به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، حجت الاسلام میر باقری در برنامه سمت خدا درباره این موضوع که بعضیها با اینکه نماز میخوانند ولی بددهان هستند و صفات زشت رذیله را از روزمره خود حذف نمیکنند اینگونه گفت:
نماز خواندن مراتبی دارد و انسان به اندازهای که نماز میخواند متنعم از آثار نماز میشود. نماز یک کسی معراج است و نماز کسی دیگر مرتبهٔ پایین است. هیچ کس نماز را ذیل نبی اکرم و اهل بیت نمیخواند الا اینکه این نماز برایش رشد بیاورد. زیرا رشد و نماز درجاتی دارد. به اندازهای که حقیقت نماز (در نماز مناسک ظاهری ولایت عبودیت هست) در انسان محقق بشود نماز در انسان اثر میکند. از طرفی گاهی انسان نماز میخواند و بعد گناه میکند و بخاطر همین نمازش اثر نمیکند. یعنی از طرفی وارد وادی ولایت میشود و بعد پایش را از وادی ولایت بیرون میگذارد.
بعضیها چهل سال است که نماز شب میخوانند ولی بعد نماز شبش را از دست داده است. حفظ مراتبی که انسان بدست میآورد شرط این است که به مراتب بالاتر برسد. اینکه میگویند: هر روز نماز بخوانید برای این است که هر روز به مرتبهٔ بالاتری از توحید برسیم. چه کسی میتواند با هر نماز یک عروج پیدا کند؟ کسی که نماز قبلی را حفظ کرده باشد. مثلا انسان چهل سال نماز میخواند ولی چون گناه میکند سر خط اول است. و برایش معراجی حاصل نمیشود. داریم که اگر غیبت کنید تا چهل روز نمازش قبول نمیشود. یعنی تکلیف از گردن شما ساقط شده است. ولی معراجی بدست نمیآورید. چون انسان خودش حجاب درست کرده است مگر اینکه انسان استغفار کند و خدا آنرا بپذیرد آنگاه راه باز میشود و نماز اثر میکند.
کلمهٔ لا اله الاالله همهٔ دین است، اخلاق، شریعت، فقه، عرفان و ولایت است. سجده در مقابل خداوند واقع نمیشود الا با ولایت. تخلق به اخلاق کریمه جز با ولایت بدست نمیآید. هیچ کس بدون ولایت به الوهیت خدا نمیرسد. حکمت متأهلین، حکمت امام رضا (ع) است. طریق همهٔ مراتب دین همین است. اخلاق بدون امام بیمعناست. علامه طباطبایی میگویند: اخلاق بر محور توحید خاصیتش این است که معنای متخلق بودن راعوض میکند و میگوید که اگر به محبت خدا نرسیدی، خلق توحیدی در تو پیدا نمیشود. راه رسیدن به اخلاق این است که مقامات توحیدی را درک بکنی. قرآن انسان را به لا حول ولا قوة الابالله و اسماء الحسنی ارجاع میدهد. وقتی انسان غرق در این مقامات شد، اخلاق بدنبال آن میآید.
تبری و تولی قید اخلاق است. امام صادق (ع)، عقل و جهل را توضیح دادند که عقل نبی اکرم است و صفات کریمه قوای ایشان هستند، جهل ابلیس و سپاه شیطان است و آنها با نبی اکرم دشمنی میکنند و قلوب و افکار را ظلمانی میکنند و صفات جهل در عالم قوای آنهاست. بعد حضرت فرمودند: این خصال خوب جمع نمیشود همهٔ این لشکریان الا در نبی یا وصی پیامبر باشد یا مومنی که خدا قلبش را امتحان کرده باشد. داریم که ولایت ما امر صعب و دشواری است و نمیتوانند تحمل کنند مگر نبی و انبیاء و فرشتگان ومومنی که امتحانش را پس داده باشد. پس صفات نبی اکرم به کسی میرسد که ولایتش را تحمل کند. اگر این ولایت را تحمل کند همهٔ 75 صفت نبی اکرم در او هم وجود دارد. حتی به اندازهٔ ظرف خودش. درادامه میفرماید: بقیهٔ شیعیان ما هیچ کدام خالی نیستند از اینکه بعضی از این جنود در آنها باشد تا اینکه به مرحلهٔ کمال اخلاق برسند.
