به گزارش خبرنگار اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، رضاشاه پس از رسیدن به قدرت اقدام به ایجاد تغییراتی در ساختار اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اداری کشور کرد که در این میان سیاستهای فرهنگی بیشتر نمود پیدا کردند. در اولین مرحله سیاست نوسازی فرهنگی در زمان رضاشاه، پوشاک مردان مورد توجه قرار گرفت.
هیئت وزیران در مرداد 1306ش. به پیروی از اندیشه شاه و وادار ساختن مردم به تغییر کلاه و لباس، در پانزده مرداد تصویب نامهای را صادر کرد که به موجب آن، تمامی کارکنان دولت و شاگردان مدارس موظف به پوشیدن لباس متحدالشکل و لبه دار شدند. همچنین در مجلس هفتم مقرر شد پوشیدن لباس متحدالشکل صورت قانونی یابد. به این منظور طرحی دو فوریتی و با امضای گروهی از نمایندگان مجلس تهیه شد و پس از گفتگو و جرح و تعدیل آن، در جلسه چهاردهم مورخ چهارم دی ماه 1307ش. به مجلس ارائه و پس از دو جلسه مذاکره به تصویب رسید.
گزارش عجیب از تغییر لباس مسئولان
ماجرای دخالت دولت و پس از آن ورود مجلس به تغییر شکل لباس مردم به این ترتیب است که اوایل سال 1306 به وزارت داخله نامهای داده شد که تمامی کارمندان و ماموران دولتی در شهرستانها موظف به استعمال لباس متحدالشکل هستند؛ مرداد همان سال این لباس در برخی شهرها به تن عموم نیز پوشانده شد. در همین حین روزنامه اطلاعات که از تغییرات محسوس پوشاک مسوولان متعجب شده بود در مطلبی با نام «گزارش عجیب» نوشت: «وزرا و معاونین کمکم کلاه لبهداری را که موسوم به کلاه پهلوی است بر سر میگذارند». مدت زمان کوتاهی بعد، کار خیاطان تهیه کلاه پهلوی شد و در شهرهایی مثل رشت و همدان حتی برای تهیه این لباسها محدوده زمانی یک ماهه تعیین شد.
دولتمردانی که از پوشیدن لباس اروپایی سر باز زدند
به فاصله اندکی با حکم وزارت داخله به ادارات نظمیه برخی شهرها، ماموران موظف به برخورد با افرادی شدند که از گذاشتن کلاه پهلوی بر سر ممانعت میکردند و همین رفتارها موجب درگیری بین مردم و ماموران شد. به دلیل این که این حکم، قانونی نبود، علاوه بر مردم، برخی دولتمردان از جمله مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) و محسن صدر (صدرالاشرف) از پوشیدن این لباسهای اروپایی سر باز زدند؛ در نتیجه دولت وادار به تهیه لایحهای برای قانونیسازی این لباسها شد.
با روی کار آمدن مجلس هفتم در 14 مهر سال 1307 و تمایل شدید دولت به خصوص شخص رضاشاه به تصویب طرح متحدالشکل کردن لباس، برخی نمایندگان به تنظیم طرحی پرداختند. طرح متحدالشکل شدن لباس مردان به صورت دو فوریت در دستور کار قرار گرفت و به دلیل حساسیت موضوع ابتدا دو فوریت آن در 4 دی 1307 به تصویب رسید و سپس در 6 دی ماه، 4 ماده آن مورد بررسی قرار گرفت و تصویب شد.
