خاطره عروسی شهید سید مجتبی علمدار
وبلاگ شهید علمدار
یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند. هنوز تصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند. لیست مهمان‌ها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود…
تعداد نظرات: ۶
hadi
-
۱۶:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۰
يا صاحب الزمان شرمنده‌ايم...
بدون نام
-
۲۳:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۰
نفهميدم چي شد!
اجام داده يا نه؟
نا مفهوم بود. يکي کمک کنه
ناشناس
-
۱۱:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
اين که دلنوشت بود!؟ پ کو خاطره!؟
بدون نام
-
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
چي ميگه؟؟!! من که نفهميدم ربطش به شهيد علمدار چيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بهنام
-
۱۲:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۸
به شهيد علمدار هيچ ربطي نداشت فقط مطلبي که کپي کردن از وبلاگ شهيد علمداره
همين
حساس نشو
atefeh
-
۱۴:۴۰ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۱
امروز روز ولادت مردي است ک مردانگي را با نثار شيرينترين نعمتي ک خداوند به او عطا فرمود کامل کرد.

همان ک در روز ولادتش جاودانه شد. امروز روز سبز و روز سرخ "شهيد سيد مجتبي" ست.

همان علمدار شهرمان ک خاکريز جنگ و جبهه را ب شهر کشاند و راه شهدا را با آنها خاک نکرد...

يادش گرامي
ارسال نظرات
captcha