گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»- در ایران، سرزمینی که طبق نظر اندیشمندان غربی جزو کشورهای درحال توسعه تقسیم بندی میشود، بین صاحب نظران و اندیشمندان برداشتهای متفاوتی از مفهوم عدالت و توسعه و ارتباط و نسبت آن دو باهم میشود. نظرات مختلفی دربارۀ تقدم و تأخر هرکدام از آنها وجود دارد؛ عدهای اولویت را به توسعه می دهند و گروهی به عدالت. برای تبیین رابطه توسعه و عدالت و تقدم و تأخر آنها مناظره مکتوبی میان سید محمد میرسندسی جامعه شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی و حجتالاسلام حسن علیاکبری پژوهشگر حوزه ترتیب دادیم. پاسخهای میرسندسی از مصاحبه با سایت شفقنا و نظرات علیاکبری از میزگرد علمی راهبرد یاس استخراج شده است.
«خبرگزاری دانشجو»- به نظر شما نسبت عدالت و توسعه چیست؟
سید محمد میرسندسی: عدالت و توسعه هر دو از مفاهیمی هستند که میتوانند جزئی از ایدئالها و آرمانهای یک جامعه قرار بگیرند و بحثی مطرح میشود که آیا جامعه ظرفیت این را دارد که با بسیج منابع، عدالت و توسعه را هم زمان با هم به دست بیاورد؛ یا باید بین آنها تقدم و تأخر را در نظر گرفت، باتوجه به تجربه بشر در بسیاری از کشورها میبینیم که عدالت و توسعه هم زمان به دست نیامدند؛ بلکه یکی از این مقولهها فدای دیگری شده یا در حقیقت برای رسیدن به یکی از این دو مورد، دیگری با تأخیر انجام گرفته است.
حسن علیاکبری: من می خواهم از نگاه دینی به قضیه نگاه کنم. در فرضیه ای که قابل تأیید و اثبات است، می توانیم عدالت را به مثابه هدف در توسعه نگاه کنیم که شواهد و قراین متعددی دارد. آیه شریفه «انا ارسلنا رسلنا بالبینات فانزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط«، «لو عدل فی الناس لاستغنوا… اقرب بالتقوی»، «العدل حیات» از همه بالاتر، در نگرش ما، جامعه آرمانی، ظهور امام زمان (عج) را داریم «یملأ الله به الارض قسطا و عدلا» نگفت دیناً و تقوا؛ یعنی اینکه، آن منجی هم می آید برای اینکه این هدف محقق بشود.
«خبرگزاری دانشجو»- به نظر شما در این نسبت، کدامیک بر دیگری اولویت و ترجیح دارد؟
سید محمد میرسندسی: بحث اولی که مطرح می شود با در نظر گرفتن منابعی که در جامعه داریم باید تلاش کنیم منابع به صورت عادلانه توزیع شود. اما بحث دوم این است که اگر منابع را عادلانه برای رسیدن به توسعه و پیشرفت بسیج کنیم، تجربه ثابت کرده توسعه و پیشرفت می تواند به مخاطره بیفتد یا حتی محقق نشود. شاید یکی از سیاست هایی که در هشت سال گذشته داشتیم و نتیجه خوبی هم از آن نگرفتیم همین رویکرد بود که سعی می شد منابع جامعه توزیع شود. از طرف دیگر باید توجه داشت که اصولاً توسعه و پیشرفت تابعی است از حجم سرمایه ای که یک جامعه می تواند بسیج کند، هرچقدر حجم این سرمایه ها بیشتر باشد موتور و حرکت توسعه پر شتاب تر خواهد بود و باید ببینیم که اگر عدالت را مقدم بدانیم آیا به سرعت توسعه کمک می کند یا سبب کند شدن سرعت توسعه می شود. وقتی سرمایه های جامعه ذره ذره توزیع شود درواقع، از آن حجم انرژی که سبب پیشرفت جامعه می شود، می تواند کاسته شود.