بگذارید مردم از روی رضایت لباس خود را انتخاب کنند
با وجود اینکه بسیاری از مورخین از یکدست بودن مجلس هفتم و عدم حضور مخالفین سخن به میان میآورند، اما با اعلام این طرح دو فوریتی، برخی به مخالفت با آن پرداختند. آقا سیدیعقوب انوار نماینده یزد و سیدرضا فیروزآبادی، نماینده تهران به عنوان مخالف این طرح در مجلس صحبت کردند. آقا سیدیعقوب پس از خردهگیری به نمایندگان اکثریت مبنی بر عدم اجازه صحبت به طیف اقلیت مجلس به بیان معایب این طرح پرداخت و گفت: «بگذارید آقا جان خود مردم بر روی میل و رضا و رغبت [تغییر لباس] بکنند؛ عوض اینکه این بارها را [برای] مردم درست کنیم یک فشار دیگری برای مردم درست کنیم؛ بگذارید مردم بالطبیعه به میل و آزادی خودشان و به اختیار خودشان [این کار] را بکنند؛ وقتی که مردم آزاد بودند قهرا بیشتر متوجه میشوند تا اینکه ما بیاییم بگوییم رفتیم در مجلس شورای ملی و این قانون را برای شما گذراندیم. آخر فکر کنید این هیچ ترقی و تعالی و چیزی نیست...».
پس از آقا سیدیعقوب، فیروزآبادی به طرح دوفوریتی اعتراض کرد و گفت: «بنده تصور میکنم چندان محتاج به فوریت نباشیم. بهتر این است به همین ترتیب طبیعی خودش که لوایح دیگر دو شور دارد این هم چون وقتش نمیگذرد همانطور عمل بشود تا در هر چیزی که به مجلس میآید تقاضای دو فوریت نشود و الا اگر هر چیزی که به مجلس میآید با دو فوریت بگذرد آن وقت معنایش این میشود که کمیسیونها محل احتیاج نیست».
اختلاف لباس که از بین رفت اختلاف زبان هم از بین می رود!
پس از بیانات مخالفان، برخی نمایندگان به حمایت از این طرح پرداختند. عراقی یکی از تنظیمکنندگان این طرح در بیان ادله نیاز به اجرای این طرح چنین گفت: «خاطر آقایان نمایندگان کاملا مسبوق است و مدتهاست در جراید ملاحظه میفرمایید که در بلاد ایران و شهرهای ایران جشنهایی برای تغییر و توحید لباس میگیرند و انصافا احساسات هر ملتی را مقدم بر هر چیز متحدالشکل بودن آن ملت نشان میدهد. همانطور که میبینید در تمام دنیا ملتها متحدالشکل میشوند، اختلافات لباس که از بین رفت البته انشاءالله در زیر سایه اعلیحضرت پهلوی اختلافات زبان هم به کلی از بین میرود. معارف ما هم انشاءالله توسعه کاملی پیدا میکند و در سرحدات ما مدارس ابتدایی و متوسط درست میشود و زبانهای ما هم یکی میشود و اگر اختلاف زبان هم هست انشاءالله رفع میشود و فعلا چون آقایان محترم مبعوث از طرف ولایات و ایالات هستند و همیشه وکیل باید آن میلی را که موکلینش دارند در کارها در نظر بگیرد این است که نظر به آن میلی که مردم داشتند آقایان نمایندگان هم طرحی تقدیم مجلس شورای ملی کردهاند».
پس از این گفتوشنودها طرح با دو فوریت به رای گذاشته شد، اما پس از تصویب فوریت اول درگیری لفظی میان نمایندگان بالا گرفت و اکثر نمایندگان به مقابله و انتقاد از سخنان آقا سیدیعقوب و فیروزآبادی پرداختند به طوری که در نگاه بسیاری از این نمایندگان که در میان آنها میتوان به وثوق، افشار و عراقی اشاره کرد، این دو نماینده مخالف پیشرفت ایران در برابر کشورهایی هستند «که در خیلی از قسمتهای مدنی شاید ششصد سال از ما جلویند» و با این دیدگاه معتقدند: «چون ما از آنها عقب ماندهایم باید خیلی سریع جلو برویم تا بتوانیم خودمان را به مقام آنها از حیث تمدن و قدرت برسانیم». بالاخره پس از گذشت ساعتی، دادگر، رییس مجلس وقت فضا را آرام کرد و این طرح به قید دو فوریت به تصویب رسید.
