به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، آیتالله ابوالقاسم خزعلی عضو مجلس خبرگان رهبری در برنامه شناسنامه این هفته در مورد شروع دوران مبارزاتی خود علیه رژیم شاه اظهار داشت: از زمانی که آقای بروجردی به قم آمدند، من با حضرت امام خمینی(ره) آشنا شدم و از درس ایشان استفاده زیادی کردم. من در جاهایی که منبر می رفتم، به خصوص خوزستان در مورد کارهای شاه صحبت میکردم. سینمایی برپا کرده بودند که واقعاً نکوهیده بود و افرادی موذی در آن فعالیت داشتند که من با آن مخالفت کردم و گفتم شما با اینگونه امور میخواهید اسلام را تضعیف کنید. این موضوعات باعث تبعید من به گناباد شد.
وی ادامه داد: وقتی به گناباد رفتم، کسی از من حمایت نکرد. من باید در شهربانی میماندم مگر اینکه روحانی شهر بیاید و ضمانت کند که متاسفانه روحانی گناباد هم ترسید این کار را انجام دهد. همینطور که داشتم در خیابان قدم میزدم، جوانی آمد و گفت شما آقای خزعلی نیستید؟ گفتم بله، گفت چرا اینجا دارید قدم می زنید؟ گفتم من باید در شهربانی بخوابم، مگر اینکه یک ضامن داشته باشم. آن جوان گفت من ضامن میشوم و در نهایت ضمانت من را انجام داد و مرا به خانه خود برد. بعد از مدتی هم در گناباد منزلی گرفتم و در این شهر مستقر شدم.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش اظهار داشت: قصد من از ابتدای مبارزات نابودی شاه بود. این مرد ِ ناجور آمد به قم گفت و دوران مفت خوری گذشت، هزار سال است فکر این آدم ها (روحانیت) تکان نخورده، دهه اول یکی از محرمها که در خوزستان منبر داشتم، شب عاشورا به سیم آخر زدم و همه حرف هایم را بیان کردم. وقتی از منبر پایین آمدم رئیس شهربانی پایش را جلوی پایم دراز کرد و رئیس ساواک هم که همراه او بود به من گفت دیگر نباید منبر بروی، من هم گفتم باشه، منبر نمیروم. در نهایت دیدند اگر من روز عاشورا منبر نروم، خیلی برایشان سنگین تمام میشود. رئیس شهربانی آمد و گفت میتوانید منبر بروید، گفتم، نمیروم، شما دیشب گفتید دیگر نباید منبر بروی، در نهایت یکی از بازاریها که معتمد من بود آمد و گفت من نمیگویم منبر بروید یا نروید ولی مردم منتظرند. من هم گفتم چشم به خاطر شما میآیم.
خزعلی در ادامه مصاحبه تلویزیونی خود گفت: وقتی فرزندم شهید شد، گفتم بدانید که اگر پسرم را با لباس دامادی در مراسم ازدواجش میدیدم، آنقدری که الان آرام هستم، آرام نبودم. حسین از مشهد به قم آمد و مشغول خوردن ناهار بود که متوجه صدای اعتراض مردم در خیابان های شهر شد. او ناهارش را ناقص گذاشت و به خیابان رفت تا در کنار مردم حضور داشته باشد که در جریان همین تظاهرات به او شلیک شد و حسین را به شهادت رساندند.
وی افزود: من خودم را نگه داشتم و خم به ابرو نیاوردم. به همسرم هم گفتم اگر میخواهی جسد پسرت را ببینی نباید گریه کنی، او هم قبول کرد. امام هم از نجف نامه ای پرحرارت نوشت که مضمونش این بود که تو پشت دشمن را شکستی.
عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: هنوز مردم امام خمینی(ره) را نشناختهاند، امام(ره) به معنای واقعی کلمه، مرد بود. زمانی که شاه میخواست به منزل آیتالله بروجردی بیاید، ایشان پیغام دادند که شما بیرون نیایید چون در این صورت باید جلوی پای شاه بایستید. شاه وارد شد و آقایانی که بیرون بودند همگی پشت سر شاه شروع به حرکت کردند به جز امام(ره)، شاه پرسید این خمینی خمینی که می گویند چه کسی است؟ گفتند همان شخصی که پشت سرت حرکت نکرد. امام(ره) مرد عجیبی بود و از این جهت به ایشان علاقه زیادی داشتیم و داریم.
آیتالله خزعلی در مورد مسولیتهای پیش از انقلاب خود هم گفت: پیش از انقلاب یک روز امام(ره) گفت برو و آیتالله گلپایگانی و آیتالله شریعتمداری را ببین و بگو یک اعلامیهای به امضای ما 3 نفر (امام(ره)، گلپایگانی و شریعتمداری) منتشر شود. آقای گلپایگانی از تدریس در فیضیه خسته بودند و مقداری هم کسالت داشتند، به همین دلیل گفتند فرصتی دیگر باهم ملاقات کنیم، وقتی به دیدار آیتالله شریعتمداری رفتم، ایشان مثل فردی که در غربت باشد بسیار خوشحال شدند و مرا به دیدار پذیرفتند. موضوع را با ایشان در میان گذاشتم که گفت این کار خطرناک است. وقتی نزد امام(ره) برگشتم و موضوع را برایشان تعریف کردم، امام خندیدند.
وی ادامه داد: آقای شریعتمداری روحیه خوبی نداشت. در همان دیداری که با او داشتم خدمتشان گفتم که اگر شما در این کار شرکت نکنید، آینده خوبی در انتظارتان نخواهد بود. طلبههای متقی صحبت نمیکنند اما طلبه های کوچک شروع میکنند و در موردتان صحبت میکنند. از همان جا به بعد هم دیگر رابطه ما با آیتالله شریعتمداری قطع شد.
خزعلی در بخش دیگری از «شناسنامه» در مورد حضور در گروه تدوین قانون اساسی هم یادآور شد: آقای بهشتی مرد بسیار وارسته و دارای فکر و نفوذ بین مردم بود. ما قانون اساسی را نوشتیم، بعد از آن بود که امام(ره) من را به شورای نگهبان فرستاد و سپس در انتخابات خبرگان شرکت کردم.
عضو مجلس خبرگان رهبری در مورد الگوهای در نظر گرفته شده برای نوشتن قانون اساسی گفت: بنای ما استفاده از قرآن و سنت بود. الان هم اگر بخواهد از این مسیر خروجی صورت بگیرد با افراد عبور کننده از قرآن و سنت برخورد خواهیم کرد.
خزعلی ادامه داد: در شورای تدوین قانون اساسی بحثی در مورد کاندیدا شدن بانوان برای ریاست جمهوری ایجاد شد که من برای مشورت با امام(ره) نزد ایشان رفتم. امام(ره) به من فرمودند مبادا زن رئیسجمهور شود، این خوب نیست، ایشان همچنین فرمودند اموال را بین مردم تقسیم نکنند. نباید به اموال کسی که مال خود را از راه شرعی به دست آورده، دست زد. مواظب باشید مبادا به بهانه کمک به فقرا به اموال افراد مسلمان و کسانی که ثروت خود را از راه درست به دست آوردهاند، دست درازی کنید.
آیتالله خزعلی در ادامه این برنامه تلویزیونی در مورد دولت موقت بازرگان هم اظهار داشت: بازرگان هم آدم خوبی بود و هم نبود، او به آمریکا اعتماد داشت. یک روز که همراه با هم به طرف منزل امام(ره) میرفتم به من گفت مگر میشود با آمریکا مبارزه کرد؟ همانجا بود که با خودم گفتم بازرگان یک مقدار وضعیتش ناجور است. برخلاف شهید چمران که شخصیت بسیار زبدهای هم بود. من در اهواز بودم که او از مصر آمد و گفت میشود به من وقت ملاقات دهید؟ گفتم میتوانم یک ربع شما را ببینم. وقتی آمدند به جای یک ربع، سه ساعت و سه ربع با هم صحبت کردیم. من چمران را خیلی دوست داشتم و الان هم که عکسش را میبینم برای او طلب آمرزش و ترفیع درجه میکنم.
