گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ دکتر موسی حقانی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در ادامه موضوع تحولات ایران در عصر پهلوی اول در برنامه هنگام درنگ، با دکتر اردشیر صالح پور، پژوهشگر و مدرس در حوزه هنرهای نمایشی، سیروس سدوندیان، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، درباره رویکرد دین ستیزی و منع عزاداری و برگزاری تعزیه در عصر پهلوی اول به بحث و گفت وگو پرداخت.
منع عزاداری از دلایل کودتای 1299 بود
حقانی: از ابتدای 1600 هجری شمسی با روی کار آمدن یک حکومت دیکتاتوری در ایران مواجهه هستیم، که برخی از آن به عنوان تجدد آمرانه هم یاد می کنند؛ البته به حکومت در این دوره دیکتاتوری منور و استفاده از مشت آهنین هم گفته می شود؛ در این تجدد آمرانه، مبارزه با سنت ها و فرهنگ ایرانی در دستور کار قرار گرفته بود و قبل از آن نیز تلاش های گوناگونی برای تمسخر سنت های ملی و دینی ما شد.
در این دوره با روی کار آمدن حکومت دیکتاتوری، بسیاری از امیال خود را در از بین بردن سنت های ملی و مذهبی ما، با استفاده از مشت آهنین توانستند پیش ببرند؛ به طور مشخص در دوره پهلوی از جهت فرهنگی با 3 رویکرد مواجه هستیم؛ رویکرد غرب گرایانه در سیاست ها و رفتار و....، رویکرد اسلام ستیزی و رویکرد باستان گرایی 3 رویکرد در دوره پهلوی اول است.
در برخی از منابع عصر پهلوی، وقتی به چرایی کودتا در ایران می رسیم شاهدیم که منع عزاداری و ممانعت از فعالیت علما یکی از دلایل کودتای 1299 بوده است؛ با توجه به رفتار رضا شاه، این امر محقق شد و از سال 1305 به بعد رفتارهایی در تضاد فرهنگ دینی و آئین های دینی و سنتی ما رفته رفته خود را نشان داد؛ قدری درباره زمینه های فکری این جریان صحبت بفرمایید.
چرا از دل مشروطه به دیکتاتوری رسیدیم؟
صالح پور: اجازه بدید قدری به عقب بازگردیم؛ بعد از دو حمله ویرانگر مغول و تیموری و بلافاصله شکست ایران در دوره قاجار در ارتباط با روسیه و پذیرش دو عهدنامه ننگین ترکمنچای و گلستان، نوعی تحقیر و شکست در ایران حاصل شد؛ عباس میرزا که شاید تنها وجدان آگاه و تا حدودی بیدار دولت قجر بود، به این نتیجه می رسد که چرا ما شکست خوردیم، در دوره ایی که اروپا رنسانس خود را طی می کرد ما هم چنان گرفتار مسائل محلی و بومی بودیم.
طبعا تحولات که در ایران هم پای تحولات اجتماعی باید رخ می داد صورت نگرفت؛ دو امپراطوری ایران و ترکیه در یک برهه خاصی جنگیدند، همه این مسائل سبب شد ما احساس کنیم که باید تحولی ایجاد شود؛ زمینه پذیرش تجدد باعث شد ما بی کم و کایت تمام آن را بپذیریم، در حالی که ایران با عقبه چند هزار ساله حرفایی برای خود دارد.
از سوی دیگر شکست نهضت مشروطه نوعی یاس و ایدئولوژی سکوت و فقر اندیشه و آرمان خواهی را در کشور ایجاد کرد؛ طبیعتا این زمینه ها باعث به وجود آمدن یک حکومت قلدر بود که دست بیگانگان نیز در آن بی تاثیر نبود؛ در زمان روی کار آمدن رضا شاه ما رجال بسیار خوبی داریم اما چرا خون شهدای مشروطه به ثمر نمیشیند؟
به قیمت تجدد بسیاری از ارزش ها را از دست دادیم
چرا که مشروطه نیز به تجدد روی می آورد و کسی به فکر سنت های ما نیست، طبیعتا حکومتی که بر سر کار می آید سعی دارد در جهت رفاه حال مردم و نیز برای پیش بردن اهداف خود با اقتدار خاصی شروع به کار کند؛ در این دوره به قیمت تجدد و نو شدن بسیاری از ارزش ها را از دست دادیم؛ این ارزش ها برآیند تجربیات قومی و محلی ما بود؛ هند ما نیز دستخوش این تحولات شد.