مجلس جای صحبت کردن درباره کلاه و تنبان مردم است؟
بحث درباره مواد موجود در این طرح به جلسه بعد هم کشیده شد و باز هم برجستهترین مخالفان در این زمینه آقا سیدیعقوب و فیروزآبادی بودند. چنانچه فیروزآبادی در مخالفت با مواد این قانون گفت: «اگر ما در[بارۀ] کلاه و تنبان مردم در این مجلس صحبت کنیم، این را نمیدانم صحیح است یا نه؟ آقایان، بزرگان، شخص اعلیحضرت راضی نیستند به این مطلب که ما در[بارۀ] کلاه و تنبان مردم در اینجا صحبت کنیم. ما باید مردم را وادار به کارهای خوب بکنیم. بنده شنیدهام که در لندن 27 نوع لباس مردمش میپوشند و هیچ کس متعرض کسی نمیشود و بنده هم نشنیدهام که در دنیا، در هیچ پارلمانی بنشینند و قانون به جهت کلاه و تنبان بنویسند».
در روز ششم دی ماه 1307 تنها با اضافه شدن لفظ ذکور در ماده اول، این طرح به شرح زیر به تصویب رسید:
ماده اول: کلیه اتباع ذکور ایران که بر حسب مشاغل دولتی دارای لباس مخصوص نیستند در داخله مملکت مکلف هستند که ملبس به لباس متحدالشکل بشوند و کلیه مستخدمین دولت اعم از قضایی و اداری مکلف هستند در موقع اشتغال به کار دولتی به لباس مخصوص قضایی یا اداری ملبس شوند و در غیر آن موقع باید به لباس متحدالشکل ملبس گردند.
افرادی که از قانون متحدالشکل کردن لباس مستثنی شدند
ماده دوم: طبقات هشتگانه ذیل از مقررات این قانون مستثنی میباشند:
1. مجتهدین مجاز از مراجع تقلید مسلم، آیات عظام شیرازی، آخوند خراسانی، محمدکاظم یزدی، ابوالحسن اصفهانی، عبدالکریم عراقی (حائری یزدی) که اشتغال به امور روحانی داشته باشند.
2. مراجع امور شرعیه دهات و قصبات پس از برآمدن از عهده امتحان معینه.
3. مفتیان اهل سنت و جماعت که از طرف دو نفر از مفتیان مسلم اهل سنت اجازه فتوی داشته باشند.
4. پیشنمازان دارای محراب.
5. محدثین که از طرف دو نفر از مجتهدین مجاز اجازه روایت داشته باشند.
6. طلاب مشتغلین به فقه و اصول که در درجه خود از عهده امتحان برآیند.
7. مدرسین فقه و اصول و حکمت الهی.
8. روحانیون ایرانیان غیرمسلم.
جزای نقدی و زندان برای سرپیچی از قانون متحدالشکل کردن لباس
ماده سوم: متخلفین از این قانون در صورتی که شهرنشین باشند به جزای نقدی از یک تا پنج تومان و یا به حبس از یک تا هفت روز و در صورتی که شهرنشین نباشند به حبس از یک تا هفت روز به حکم محکمه محکوم خواهند گردید. وجوه جرائم مأخوذه از اجرای این ماده در هر محل توسط بلدیه آنجا مخصوص تهیه لباس متحدالشکل برای مساکین آن محل خواهد بود.
ماده چهارم: این قانون در شهرها و قصبات از اول فروردین 1308 و خارج از شهرها در حدود امکان عملی شدن آن به شرطی که از فروردین 1309 تجاوز نکند به موقع اجرا گذارده خواهد شد و دولت مأمور تنظیم نظامنامه و اجرای این قانون میباشد.
با تصویب این قانون ماده پنجمی نیز به آن اضافه شد که والدین را مسئول پیروی فرزندان ذکور از این لباسها میکرد.
منابع:
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- سایت تاریخ ایرانی