وی ادامه داد: شهید بابایی هم یکی از افرادی بود که بسیار زبده بود. الان یکی از دلایلی که من به قزوین میروم این است که سر مزار او حاضر شوم و برایش فاتحهای بخوانم. زمانی که قرار بود ایشان همراه همسر خود به مکه بروند، در فرودگاه گفتند تو برو، من بعداً میآیم. اما بعدی وجود نداشت و همسر او وقتی از مکه بازگشت به سر مزار شهید بابایی رفت.
خزعلی در مورد عضویت در شورای نگهبان هم گفت: من از آغاز تاسیس شورای نگهبان در این شورا حضور داشتم. دو- سه دوره در شورای نگهبان بودم. در همین دوره در منزلی زندگی می کردم که 6 طبقه بود که یکی از طبقات آن متعلق به من و باقی آن برای دیگران بود اما بعضیها فکر میکردند که هر 6 طبقه متعلق به من است و تصور میکردند خزعلی از ساده زیستی فاصله گرفته و حتی نیامدند سوال کنند، از این جهت بود که بنا شد من دیگر در شورای نگهبان نباشم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا خودتان خواستید دیگر در شورای نگهبان نباشید هم گفت: نه، دوستان معتقد بودند این موضوع یک مقدار زننده است که من هم آن را قبول داشتم اما بستگان من هرکدام طبقه ای ساخته بودند و زندگی می کردند.
آیتالله خزعلی در مورد جایگاه شورای نگهبان هم اظهار داشت: اگر شورای نگهبان نباشد، تفسیر قانون اساسی و انتخابات ها درست نیست.
عضو مجلس خبرگان رهبری همچنین گفت: شورای نگهبان تا امروز وظیفه خود را به خوبی انجام داده است. زمانی که ما در شورای نگهبان بودیم هم گاهی تخریبهایی صورت می گرفت. در هر صورت شورای نگهبان یکی از ارکان مهم است و منافقین و دشمنان باید آن را تخریب کنند. اما ما به این تخریبها توجهی نداشتیم و کار خودمان را میکردیم. الان هم شورای نگهبان به خوبی در حال فعالیت است و آقای جنتی محکم ایستادهاند.
عضو سابق شورای نگهبان افزود: شورای نگهبان دارای کارشناسان مختلفی است و همچنین اساتید مختلف دانشگاه در این شورا کار میکنند. اینکه میگویند کار شورای نگهبان کارشناسی نیست و سلیقهای عمل میکند هم یکی از همان تخریبهایی است که از سوی دشمن صورت میگیرد و تاثیری روی کار شورای نگهبان نخواهد داشت.
خزعلی در مورد ایام رحلت امام(ره) نیز گفت: رحلت امام(ره) بسیار جانسوز و دردناک بود. شبی که امام(ره) فوت کرده بود به منزل امام رفتم و به احمد آقا گفتم میتوانم صورت امام را ببوسم؟ ایشان هم قبول کردند و من صورت امام را بوسیدم و با ایشان وداع کردم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا قبل از تشکیل جلسه خبرگان فکر میکردید آقای خامنهای به عنوان رهبر انتخاب شوند، هم تصریح کرد: از یک جهت بله، زمانی که ایشان به کره رفته بود، امام(ره) به تلویزیون نگاه کرده بودند و گفته بودند ایشان (آقای خامنهای) لیاقت رهبری دارد. جالب اینجاست که در جلسه خبرگان رهبر معظم انقلاب به خودشان رای ندادند اما همه ما به ایشان رای دادیم و از این رای هم خوشحالیم. ایشان الان خیلی خوب کار می کنند و امیدوارم همیشه موفق و موید باشند.