در این دوره شاهدیم تعزیه، هنر ملی و مذهبی ما، به عنوان یک حرکت منقطع شد و قدغن اعلام شد؛ این سرآغازی بود که درکنارش بسیاری از سنت ها و هنرها را از دست دادیم؛ این اتفاق یک رویداد ناگهانی و منقطع بود که ما را از بخشی از تاریخ خود جدا می ساخت.
آئین های عزاداری در دوره صفویه به اوج رسید
حقانی: بعد از حمله مغول ما پیشرفت هایی نیز داشتیم که در دوره صفویه به خوبی آشکار است؛ حکومت صفویه به دلیل این که با باور و مذهب مردم همراه شد توانست ابران را به شکوفایی برساند؛ آئین های عزاداری ما در این دوره به اوج رسید؛ بعد این دوره دچار افول می شویم که برخی از دلایل آن از تغییر رویکرد ناشی می شود.
سدوندیان: چرا انتظار داریم نباید چنین اتفاقی در دوره پهلوی بیفتد؟ این اتفاق قطعا می بایست بیفتد، ما هر آن چه که داشتیم زائیده تفکر و هنر یا شیوه زیستن از یک بستر بزرگی نشات می گرفت که مواد آن بستر دین و فرهنگ و ادبیات بود؛ به خوبی آگاه بودند یکی از دلایل تداوم ایرانی مسئله دین بود؛ ایران را به عنوان یک ایران می شناختند و دو به عنوان یک کشور اسلامی هم شناخته شده بود.
چگونه می توان این شیوه زیستن را از یک ملت دزدید؟ وقتی یک پا را قطع کنی دیگر بر روی یک پا تعادل وجود ندارد؛ علت مبارزه نیز همین بود که می خواستند فرهنگ ایرانی قطع شود و آن را با فرهنگ غربی جایگزین کنند؛ به همین علت با هر چه از فرهنگ ایرانی نشات می گرفت مبارزه می شد.
تا آن زمان ما چه شناختی از ایران باستان داشتیم؟ که این چنین بحث آن در این دوره بالا گرفت و تمام زمینه ها از جمله شعر و هنر و.... را تحت شعاع خود قرار داده است؛ دلیل این بود که می خواستند قسمتی از فرهنگ ایران خذف شود در حالی که می دانیم نه تنها در ایران که در هیچ سرزمینی حذف شدنی نیست.
با طرح باستان گرایی می خواستند خلا حذف اسلام را پر کنند
حقانی: با توجه به رویکرد پهلوی برای غربی کردن جامعه ایرانی، می خواستند با طرح باستان گرایی خلا حذف اسلام را پر کنند؛ در دوره قاجار با رشد برگزاری مراسم دینی و مذهبی مواجه هستیم، قدری درباره این رفتار قجرها توضیح بفرمایید.
صالح پور: افغان ها در اصفهان که دارای معماری بی نظیر ایرانی و اسلامی بود جنایات بسیاری انجام دادند؛ این امر به دوره افشاریه می انجامد چرا که نادر به فتوحات جغرافیایی می پردازد و وقفه چندین ساله در ارزش نهادن به فرهنگ ایرانی و اسلامی ایجاد می شود؛ در دوره زندیه دوباره فرهنگ ایرانی و اسلامی جان می گیرد و در نهایت این دوره به قجرها ختم می شود.
در تکیه شاهی یا تکیه دولت در دوره قاجارها اولین تعزیه اجرا می شود، قبل از این تکیه دولت را در ضلع غربی کاخ گلستان داریم که امروزه امارت دادگستری است؛ در دوره ناصری نسخ تعزیه و اجرای آن در یک شکل فاخر و سامان بخش جلوه پیدا کند؛ در دوره قجرها حدود 40 تکیه در تهران جود دارد.
