گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ نفس های زمستان به شماره افتاده و حال و هوای عید و سال جدید، نه تنها بر شهر، که بر دل ها تاثیر خودش را گذاشته است. این حال و هوا، در بین افراد مختلف متفاوت است و هر کس یک جور به انتظار عید می نشیند.
کوچه ها و خیابان ها و بازارها پر از آدم هایی هستند که می خواهند سال نویشان را با لوازم و لباس نو آغاز کنند. شور و هیجان خریدها، بقیه را هم سر ذوق می آورد. خیلی ها هم در حال آماده شدن برای سفرند و حتی بعضی ها سفرشان را از همین روزهای پایانی سال آغاز کرده اند.
این که هر فرد، در هر جایگاه و شغلی که هست، توی چه حال و هواییست شاید برای خیلی ها جالب باشد. گاهی لازم است کمی دور و برمان را بهتر ببینیم و خودمان را جای دیگران بگذاریم. گاهی لازم است پای درددل و صحبت کسانی بنشینیم که شرایطشان را دوست نداریم و هیچ وقت دلمان نمی خواهد جای آن ها باشیم. گاهی لازم است از دیگران چیزهایی بشنویم که تکانمان بدهد و باعث شود قدر روزهایی که دارد می گذرد، قدر عمر، قدر کنار هم بودنمان را بدانیم.
شادترین و غمگین ترین آدم ها، در این روزهای پایانی، می تواند سوژه خوبی برای آخرین گزارش سال باشد.
فیتیله؛ عیدا تعطیله!
به جرات می شود گفت شادترین قشر در این روزها، دانش اموزان و حتی دانشجویان هستند. کوچکترها که سال های اولیه ی مدرسه را می گذرانند و از زمان شروع شدن مدرسه ها تا الان، تعطیلیِ پشت سر هم زیاد نداشته اند، توی پوست نمی گنجند! خصوصا این که قانون جدید تکلیف عید را ساقط کرده و پانزده روز فقط و فقط استراحت می کنند و خوش می گذرانند.
برای خانواده هایی که بچه محصل یا دانشجو دارند، تعطیلات عید بهترین زمان است برای سفر. با این که اکثر شهرهای تفریحی در ایام عید شلوغ هستند، باز هم برای این خانواده ها که نمی توانند هر وقت دلشان خواست مسافرت بروند، بهترین زمان برای خارج شدن از شهر و دیارشان است.
از آن طرف، کوچکترها بیشتر ذوق و شوق عید دارند. هنوز لذت خرید و لوازم و لباس نو داشتن در وجودشان هست و دلشان می خواهد از سر تا پا نو شوند در سال جدید. از زمانی که لباس های نویشان را می خرند تا خود سال تحویل، ده بار این لباس نوها را می پوشند و در آینه خودشان را برانداز می کنند و دعا دعا می کنند تا زودتر موعد پوشیدنشان برسد.
آنهایی هم که هنوز موفق به خیرید نشده اند، غصه ی گذشت زمان را می خورند و جوشِ این را می زنند که نکند سال تحویل شود و آن ها لباس عید نخریده باشند!
این وسط ها البته هستند بچه هایی که عید با غیر عید تفاوت چندانی برایشان ندارد. اکثرشان مدرسه نمی روند که تعطیلی ذوقمرگشان کند و خانواده ی درست و حسابی ندارند که جمع شدنشان دور هم لذت بخش باشد. شاید تنها تاثیری که عید روی کودکان کار داشته باشد، گرم شدن هواست و تمام شدن شرایط سخت کاری در روزهای زمستان. که البته شادیِ این اتفاق هم تحت تاثیر کساد شدن کار و کاسبی در روزهای اول سال قرار می گیرد!
کارمندها، در صدر جدول خوشبخت ترین های تعطیلات
یکی از ویژگی های کار کارمندان، تعطیلی های غیررسمی به دلیل تق و لق بودن ادارات است. این تعطیلی های غیررسمی که در تقویم تعطیل نیستند و بنا به شرایط به وجود می آیند، حتی از تعطیلات رسمی هم شیرین ترند. کارمندهای سرخوش، در روزهای پایانی سال یکی درمیان سرکار می روند و از آن طرف، روزهای تق و لق عید هم حتی اگر بروند سرکار، خلوت بودن و بیکاری، روزهای شادی را برایشان رقم می زند!