خزعلی افزود: امام(ره) به آیتالله منتظری فرمود قعر جهنم را برای خود مهیا نکن، اگر ما بودیم میگفتیم امام(ره) این را گفته پس ولش کن، اما زمانی که ایشان (آیت الله منتظری) فوت کرد، رهبری فرمودند ایشان را در حرم دفن کنید که این تدبیر بسیار خوبی بود. چون اگر در حرم دفن نمیشد، در منزلش دفن می شد و گنبد و گلدسته و ... برایش می آوردند.
وی ادامه داد: در جلسه انتخاب رهبری بعد از رحلت امام(ره) بعضیها زود گول خوردند و گزینههایی را مطرح کردند اما اکثریت مجلس به آقای خامنهای رای دادند که خوشبختانه رای خوبی بود. ما هم خدا را شکر میکنیم که نظرمان سمت ایشان رفت و الان هم بهتر از سابق در مورد ایشان نظر داریم. وقتی من در تبعید بودم آیتالله خامنهای به دیدار من آمد. ایشان در دیداری که با هم داشتیم گفتند پدرم نابینا شده و من درس ِ قم را برای پذیرایی از پدرم ترک کردم چون هرچه دارم از پدر دارم.
آیتالله خزعلی همچنین گفت: خوشبختانه تا امروز شرایط خوبی در مجلس خبرگان حاکم بوده و مردان پختهای در آن حضور دارند و دشمن نمیتواند در آن نفوذ داشته باشد.
خزعلی ادامه داد: سال 88 عکس امام(ره) را پاره کردند و به امام حسین (ع) توهین کردند. این کارها را میرحسین و کروبی انجام دادند و الان هم دل ما از دست اینها داغدار است.
آیت الله خزعلی در مورد پدیده آقازادگی هم اظهار داشت: آقازادگی برای عدهای خاص است که در انقلاب بد رفتار کردند. در این بین افرادی هم بودند که از رفتار فرزندان خود تبری جستند اما عدهای هم با فرزندان خود، با پسران و دخترانشان خوب رفتار می کردند و توجهی به کارهای آنها نداشتند.
وی در مورد عملکرد مهدی خزعلی هم اظهار داشت: مهدی میگفت من میخواهم با مخالفین اسلام مبارزه کنم، من هم می گفتم یکی از مخالفین اسلام همان کسی است که از شما پشتیبانی میکند، چرا او را مذمت نمیکنید؟ در نهایت هم از او خواستم به منزل من نیاید. من حاضرم بدنم را قطعه قطعه کنند اما دین از دست نرود به همین دلیل هم به مهدی گفتم راهی به منزل ما ندارد البته هنوز هم او را دعا می کنم و از خدا می خواهم پسر گمراه من را به سمت هدایت ترغیب نماید. حیفم می آید او به جهنم برود.
خزعلی در پاسخ به این سوال که آیا از فرزندان دیگر خود رضایت دارید، گفت: بله، علیرضا را خیلی دوست دارم و برایش دعا می کنم.
وی در مورد وضعیت کنونی حوزه های علمیه گفت: در حوزه های علمیه افراد برجستهای حضور دارند که بهتر از سابق عمل میکنند و به خوبی افکار مردم را میخوانند و به نیازهای مردم جواب می دهند.
آیتالله خزعلی همچنین در بخش پایانی صحبتهای خود هم گفت: آمریکا موجود خطرناکی است که دائماً در پی ضربه زدن به اسلام است. اسرائیل هم به همین شکل عمل می کند و مردم باید در مورد این دو موجود خطرناک خیلی هوشیار باشند. اسرائیل باید از بین برود و از بین هم خواهد رفت.
وی در پایان گفت: علیرغم اینکه امروز برخی افراد حرفهای دروغ میزنند، اما امام(ره) تا آخر بر سر شعار مرگ بر آمریکا ایستاد.