به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ ایام محرم است و این روزها در کنار همه مشکلات و سختی هایش از غم اسارت دوباره حرم بانو رقیهسلاماللهعلیها می گوید. در ادامه نیم گپ نیمروز با حسن شمشادی خبرنگار صداوسیما در سوریه را خواهید خواند:
خب اولین سوال را با یک سوال کلیشه ای شروع می کنیم؛ لطفا در ابتدا کمی از خودتان بگوئید.
بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم.
حسن شمشادی هستم. خبرنگار صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که با 44 سال سن، بیش از بیست سال سابقه کار داردم. از سال 83 تا 86 در شرایط جنگی کشور عراق حضور داشتم. از مهر سال 89 هم به عنوان خبرنگار و مدیر دفتر صداوسیما در سوریه حضور دارم.
معمولا خبرنگارها مدت زیادی در مناطق جنگی نمی مانند. چطور آقای شمشادی بیش از سه سال این شرایط را تحمل کرده اند؟
معمولا خبرنگارانی که به صورت ثابت به کشورها اعزام می شوند، با حکم ماموریت سه ساله در آن مناطق حضور پیدا می کنند که اگر مسئولین سازمان از عملکردشان رضایت داشته باشند این ماموریت تمدید خواهد شد. در حقیقت ماموریت سه ساله بنده نیز تمام شده است اما دوستان در حق بنده لطف داشتند و خواستند که کماکان در سوریه حضور داشته باشم تا تجربه بنده بتواند کمک حال خبرنگارانی باشد که به صورت موقت عازم سوریه می شوند. به هر تقدیر ماموریت سازمانی است و با توجه به تجربه و سابقه ای که در خبرنگاری جنگی دارم احساس تکلیف می کنم که بمانم تا روزی که خدا بخواهد و مسئولین رضایت داشته باشند.
برخی از مردم علاوه بر گزارشات خبری شما، دل نوشته ها و خبرهای شما در شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک دنبال می کنند. قبول دارید که نوشته های فیسبوکی شما جذاب تر است؟
اجازه بدهید کمی حرفتان را اصلاح کنم. من این دو فضا را در عرض همدیگر نمی بینم بلکه اینها در طول یکدیگر قرار دارند. بالاخره ما ارتباطات زیادی نظیر گزارشات میدانی و یا ارتباطات مستقیم از طریق رسانه ملی داریم و در کنار آن در فضای شبکه های اجتماعی وظیفه خودمان را تکمیل می کنیم و منافاتی هم با یکدیگر ندارد. در فیسبوک بسیاری از مردم ایران و فارسی زبانان نقاط دیگر و یا شیعیان دیگر نقاط دنیا از این طریق همین فضای مجازی اخبار سوریه پیگیری می کنند و برایشان این اخبار اهمیت بالایی نیز دارد. به نظرم این دو در کنار یکدیگر میتواند در ارائه اخبار سوریه موثر باشد.
خیلی از جوانان صفحه شما در فیسبوک را دنبال می کنند و در نظراتشان برای شما آرزوی سلامتی یا حتی شهادت می کنند! به واسطه این ارتباط در فضای مجازی چه بازخوردهایی از مخاطبین خود داشته اید؟
بحث و اخبار حرمین خیلی خیلی خیلی زیاد برای مردم جذاب است. و این پیگیری مختص مردم ایران نیست و ما شیعیانی داریم که از مکزیک و برزیل و دیگر نقاط دنیا نظیر خاورمیانه و اروپا و حتی اندونزی و فیلیپین در این صفحه پیگیر اخبار حرمین هستند و از این مطالب استقبال می کنند. البته برای این مخاطبین علاوه بر اخبار حرمین و دیگر اخبار سوریه، افشای دروغ های رسانه های غربی و عربی نیز بسیار جذاب است و استقبال خوبی نیز از این مطالب دارند. و برای من جالب است که این افشاگری ها توانسته است که نگاه برخی از افراد را نسبت به وقایع سوریه تغییر دهد.
