادی خوبی دارند در حالی که دزد اقتصادیاند.
یک بار محصول پسته از خارج برگشت خورده بود علتش این بود که در هر قوطی وسطش را با زرورق پوشانده بودند تا دیده نشود، پستههای همان قسمت مغز نداشت. این هم یک فکر است و فکری که خادم پیامبر میکرد یک فکر پیامبر به خادمش گفت: این همه به من خدمت کردهای از من چیزی بخواه خادم فرصت خواست و بعد از یک روز به پیامبر گفت: همان طور که در دنیا خادمتان بودم در آخرت هم خادمتان باشم. اگر از دنیا چیزی میخواستم تمام میشد؛ اما از آخرت خواستم چرا که شما محوریت و آخرت هستید و هیچ وقت تمام نمیشوید.
یکی از خادمان مرحوم حرم مسئول دعوت مراجع و سخنرانان بود؛ بچهاش سرطان داشت اما یک ثانیه هم برنامههایش تأخیر نداشت بعد از فوتش خوابش را دیدم از او پرسیدم آقای شیخپور اوضاعات چطور است؟ جواب داد اینجا هم امام رضا (ع) به خادمی قبولم کرده است.
کسی میتواند منبر و روضهاش را به یک میلیون تومان بفروشد؛ اما اگر نیتمان آخرت باشد به اندازه کافی هم از دنیا به دستمان میآید. حر هم شب عاشورا بیدار ماند عمرابن سعد هم بیدار ماند؛ اما یکی به فکر حکومت ری و دیگری به کمک به فرزند رسول الله فکر کرد.
خداوند میگوید اگر تاجر دنیا باشیم ذرهای از آن را به ما میدهد؛ اما اگر تاجر آخرتی باشیم هر چه بخواهیم میدهد روند بدحجابی به اوج خودش رسیده است؛ اما قول میدهم این حباب بترکد و سقوط بکند هر کار بلد بودن برای جلب توجه دیگران کردهاند اما با این بیهویتی دیگر آرام نمیشوند و بیشتر از این نمیتوانند بیهویت باشند این وعده خداوند است.
دومین مدال باکنکی که خداوند به اصحاب جهنم میدهد آیه «یحسبون انهم یحصلون حسنی» است عدهای گمان میکنند عجب تجارتی کردهاند مثل اینکه به یک پسر کوچکی پدرش یک تراول چک بدهد این پسر ارزش تراول چک را نمیدهد یک آدم رند دیگر هم میخواهد این تراول را بگیرد به این پسر بچه میگوید اگر یکی را بدهی چهار سکه طلایی جرینگی به تو میدهم بچه میفهمد که چهار تا از یکی بیشتر است؛ اما نمیداند کدام ارزش دارد.
شهید جواد فدایی که در همین حرم دفن است چند بار به خواب من آمد و گفت: شیخ مهدی به مردم بگو دست خالی این طرف نیایند این طرف خبرها خیلی زیاد است از حق الناس شهید بگویم که خداوند در مقام وکیل مدافع به طلبکار شهید میگوید تو عزیز من را ببخش تا من طلب تو را ببخشم.
سومین مدال جهنمیان ایه «یحسبون انهم اعلی شی» است یعنی کارهای نکرده را به اسم خود میدانند تحقیق و مدرک میخرند و گمان میکنند عجب شخصیتی پیدا کردهاند، بعضیها فکر میکنند قیمتشان بالاست؛ اما شهید گمنام با اینکه حتی اسم هم ندارد بسیار بیشتر ارزش دارد.
در برابر این سه مدال قلابی سه مدال اصلی وجود دارد اولین مدال معرفت دینی است «هل یستوی الذین یعلمون و لایعلمون» بعضی در ازدواجها اینگونه است که میگویند از آسمان با چتر بپریم و در آسمان ازدواج کنیم و یکی هم کنار شهید گمنام ازدواج میکند در روز قیامت اعمالمان را نگاه میکنند که کدامشان با فکر دینی بوده است.
دومین مدال، مدال رعایت است «انااکرمکم اتباکم» هر کسی میخواهد بداند چه درجهای دارد، باید ببیند چقدر حدود خدا را رعایت میکند. خانمهای که میگویند این دو تار موی ما چه اشکالی دارد دو تار مو مشکل نیست، مشکل کسی است که با همان دو تار مو حدود خداوند را شکستهایم؛ چرا که خداوند میگوید بپوشانیم پس ما هم باید بگویم چشم.
سومین مدال بعد از معرفت و رعایت جهاد است فضل الله المجاهدین کسانی که توانستند جهادی بکنند روزی جهاد نظامی و روزی جهاد اقتصادی اینها همه مدال اصلی است و اختیار ماست که مدال واقعی یا مدال تقلبی را انتخاب کنیم.
جون غلام امام حسین (ع) هیچ تحصیلاتی نداشت؛ اما ببیند در روز عاشورا چه معرفتی داشت امام به او گفت هیچ تکلیفی نداری و میتوانی بروی او جواب داد بی تو به کجا بروم نکند چون رنگم سیاه است قابل نیستم که کنار شما باشم و میخواهید من را از سر خودتان باز کنید خدا بیامرزد آقا شیخ مجتبی تهرانی را که در روضههایش این روایت را از امام باقر (ع) میگفت ظهر عاشورا امام باقر میگوید دیدم بوی عطر عجیبی در کربلا پیچیده از پدرم امام سجاد (ع) پرسیدم این بوی چیست میدانید که خون بوی خوبی ندارد امام سجاد (ع) در جواب فرزندش گفت: این بوی عطر خون جون غلام امام حسین (ع) است.