و من معتقدم که بهتر است توسعه را بر عدالت مقدم بدانیم تا بتواند منابع مورد نیاز و فزاینده را برای توسعه حفظ یا افزایش دهد. به این ترتیب چرخ حرکت توسعه پرشتاب خواهد شد و ممکن است وقتی که توسعه به وجود بیایید و جامعه در این مسیر قرار بگیرد، پتانسیل و سرمایه جامعه هم افزایش پیدا کند. برای اینکه به آینده ای بهتر و پیشرفته تر دست پیدا کنیم جامعه یا افکار عمومی باید طوری آماده شود که از توزیع ذره ای (ممکن است عادلانه هم باشد)، صرف نظر کنیم. اگر قرار باشد این منابع را ذره ذره توزیع کنیم ممکن است که از مسیر توسعه هم منحرف شویم و به قیمت قربانی شدن توسعه تمام شود.
حسن علیاکبری: بحث این است که توسعه دستکاری در این کره خاکی است. حالا این مسئله با نظریه عدالت چگونه سازگار است. بهخصوص که از نقطه نظر ارزش ما دنبال «لیقوم الناس بالقسط» هستیم و اصالت را به عدالت می دهیم. اصولاً عدالت مطلوب ما است نه توسعه. یعنی ما دنبال تغییر هستیم به سمت استقرار عدالت. پس از انقلاب و در دوران کنونی و هرچه که به ظهور حضرت حجت (عج) نزدیکتر می شویم بر اهمیت آن پیوسته افزوده می شود و به صورت هدفی برای همه بشریت بیش از پیش ظهور می کند؛ زیرا اساساً عدالت جوهره و محور اساسی و عامل انتظام مجموعۀ هستی است؛ زیرا آیه می فرماید: «قامت السماوات و الارض بالعدل» و بنابراین استواری نظام تشریح نیز بر پایه و مدار عدل است همچنان که نظام تکوین بر پایه عدل استوار است.
«خبرگزاری دانشجو»- در ادبیات دینی ما عدالت و عدالت اجتماعی چه جایگاهی دارد؟
سید محمد میرسندسی: اصولاً مفهوم عدالت اجتماعی با مفهوم عدالت مطلق، متفاوت است. برداشتی که از عدالت در ادبیات دینی ما وجود دارد بیشتر معنای دوم از عدالت را مد نظر قرار می دهد؛ یعنی عدالت به معنای عام را بیشتر بررسی میکند و مفهوم عدالت اجتماعی جای پرورش بیشتری دارد. عدالت از ایمان می آید و به زمینه های اجتماعی عدالت توجه نمی کند. حتی اندیشمندان اسلامی هم کمتر فرصت پرداختن به عدالت اجتماعی را داشتند.
عدالت در عرصه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کمتر مجال بسط و گسترش پیدا کرده البته این به این معنا هم نیست که زمینه های عدالت اجتماعی در اندیشه اسلامی وجود ندارد؟ اما به دلایل مختلف فرصت پرورش یافتن نداشته است. شاید یکی از دلایل آن این باشد که نظام سیاسی مبتنی بر اسلام کمتر داشتیم و جوامعی که در نظام های سیاسی مدرن شکل گرفته اند عدالت را با توزیع منابع کمیاب (قدرت، ثروت و حیثیت) مشخص کردند؛ بنابراین گره اصلی عدالت اجتماعی همین توزیع منابع کمیاب در جامعه است.
نظریه های جدید عدالت به ویژه در بحث اقتصاد سعی کرده نسبت خود را با این دو مفهوم به روشنی و به طور مبسوط بیان کند، اما در ادبیات اندیشه اسلامی این موارد را کمتر می بینیم؛ لذا صرفاً ایمان نمی تواند برای یک مؤمن فهم درست از عدالت را هم به همراه داشته باشد.