علاوه بر اخبار و دل نوشته های زیبای شما از حرمین، برخی از دل نوشته های شما از وضعیت مردم سوریه نیز واقعا تکان دهنده است. مثلا در یکی از نوشته هایتان آمده بود: «دهمین روز بی آبی در استان حسکه سوریه ...» کمی حال و هوای مردم سوریه را توصیف کنید.
متاسفانه این مشکلات هست. ببینید از ابتدای جنگ سوریه بسیاری از شبکه های خبری به ویژه شبکه های حامی گروه های تروریستی اینگونه القا می کردند که مردم سوریه حامی این جنگ بوده و خواهان سرنگونی دولت سوریه هستند. البته برخی از هیمن شبکه ها تلاش دارند که نشان دهند که همه ی سوریه جنگ و خون و درگیری است و همه 23 میلیون سوری در حال شعار دادن علیه دولت سوریه هستند. اما این موضوع واقعیت ندارد. برخی تلاش دارند که نشان دهند که همه جای سوریه فقط جنگ و درگیری و خونریزی و گلوله است. واقعیت این است که همه ی مردم هم از همان ابتدا مخالف نظام سوریه نبودند و ممکن است بخشی از مردم مخالف باشند اما این موضوع فراگیر نیست و نکته دیگر اینکه زندگی در بسیاری از مناطق سوریه به صورت عادی در حال جریان است. اینطور نیست که شما فکر کنید همه سوریه در جنگ و خون است و مردم حتی جرات ندارند از خانه هایشان بیرون بیایند. امروز صبح که در خیابان بودم دانش آموزان و دانشجویان در مدارس و دانشگاه ها حضور داشتند و ادارات وضعیت عادی خود را داشت و مغازه ها نیز وضعیت عادی داشت. از آن طرف هم بالاخره در برخی نقاط جنگ و درگیری است و ما هم اخبار و وضعیت آن مناطق را مخابره می کنیم. واقعیت سوریه دیدن این دو وضعیت در کنار یکدیگر است.
نظر مردم امروز در رابطه با حکومت سوریه چیست؟
یک روزی عده ای از سوری ها شاید علیه دولت سوریه تظاهرات داشته و شعار داده اند اما امروز خواهان این شرایط در سوریه نیستند. بیش از چهل سال سوریه یکی از مناطق امن دنیا محسوب می شد. و در چندین نوبت دمشق جز یکی از سه پایتخت امن دنیا قرار داشت. و این امنیت موجب حضور توریست ها و سرمایه گذاران زیادی شده بود و رونق زیادی داشت. اما امروز به واسه حضور تروریست های مسلح همه اینا از بین رفته است و یا آسیب جدی دیده است. برخی از مردم در ابتدا خواهان تغییراتی بودند و بعد از آن بشار اسد اصلاحاتی را در سوریه انجام داد ولی امروز دعای بعد از نماز مردم سوریه بازگشت آرامش و امنیت به کشورشان است.
اجازه دهید یک انتقاد هم به شما وارد کنیم. امروز شاید برخی در تلویزیون وقتی خبر کشته شدن مردم عراق و افغانستان و سوریه را می شنوند؛ برایشان این اخبار عادی شده است. آیا اینکه خبر کشته شدن مردم سوری برای مردم تبدیل به یک روزمرگی شده است، ناشی از ضعف خبرنگاران در نحوه پوشش اخبار جنگ و کشتار نیست؟
من با فرمایش شما موافق نیستم. ممکن است از ما در صداوسیما و یا شما در خبرگزاری ها ضعف هایی در کار داشته باشیم. اما اینکه این ضعف منجر به چنین نتیجه ای شود را قبول ندارم. بالاخره وقتی انفجاری رخ می دهد ما وظیفه داریم که اخبار آن را پوشش دهیم. مگر میشود انفجاری که در ورودی منطقه زینبیه صورت گرفته است و بیش از یک تن مواد انفجاری دهها خودرو و صدها منزل مسکونی را از بین برده است و بسیاری از مردم عادی کشته و زخمی شده اند بعد انتظار داشته باشید که ما این خبر را پوشش ندهیم. الان همه شبکه های موافق و مخالف این اخبار را پوشش می دهند. اما هر کسی با نیت خاص خودش خبر را پوشش می دهد. مثلا العربیه اعلام میکند صدها زن و کودک در سوریه کشته شده اند و عامل کشتار این زنان و کودکان ارتش سوریه بوده است. در حالی که واقعیت چیز دیگری است. ممکن است از کم یا زیاد و خوب یا بد مردم در این جنگ از سوی دوطرف آسیب دیده باشند اما ما تلاش داشته ایم همیشه واقعیت سوریه را انعکاس دهیم. کشته های ارتش و تروریست ها وتلفات مردم عادی را مخابره می کنیم.
