به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، خداوند سوره کوثر را برای شادی قلب پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) نازل کرد تا به وی بگوید که دشمن تو ابتر است و دین و نسبی ندارد و دین اسلام باقی و برقرار خواهد ماند.
شان نزول
در مورد شأن نزول این سوره، اکثر مفسران اعتقاد دارند که چون فرزندان پسر پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) از دنیا رفتند، دشمنان خوشحال شدند که بعد از پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) دین او نیز نابود خواهد شد و کسی ادامه دهنده راه او نخواهد بود.
روایت شده که روزی پیامبر اکرم وارد مسجد شدند و در مسجد عاص بن وائل و عمرو بن العاص هم بودند. عمرو به کنایه و استهزا گفت: یا ابا الابتر، زیرا مردم زمان جاهلیت رسم داشتند به مردی که فرزند نداشت ابتر یا دم بریده میگفتند. [1]
این خود یکی از پیشگوییهای زیبای قرآن است؛ چرا که اولاً نسل و دین پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) از طریق فرزندان فاطمه (علیهم السلام) گسترش یافت و ثانیاً فرزندان و خاندان آن دشمن خدا، بعد از چند نسل به کلی منقرض گشتند.
از کوثر چه میدانیم؟
تمامی مفسّران اعم از مفسران شیعه یا سنی، معنای کوثر را «خیر کثیر» میدانند. اما واقعاً منظور از کوثر چیست؟
در روایتی آمده است که وقتی این سوره نازل شد پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) بر فراز منبر رفت و سوره را بر مردم تلاوت فرمود. اصحاب عرض کردند: این چیست که خداوند به تو عطا فرموده است؟ فرمود: نهری است در بهشت، سفیدتر از شیر، صافتر از قدح، در دو طرف آن قبههایی از درّ و یاقوت است.
در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) میخوانیم که فرمود: کوثر نهری است در بهشت که خداوند آن را به پیامبرش در عوض فرزندش (عبدالله که در حیات او از دنیا رفت) به او عطا فرمود.
بعضی گفتهاند: منظور همان حوض کوثر است که تعلق به پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) دارد و مؤمنان به هنگام ورود در بهشت از آن سیراب میشوند.
بعضی آن را به نبوت تفسیر کرده و بعضی دیگر به قرآن و بعضی به کثرت اصحاب و یاران و بعضی به کثرت فرزندان و ذریه که همه آنها از نسل دخترش فاطمه زهرا (علیهماالسلام) به وجود آمدند و آنقدر فزونی یافتند که از شماره بیرونند و تا دامنه قیامت یادآور وجود پیامبر اکرمند. [2]
بر تو باد به دوستی علی بن ابیطالب قسم به کسی که مرا به حق مبعوث کرد، از بنده هیچ حسنهای پذیرفته نمیشود مگر با حب علی بن ابیطالب. خدای تعالی داناتر است که اگر عمل فرد با ولایت علی بود از او میپذیرد و اگر همراه با ولایت نبود از او چیزی سوال نمیکند و دستور ورود او را به آتش میدهد.
بعضی نیز آن را به شفاعت تفسیر کردهاند که در هر کدام به عنوان مصداقی از کوثر قابل احتمال است.
در بین مفسران اهل سنت فخر رازی پانزده احتمال در مصداق کوثر ذکر کرده است و به عنوان قول سوم مینویسد:
«مراد از کوثر اولاد و فرزندان رسول خداست به این جهت که این سوره در رد بر کسانی نازل شد که عدم وجود اولاد پسر و تداوم نسل را بر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) خرده میگرفتند، بنابراین معنی سوره این است که خداوند به او نسلی میدهد که او در طول زمان باقی میماند. [3]
کوثر و سلسبیل
شایسته است در اینجا حدیثی را که مرحوم بحرانی در تفسیر خود «البرهان فی تفسیر القرآن» در ارتباط با سوره کوثر آورده است ذکر کنیم.
او از عبدالله بن عباس نقل میکند «از پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) شنیدم که فرمودند: خداوند به من و علی پنج چیز عنایت کرد: به من جوامع الکلم و به علی جوامع العلم را عطا کرد. مرا نبی و او را وصی قرار داد. به من کوثر و به او سلسبیل عطا کرد. به من وحی فرمود و به او الهام. من به سوی او به معراج رفتم و درهای آسمان و حجابها به رویم گشوده شد تا اینکه علی به من نگریست و من به او نگریستم.
راوی گوید: پس پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) گریه کرد.
گفتم: پدر و مادرم فدایت؛ چه چیز شما را گریاند؟
فرمودند:ای ابن عباس! اولین سخنی که خداوند با من تکلم کرد این بود کهای محمد! پایین را بنگر. من به حجابها نگریستم که پاره شدند و آسمان باز شد و علی را دیدم. در همان حال سرش را به طرف من بلند کرد و با من سخن گفت و من نیز با او سخن گفتم.
ابن عباس گوید: پرسیدم یا رسول الله! پروردگارت چه چیزی گفت؟ فرمود: به من گفتای محمد! علی را وصی و وزیر و جانشین بعد از تو، قرار دادم. بدان که او سخن تو را گوش میدهد.
