به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، وبلاگ آرمانگرایی دانشجویی نوشت: خبرنگاری کار بسیار والا و شغل انبیاست و شاید این طور نیز میتوان گفت که هر کس همچون خبرنگار که با قلم خود مسائل را تبیین میکند وظیفهای بس خطیر دارد.
از سویی هم میتوان گفت که خبرنگاری، شمشیری 2 لبه است که اگر رضایت حق تعالی در نفس عمل نباشد، چیزی جز گمراهی خود و جامعه نخواهد داشت؛ پس شرط نخست خبرنگاری نیت آن است که در چه راهی قرار میگیرد.
یک خبرنگار، عاشق است نه از برای درآمد که ناچیزترین درآمدها را برای این قشر کنار گذاشتهاند، نه... بلکه از برای نوشتن، برای خبردار کردن و برای دویدن؛ پس شرط دوم عشق است.
یک خبرنگار هر روز صبح به امید سوژهای از خواب برمیخیزد و به رصد احوالات امور جامعه میپردازد و پرسوجویی هم برای یافتن سوژه بد نیست که آن را هم به جا میآورد در نهایت یا از خطوط ارتباطی امروز، ارتباط را برقرار میسازد یا به همت بازوان و قدمهای خود مسیر رسیدن به مقصود که همان مکان سوژه است را میپیماید و در آداب احترام ولی در همتی عظیم سعی در بیرون کشیدن تمام زیر و بم موضوع است.
گاه با تندخوییها مواجه است وگاه هم خوشرویی و استقبال، انرژی مضاعف به وی ارزانی میدارد ولی هرچه هست، خستگی نیست و تنها شور است و شور است و شعور...
با لطافت تمام در مکانی مینشیند و به قول خبرنگارها مطالب اتخاذی را پیاده میکند تا در رسانههای مکتوب، مجازی یا تصویری به سمع و بصر ملت برساند و چه خوب واژگان را در کنار هم ردیف میکند و پیوندی متقابل بین آنها ایجاد میکند تا هرآنکه آن را میشنود یا میخواند، یک فهمی ساده و عمیق از آن برداشت کند.
خبرنگاری سخت است و ساده نگریستن به آن جفاست در حق آن؛ باید بود و پای درد و دل یک خبرنگار نشست تا دید که یک خبرنگار علیرغم عشق خود، چه مصائبی را متحمل میشود.
هر چه هست، امروز بخشی از وظیفه قلم فرسایی در جامعه، بر عهده این گمنامان همیشه پر انرژی است که بعد مسافت، مکان و زمان آنها را مأیوس نمیکند و هر روز بشاشتر از دیروز وظیفه خود را انجام میدهند.
یک خواسته از مسئولان مربوطه... قدر خبرنگاران خود را بدانید و حداقلیات زندگی را برای آنها تامین کنید که لااقل دغدغه این قبیل موارد، بازدارنده وظیفه خطیر آنها نشود.