بسیاری از تحلیل گران وضعیت دولت و ارتش سوریه را بسیار بهتر از یکی دو سال اخیر ارزیابی میکنند. شما که در دل حوادث سوریه قرار دارید وضعیت را چطور می بینید؟
بله صددرصد این تحلیل واقع بینانه است. هم از لحظ میدانی – یعنی پیشروی ها و مسائل امنیتی سوریه – و هم از لحاظ سیاسی در داخل و خارج سوریه وضعیت نظام سوریه و همچنین ارتش سوریه به هیچ وجه با سال گذشته و حتی چند ماه پیش هم قابل مقایسه نیست. و یکی از دلایلی که اینها اصرار دارند که سریعا کنفرانس ژنو 2 برگزار شود و قائله سوریه خاتمه پیدا کند همین پیشروی هاست. بالاخره در بلند مدت – و نه ظرف چند روز و چند هفته – تروریست ها در سوریه جایی ندارند. و با همه حمایت های میلیاردی که از خارج صورت می گیرد و به ویژه کمک های عربستان، بالاخره این تروریست ها نابود خواهند شد. و این دست و پا زدن ها برای برپایی هرچه سریعتر ژنو 2 به دلیل همین موضع ضعف است. اما نکته جالب اینجاست که عربستان بازهم در برپایی ژنو 2 در حال کارشکنی است و تلاش دارد مانع حضور مخالفین مسلح در این کنفرانس شود زیرا آبرو و موقعیت خود را در بین مردم سوریه و منطقه از دست رفته می بیند. برای حفظ آبرویش تلاش دارد با پول و نیروی بیشتر وضیت تروریست ها حفظ کند.
اما همه این پیش روی ها به این معنی نیست که تروریست ها نابود شده اند و یا در هیچ منطقه ای از سوریه تروریست ها وجود ندارد؛ صرفا به این معناست که موقعیت خود را در میدان جنگ و موقعیت سیاسی داخلی و خارجی بشدت از دست داده اند و وضعیت سوریه شاهد یک چرخش 180 درجه ای بوده است.
بیش از دو سال از زمانی که مخالفین دولت سوریه اعلام کردند که به دنبال آزادی و دموکراسی هستند می گذرد. و بعد از این مدت ماهیت تروریستی این افراد قابل انکار نیست. این جنگ تا کنون چه مقدار خسارت به زیرساخت های سوریه وارد کرده است؟
اصلی ترین هدف این افراد حذف دولت سوریه به عنوان یکی از مهمترین حامیان مقاومت در منطقه بود. در مرحله بعد که دیدند نمی توانند بشار اسد را سرنگون کنند ترجیح دادند با یک سوریه ضعیف شده روبرو باشند. سوریه ای که زیرساخت های آن از بین رفته و ارتش تضعیف شده ای دارد و شاید تا دهها سال نمی تواند کمر راست کند. آمار دقیقی تا امروز به طور رسمی اعلام نشده است اما شاید هزاران واحد صنعتی، کارخانه ، جاده، مدرسه، نیروگاه و بیمارستان در مناطق مختلف سوریه دچار آسیب شده است. مکان هایی که توانسته اند تخریب صددرصد کرده اند و در باقی نقاط تا جایی که امکان داشته است ضربه وارد کرده اند. و برخی از زیرساخت ها نیز به ناچار در پاکسازی ها دچار آسیب و خسارت شده است. به نظر می رسد دهها میلیارد دلار و شاید نزدیک به بیست سال زمان لازم است تا سوریه به شرایط 33 ماه گذشته و شرایط قبل از جنگ برگردد.