حسن علیاکبری: بشریت در همه دوران گذشته خود به عنوان آرمانی ملی توجهی عمیق و ریشه دار به مسئله عدالت داشته و اکنون نیز همه نحله ها و فرقه ها و مکتب ها نسبت به آن حساس و دارای موضع هستند و مسلمانان نیز به دلیل آموزه های فراوان دینی در این باب بیش از دیگران در این موضوع ورود علمی و فکری و در نتیجه تألیف و تصنیف دارند، به همین دلیل در همه علوم مثل علم لغت، تفسیر، حدیت، کلام و فلسفه، اخلاق،فقه، عرفان، رجال و همه رشته های علوم سیاسی و اجتماعی موضوع عدالت به گونه ای مطرح است.
برای درک مفهوم عدل در اسلام لازم است به مفاهیم دیگری نیز که نزدیک به آن بوده یا با آن مرتبط است مثل مساوات، قسط، قصد و برخی مفاهیم مخالف و متضاد با آن مثل ظلم، افراط و امثال آن بپردازیم و با روشی مناسب یعنی شیوه ای روشمند به تحلیل ماهوی آن بپردازیم و نظریه های عدالت راکه در گفتمان درون دینی مطرح شده شناسایی و مستندترین آنها را به عنوان نظریه منتخب برگزینیم . این بسیار مهم است که عدالت را به منزله اعطای حق بگیریم یا به منزله مراعات شایستگی ها یا به منزله مساوات و برابری و یا به مثابه بی طرفی در نظام قضایی و یا آن را به منزله وضع بایسته بدانیم و به استناد سخن امیرالمؤمنین (ع) که فرمود: « العدل یضع الامور مواضعها »
«خبرگزاری دانشجو»- برای اینکه به برداشت واحدی از عدالت و رابطه آن با توسعه برسیم چه باید بکنیم؟
سید محمد میرسندسی: عدالت یک امر ذهنی، اخلاقی و ارزشی است که نیازمند درک متقابل و تفاهم است. در طول تاریخ برداشت های متفاوت از عدالت شده که منشأ ستیزه و تعارض بوده؛ در جوامع مختلف گروهی عدالت را به گونه ای می فهمید و سعی در اجرای آن داشت و گروهی هم به شکل دیگری متوجه آن می شد و هر یک عدالت را از منظر خود می دیدند، بنابراین رویکردی که حاکمیت باید در باب عدالت داشته باشد، این است که در این خصوص برنامه ریزی کند و مسیرهای تفاهم در برداشت از عدالت را هموار و مشخص کند. جامعه زمانی که به یک برداشت مشترک از عدالت برسد بسیاری از این موانعی که وجود دارد خود به خود از بین می رود؛ در بسیاری از مواقع جامعه به مدیریت تضاد نیازمند است. کاهش تضاد در جامعه و توافق در برداشت های از عدالت سبب وفاق اجتماعی و تفاهم ملی می شود و می تواند بخشی از موانع بر سر راه توسعه را بردارد.
حسن علیاکبری: مناسب است در موضع عدالت، ابتدا مأخذشناسی انجام شود. عدالت در ابعاد مختلف توسعه جای بحث دارد. شهید مطهری هم در جایی در بحث از «ولا تؤتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما» این مفهوم اموال را به مفهوم سرمایه در نظر می گیرند. سرمایه اعم از سرمایه مادی بوده و سرمایه انسانی هم هست. آنجا اولین مرحله را شناخت سرمایه، بعد نگهداری و سپس بهره برداری و پس از آن توسعه سرمایه می دانند.
عدالت در توسعه از جای دیگری سر منشأ می گیرد و مظاهر آن در عرصه اقتصاد است؛ اما نوع نگاهی که در کشور حاکم است مهم است و برقراری سیستم های حمایتی همچون کمیته امداد را عدالت می دانیم. آیا روش ایجاد عدالت این گونه است یا آنکه باید ساز و کاری فراهم شود تا طبقات پایین جامعه بر سر اصل سفره منابع کشور بنشینند؟ این ناشی از بینش خاصی است؛ بنابراین باید جایگاه عدالت در تمام سطوح توسعه مشخص باشد و شاخصه های عدالت استخراج شود.
تهیه و تنظیم: حانیهسادات مؤمنی