پس خداوند ملائکه را امر کرد تا بر علی درود فرستند و دیدم که ملائکه در حال رفت و آمد هستند؛ هیچ فرشتهای نمیگذشت مگر اینکه این گونه به من تهنیت میگفت.ای محمد (صلی الله علیه واله وسلم) قسم به خدایی که تو را به حق برانگیخکت، با جانشینی پسر عمّت علی، سرور و شادی بر تمام ملائکه وارد شد.
من (پیامبر) حاملین عرش را دیدم که سرهایشان را به سمت زمین پایین آوردند. گفتمای جبرئیل! چرا حاملین عرش سرشان را به پایین خم کردهاند؟ گفت:ای محمد (صلی الله علیه واله وسلم) تمام ملائکه به صورت علی ابن ابیطالب (صلی الله علیه واله وسلم) مینگریستند به جز حاملین عرش؛ خداوند به آنها نیز اجازه داده است تا برای ساعتی به چهره علی (علیه السلام) بنگرند.
ابن عباس گوید: گفتم: یا رسول الله! مرا سفارش فرما.
فرمودند: بر تو باد به دوستی علی بن ابیطالب قسم به کسی که مرا به حق مبعوث کرد، از بنده هیچ حسنهای پذیرفته نمیشود مگر با حب علی بن ابیطالب. خدای تعالی داناتر است که اگر عمل فرد با ولایت علی بود از او میپذیرد و اگر همراه با ولایت نبود از او چیزی سوال نمیکند و دستور ورود او را به آتش میدهد. [4]
باید ابرهای آسمان در ماتم عظمایی که بر دخت پیامبر و همسرش علی وارد آمد به جای باران خون ببارند.
شما را چه شد که این قدر زود عهد و پیمان را شکستید و راه بیوفائی را در پیش گرفتید؟ هنوز خانه پیامبر، بدن مطهر او را در برگرفته است. این چه بلوایی است که بر پا کردهاید؟ سقیفه دیگر چه صیغهای است؟ به کجا میروید؟
یا رسول الله به آنان بگویید:
هنگامی که آیه اولوالامر نازل شد، جابر از شما پرسید: یا رسول الله، اولوالامر کیانند؟ پاسخ دادید: علی و حسن و حسین و فرزندان حسین. آنگاه دوازده امام را یک یک نام بردید تا حجت را بر آنها تمام کرده باشید.
یا رسول الله، به آنان بگویید: علی آئینه اکمال دین است. علی نشانه اتمام نعمت خدا بر بندگان و آیت رضایت پروردگار است. پس چرا کنارش زدند؟ مگر آنان قرآن نخوانده بودند. مگر در غدیرخم حضور نداشتند؟
خداوند سوره کوثر را برای شادی قلب پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) نازل کرد تا به وی بگوید که دشمن تو ابتر است و دین و نسبی ندارد و دین اسلام باقی و برقرار خواهد ماند. این خود یکی از پیشگوییهای زیبای قرآن است.
یا رسول الله، شما به آنان بگویید که کوثری که خداوند به شما بخشید همان فاطمهای است که آنان دیگر صدای گریههایش را نمیشنوند. بگویید که خدا دین شما را با فرزندان فاطمه گسترش میدهد. اف بر این انسان که چقدر فراموشکار است؛ همین زهرایی که جگر گوشهء پیامبر بود، در عزای پدرش سیلی خورد، پهلویش شکست، بازویش سیاه و فرزند بدنیا نیامدهاش هلاک شد.
همین علی که نور چشم پیامبر بود با طناب بر دست و گردن به مسجد برده شد تا به زور از او بیعت بگیرند.
آری وقتی با دسیسه و نفاق، قرآن از اهل بیت خدا میشود، وقتی بین دو امانت پیامبر فاصله میافتد، باید منتظر دیدن این صحنهها بود.
باید دید که به واسطهء این جنایتها، مهدی فاطمه مخفیانه به دنیا بیاید و مخفیانه رشد کند تا دشمنان از وجود او مطلع نشوند و شیعه از درک محضرش محروم بماند تا وعدهء الهی بر تشکیل حکومت صالحان پا برجا باشد.
آری در اثر دسیسهء سقیفه و نادیده گرفتن پیوند قرآن و عترت، آن شرارتها بر خاندان پاکان و یاران و دوستداران آنها و دین الهی وارد شد که امواج آن تا به امروز همچنان در تلاطم است.
اگر فرقه وهابیت به اسم، تمام آثار تاریخی اسلام را در سرزمین وحی نابود میکند.
اگر بقیع به خرابهای تبدیل میشود و بر مزار فرزندان زهرا در بقیع حتی یک شمع هم نمیسوزد.
اگر بوسه زنندگان به قبر پیامبر و فرزندانش را تازیانه میزنند و بقیع را منطقه ممنوعه میدانند.
اگر شیعیان اهل بیت از دور بر غربت فرزندان زهرا در بقیع خون گریه میکنند.
اگر تلاش پنهان و آشکار در جریان است تا در خانه خدا نام و آثار علی وجود نداشته باشد. همه و همه از آثار سقیفه است.
منبع: ایران مطلب