شما 33 ماه به عنوان خبرنگار جنگی در سوریه حضور داشته اید. چه مشکلاتی در این زمینه برای شما به وجود آمد؟
هر لحظه کار ما خطر و تهدید است. ما در هر لحظه منتظر انفجار، گروگان گیری یا مرگ هستیم. هر لحظه که از خیابان عبور میکنی یا حتی در منزل و محل کار حضور دارید باید منتظر حمله و یا عملیات انتحاری باشید. برخی هم به دنبال گروگانیری برای قاچاق اعضا هستند. ممکن است بعد از یک بمب گذاری برای تهیه گزارش وارد آن منطقه شوید و با بمب گذاری دوم مواجه شوید. حتی در مناطق پاکسازی شده نیز امکان خطر هست. نمیشه از این مسائل فرار کرد و این یکی از تفاوت های جدی یک خبرنگار جنگ و بحران با خبرنگار عادی است. خطر وجود دارد، دلتنگی و دوری از خانواده نیز هست. و نگرانی آنها برای سلامت شما هم از طرف دیگر وجود دارد. نکته دیگر اینکه باید توجه کنیم که آیا خبرنگار را صرفا یک خبرنگار جنگی محسوب میکنند یا ما را عامل نظامی می دانند که در سوریه حضور دارد. به قول خودشان ما را مزدور می دانند و برای سرمان هم جایزه تعیین کرده اند که این مشکلات ما را چند برابر می کند.
چقدر برای شما جایزه تعیین کرده اند؟!
این را باید از تروریست ها بپرسید و من از جواب سوال شما معذور هستم. چون ممکن است شما هم وسوسه بشوید برای این جایزه به سوریه بیائید!
چند بار شهادت را به چشم دیدید؟
هم در 3سالی که در عراق حضور داشتم و هم در این 33 ماه بارها و بارها شهادت را به چشم دیده ام. برای تهیه گزارش از حمله به یک کاروان بین کربلا و بغداد گلوله از زیرگلویم عبور کرد و شهادت را به چشم دیدم. جایی دیگر در پنجاه متری انفجار تانک امریکایی در عراق که بسیاری از مردم کشته و زخمی شدند، حضور داشتم و بعد از انفجار به خودم نگاه کردم و دیدم که خدا را شکر سالم هستم. و در سوریه نیز در انفجارها و درگیری های مختلف خود را در نزدیکی مرگ دیدم. یک بار در کمین تروریست ها در جاده فرودگاه حلب از زمین و آسمان بر سر ما گلوله می بارید و به اذن الله زنده مانیدم. چند وقت پیش هم در ساختمان استانداری که در تیراندازی ها حتی گوشم زخمی شد. این خاطرات را نه میتوان فراموش کرد و نه میتوان گفت که با تلاش خودم زنده مانده ام؛ همه اینها خواست خداوند بود. و تا خدا نخواهد اتفاقی نمی افتد و اگر اتفاقی هم بیافتد شما باید بدانی که هیچ راه فراری نداشته ای. راضی هستیم به رضای خدا.
رزمنده های جنگ تحمیلی معتقد هستند که فضای جنگ روحیه لطافت و نزدیکی با خدا را در انسان بسیار تقویت می کند. دل نوشته ها و اشعار شما هم نشان گر چنین حال و هوایی است. این 6 سال حضور در مناطق جنگی در روحیه حسن شمشادی چه تاثیری داشته است؟
اگر همه این احوال را بخواهم در یک جمله بگویم؛ آرامش قلبی است که با خواست خدا و خواست خدا و خواست خدا حاصل شده است. به هیچ وجه از هیچ تهدیدی نمی ترسم. چون ایمان دارم که اگر قسمتم باشد این اتفاق خواهد افتاد و راه فراری نیز نیست و اگر خدا نخواهد اگر همه دنیا هم جمع شوند نمی توانند به من آسیبی برسانند. پس اگر من به این نقطه و این حال و هوا رسیده ام شاید نتیجه همین شش سال است شاید توشه ایامی است که در جنگ تحمیلی حضور داشته ام و حشر و نشر با آن بچه های رزمنده و لمس حال و هوای جنگ این حس را در من تقویت کرده است. از نوجوانی دوستانم در کنارم شهید و مجروح شده اند، با یکدیگر به جبهه رفته ایم، همه اینها داشته ما از قرآن و اهل بیت است که این آرامش درونی ام حاصل توجهی است که خدا به من کمترین داشته است. در یک جمله همه اینا هذا من فضل ربی.