در مقابل تعزیه اجرای داستان های فرانسوی بود که توجه و استقبالی از سوی مردم وجود نداشت؛ این امر نشان می دهد که تعزیه به شکلی کاملا مردمی حضور داشته است و تنها به تهران خلاصه نمی شود؛ این هنر در تارو پود فرهنگ ما وجود دارد؛ من تعزیه را به عنوان یک هند نمایشی نگاه نمی کنم بلکه هنری است که از تاروپود تاریخ ما بر آمده است؛ متاسفانه تعزیه در دوره پهلوی قدغن اعلام می شود.
حقانی: قدری درباره نگاه بیگانگان به تعریه و مراسم عزاداری ایرانیان توضیح دهید.
برخی از سیاحان از آواز ایرانی با نام آواز شغال یاد می کنند
سدوندیان: افرادی که وارد ایران شدند از یک گروه و دسته نبودند و با یک فرهنگ نیز وارد نشدند؛ آ نها انتظار داشتند به هر جای دنیا که می روند شاهد فرهنگ خود باشند؛ از بدو ورود از شیوه خوابیدن، خوراک، پوشش و...ایرانی ایراد گرفتند؛ گروه دیگر واجد فرهنگ بودند اما داستان های ایرانی، ترانه های ایرانی، مراسم های ایرانی و... را جمع آوری کردند و دیاره آن ها نوشتند.
دو نگاه وجود دارد که یکی کاملا مذموم است و حتی آواز ایرانی را به صدای شغال تشبیه می کند و خود را ملتی برتر می دانند و دیگری در مقابل این دیدگاه است و ادمی متفکر و فرهیخته است و به فرهنگ و تمدن ایرانی ارج می نهند چرا این فرهنگ قابل ارج نهادن است.
حقانی: این دوگانگی را ما اکنون نیز شاهدیم، بسیاری وقتی با فرهنگ غنی ایرانی مواجه می شوند سر تعظبم فرود می آورند و سعی می کنند برجستگی های این هنر را بازگو کنند؛ اخیرا که اظهارات خانم وندی شرمن ( دروغ و تذویر در خون و ژن ایرانی وجود دارد) را شنیدم یاد آن تیپ آدم هایی افتادم که در دوره قاجار زیاد داشتیم که با یک نفرتی از ایرانی و فرهنگ ایرانی یاد می کنند.
در برخی از گزارشات از حضور سیاحان در مراسم مذهبی ایرانیان نوشته شده است؛ سفیر روس یا انگلیس وقتی در مراسم روضه و موعظه شرکت می کند و داستان عاشورا و امام حسین(ع) را می شناسد می گوید: من تازه می فهمم چرا این ملت تا این اندازه مقاوم است!
به نظر می رسد منع مراسم مذهبی نوعی زمینه سازی برای سلطه غرب و استعمار بود؛ قدری در باره تاثیر مراسم مذهبی در انتقال روح مقاومت در ایران توضیح بفرمایید.
ایران شناس فرانسوی: از دل تعزیه به زودی نمایش ایرانی ایجاد می شود
صالح پور: الکساندر خوچکوی در خصوص تعزیه می گوید: مردم با حضور در این مراسم برای خود خشت هایی می خرند که با آن در آخرت برای خود کاخ هایی در بهشت می سازند؛ نظریه ی گوبینو(ایران شناس برجسته فرانسوی) هم می گوید: از دل تعزیه به زودی نمایش ایرانی ایجاد خواهد شد؛ این سخنان کاملا درست بود.
تعزیه کم کم جای خود را در مراسم شادی نیز باز می کند و تعزیه به عنوان یک ژانر دینی و مذهبی که بر آمده از اعتقادات ایرانی است دارد فرآیند دیگری را تجربه می کند؛ تعزیه به ابعاد عرفانی ما(تعزیه منصور حلاج) رسیده است؛ استعمار از یک دوره ایی به شیوه ایی نو پا به میدان می گذارد و از روش فیزیکی به روش فرهنگی می رسد، چرا که باید باورها و اعتقادات و ریشه های آن را تحریف کنند تا بتوانند سلطه یابند.
متاسفانه این امر محقق شده و حتی روشنفکران ما به این امر کمک می کنند بی آن که بدانند ارزش و اصالت ما در همین موارد است؛ افرادی هستند که در این دوره نیز دارند این مسئله را دنبال می کنند؛ هویت ما در گرو توجه به سنت ها و آئین های دینی و مذهبی و ملی است؛ مولفه دین و مذهب یکی از مولفه های فرهنگ ایرانی است.