کارمندهای محترم هم از این طرف سال یک هفته به پیشواز تعطیلات می روند و هم از آن طرف یک هفته ای دیرتر کار رسمی شان شروع می شود. اینجور مواقع است که هر کسی آرزو می کند یکی از این دوستان زحمتکش باشد.
بازاری ها و پاروی پول
در این روزها، سر فروشنده ها از بقیه ی صاحبان مشاغل شلوغ تر است. یک ماهی می شود که از ساعت های اولیه ی صبح کارشان را شروع می کنند و تا آخر شب یکریز پشت دخل هایشان هستند. باتجربه هایشان می دانند که تب خرید حتی بعد از عید هم نمی خوابد و آن ها که زرنگ ترند، مغازه هایشان را در روزهای اول سال هم نمی بندند چون معتقدند عده ای به خاطر شلوغی بازارها و مراکز خرید، خریدهای عیدشان را بعد از تحویل سال انجام می دهند. با این که فروشنده ها در این روزها و روزهای اولیه سال، مزه ی تعطیلات را خیلی نمی چشند، اما بوی خوب پول را با تمام وجود استشمام می کنند و همین برای خیلی هایشان، جبران کننده از بین رفتن تعطیلات است...
نوروزندارها
هر کسی دلش می خواد لحظه تحویل سال و تعطیلات بعدش را کنار خانواده بگذراند. هیچ کسی نیست که بگوید دلم می خواد در این ایام سر کار باشم یا روزها را تنهایی سپری کنم! به همین دلیل «نوروزندارها» قابل ترحم ترین موجودات این روزهایند. برای کسانی که مشاغل خدماتی دارند، از مدت ها پیش شیفت عید تعیین شده و آنها که قرار است امسال را دور از خانواده شروع کنند، از مدت ها پیش غصه دار شده اند.
بعضی پزشک ها، پرستارها، ماموران آتش نشانی، کارگران شهرداری، تطهیرکننده های غسالخانه، کارمندهای بعضی ادارات خاص، پلیس های نیروی انتظامی و راهنمایی و رانندگی، راننده های بین شهری و درون شهری، نگهبان ها، سربازها... لحظه ی تحویل سال هم سرکارند و بین همکاران و یا در حین انجام وظیفه سال گذشته را به سال جدید تحویل می دهند.
اما «نوروزندارها» فقط آن کسانی نیستند که به خاطر شغلشان از لذت نوروز محرومند. اگر سری به بیمارستان ها، زندان ها، آسایشگاه های سالمندان، استراحتگاه های بیماران اعصاب و روان و جانبازها بزنیم، می بینیم کم نیستند کسانی که دلشان در این روزهای پایانی خوش نیست و قرار هم نیست جدید شدن سال، تغییری در وضعشان ایجاد کند.
خدا نکند بلای تنهایی سر کسی بیاید. آدم های تنها را هم می توان در دسته ی «نوروزندار»ها جا داد. نوروز است و لذت دور هم جمع شدن، لذت دید و بازدید و صله رحم، لذت دسته جمعی دور هم نشستن و از هر دری گفتن. برای تنها ها، ایام عید روزیست مثل سایر روزها حتی بدتر!
هر سال بهار بی تو یعنی پاییز
خدا نکند کسی یاری را از دست داده باشد. خدا نکند آن یار از دست رفته هنوز توی فکر و دل جامانده باشد. خدا نکند جای خالی یار هر از گاهی خودنمایی کند. خدا نکند با رفتنش خیلی چیزها را برده باشد. آن وقت است که عید، سفره هفت سین، ایام شادی و با هم بودن و سرخوشی، همه و همه اش می شود تیغ و توی گلو فرو می رود.
روزهای آخر سال، برای یار از دست داده ها روزهای پربغضی است. بغضی که گاهی با سر مزار رفتن و دیدار تازه کردن هم سبک نمی شود...
شاد یا غمگین، تنها یا غیرتنها، سرخوش یا دلخون، به هر حال این روزها می گذرند و از آن ها خاطره ای بیشتر به جا نمی ماند. چه بهتر که در روزهای شادی قبل از امتحان، خودمان را برای سنگینی ساعت هایی که امتحان می دهیم آماده کنیم و زمان امتحان، بدون ناشکری کردن، منتظر تمام شدنش و آمدن روزهای خوبی که به همین زودی ها می آیند باشیم.