شب سوم ماه محرم است. چه خبر از شب های حرم؟
خدارو شکر امسال در حرم حضرت رقیه ده شب برنامه عزاداری است. و در حسینه ها نیز مراسمات خوبی امسال برپا شده است. در حلقه امنیتی حرم حضرت زینب نیز از دو شب گذشته مراسم شروع شده است و دیشب نیز بنده در حرم حضرت زینب حضور داشتم و انشالله امشب که شب مناسبتی حضرت رقیه است در حرم دعاگوی شما و هموطنان عزیز خواهم بود.
بسیاری از شیعیان از کشورهای مختلف به عنوان مدافعین حرم در سوریه حضور پیدا کرده اند وضعیت این مدافعین به چه شکل است؟
نمی شود گفت بسیاری! اتفاقا تعداد کمی هستند. اما روحیه بسیار بالا و انگیزه فوق العاده ای دارند. خود سوری ها هم به عنوان مدافعین حرم حضور چشمگیری دارند. شیعیان عراق و افغانستان و دیگر کشور ها هم در میان مدافعین حرم حضور دارند. اما حضور سوری هایی که در مقابل خطر تکفیری ها و وهابیت در دفاع از حرم حضور پیدا کرده اند بیشتر به چشم می آید. هرچند که تروریست ها اعلام کرده اند که اگر بتوانند این دو حرم عزیز را با خاک یکسان می کنند اما روحیه مدافعین بسیار بالاست. از حضرت زینب و حضرت رقیه و همچنین امام حسین (ع) میخواهند که یاورشان باشند و در این دنیا و آن دنیا در کنار این عزیزان باشند.
ذکر و شعری که حسن شمشادی در این ایام در حرم تکرار می کند چیست؟
این شب ها شعر «زینب زینب زینب ...» مرحوم موذن زاده را زمزمه می کنم. یکی از کاشی کاری های زیبای حرم زینب این شعر است که «اگر فردوس بر روی زمین است, همین است و همین است و همین است». در حرم حضرت رقیه (س) هم که این شب ها خیلی حال و هوای عجیبی دارد این عبارت را تکرار میکنم : «نزنید که بابای من حسین است» دعا کنید که بار دیگر بانو رقیه (س) اسیر نشود. به لطف خداوند و دعای مردم و تلاش مدافعین حرم.
نکته آخر.
مخابره خبر گروگانگیری ایرانیان به ویژه گروه 48 نفره هموطنان ایرانی خیلی برایم تلخ بود. البته الحمدلله بعدها خبر آزادی این گروه را هم مخابره کردم. نکته دیگر اینکه خبرنگاری در جنگ و دور از خانواده کار ساده ای نیست. خیلی ها شاید نتوانند این شرایط را تحمل کنند و یا در این شرایط کم بیاورند. برای یک خبرنگار جنگ مهمترین مساله پشتوانه یک خانواده محکم با روحیه و اعتقادات قوی است که بتوانند مشکلات را تحمل کنند و مشکلات را تا حد امکان به مرد خانواده منتقل نکند تا خبرنگار بتواند به خوبی رسالتش را انجام دهد. که خدای متعال لطف کرد و چنین همسری را به من عطا کردند که در شهر غریب و دور از شهرپدری خود در تهران و به دور از من زندگی و بچه ها را مدیریت می کند و الحمدلله علی رقم همه مشکلاتی که وجود دارد در همه این شش سال همه مشکلات را همسرم به جان خریده اند تا من با آرامش و تمرکز فعالیت خودم را انجام دهم. و از حضرت زینب خواستم که به ایشان صبر عطا کند و از همسر و دختر و پسرم بسیار ممنونم بسیار به آنها مدیون هستم.
منبع: جهان نیوز