باید از لشکر جهل پاک بشوند. تا یک صفت جهل در انسان وجود دارد صفت عقل در انسان کامل نمیشود. تا یک صفت شیطان در قلب ما جای دارد، تمام صفات نبی اکرم در قلب ما جاری نمیشود. وقتی همهٔ جنود عقل آمد در درجهٔ عالی قرار میگیرد در مرتبهٔ انبیاء و اوصیاء. مومنین زمینهای در خودشان ایجاد کردند که قابلیت داشته باشند که آن صفت به آنها داده بشود. که یکی از آنها درگیری با جنود جهل است. لذا درگیری محور تهذیب اخلاق است. که همان جهاد اکبر است. همان طور که انبیاء ذیل نبی اکرم هستند مومنین هم ذیل نبی اکرم هستند. بعد امام فرمود: درک این مقام (همنشینی با انبیاء) به معرفت عقل و جنود است. معرفت شناخت ظاهری نیست. معرفت بعد از تسلیم و تصدیق پیدا میشود. که حقیقت این قوا در وجود انسان محقق میشود. حالا این رویکرد چه تاثیری در اخلاق دارد؟
در زیارت عاشوراچه چیزهایی آمده است؟
هر چه که شما در سلوک اخلاقی بخواهید در زیارت سیدالشهدا آمده است. این راه اصلی است. نبی اکرم خودش تحمل بلا نمیکرد احدی به توحید نمیرسید یعنی ابلیس و جنود شیطان با قوایی که دارد همه را برده بود. مسیر سلوک ما میشود مسیر سلوک با بلای نبی اکرم. ارکان سلوک اخلاقی عوض میشود نه اینکه واجبات و محرمات عوض شود. سلوک بدون صفات حمیده امکان ندارد. قرآن برای ایجاد اخلاق توحیدی ما را طور دیگری سیر میدهد. حتی دیگر سیری که در کتب اخلاقی ما بیان شده است مثل کتاب جامع السادات نیست، آن مسلک علامه طباطبایی که بیان شده، سیر قرآنی در اخلاق نیست. اخلاق قرآنی از این بالاتر و کاملتر است. مناسک سلوک اثر میگذارد.
چطور میشود در عرض شصت سال سالک الی الله شد و این راه را رفت؟ خیلی از کتب اخلاقی، سالهای زیادی را برای پیمودن این راه میخواهد. اگر تولی و تبری اصل شد میشود این راه را در عرض شصت سال رفت. یعنی با بلای ولی خدا میشود سالک شد. مناسک، روزه و حج طور دیگری طی میشود. کسی که به زیارت سید الشهدا میرود میتواند هفتاد هزار حج در زیارت را بدست بیاورد. یا هزار سال جهاد در راه خدا یا انفاق هزار ابر شتر را در زیارت بدست بیاورد. همهٔ اینها را انسان میتواند در زیارت بدست بیاورد. پس طریق سلوک عوض میشود. بجای اینکه انسان هفتاد هزار حج برود کاری میکند که نبی اکرم به امیرالمومینن فرمودند که من شش جمله به شما میگویم که شش صد هزار جمله است.
وقتی مردم به کثرت عمل مشغول هستند شما به برگزیده یا خالصی عمل مشغول باش. شب قدر است که انسان را میرساند. انسان با این عمر کم چطور میتواند با کثرت عمل به جایی برسد؟ مثلا یکی از مناسک آن میشود زیارت یا سیر در راه ولی خدا.
منبع: فرهنگ نیوز