گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، محمد ایرانی؛ وقتی فتیله پیچ می شود و با ناراحتی سالن کشتی را ترک می کند، همه ی کسانی که پای تلویزیون نشسته اند ناراحت می شوند. «نقی معمولی» فیلم بازی نمی کند. قصه از دنیای دیگری نیامده است. داستان پسر شمال شهری نیست که «عشق لاتی» داشته باشد و پسر فقیری که عاشق دختر شمال شهری شود. نقی، هما، بهبود، ارسطو و حتی باباپنجعلی یک خانواده ی ایرانی هستند که می خواهند پیشرفت کنند.
اقبال مردمی به سریال «پایتخت 3» نه با تبلیغات رنگارنگ و بیلبوردهای شلوغ بود، نه به پشتوانه دو قسمت قبلی اش. مردم، پایتخت را از جنس خودشان می دانستند. دلخوری های نقی را دوست داشتند حتی وقتی که تندروی می کرد در برخوردهایش؛ هیچکس باور نمی کرد پدر خانواده بازنده از زمین بیرون بیاید. کسی دوست نداشت ضدقهرمان برنده شود و قهرمان، ضربه فنی شود. تا قسمت آخر، یک خانواده ی معمولی را همراهی کردند تا قهرمان ایران شود و سرود ملی را زمزمه کند.
با وجود ضعف هایی که سریال داشت اما شعارهایش هم دوست داشتنی بود. کسی از این که یک قسمت کامل درباره محیط زیست و شکار غیرقانونی حرف زده شود، گله نمی کند. کسی از علی آبادی بودن نقی حرف نمی زند. بدش نمی آید. به او برنمی خورد. همه می دانند که علی آباد با پایتخت به اندازه ایران بزرگ شده و پلنگ مازندران، قهرمان همه ی ایران است.
حالا همه ی دست اندرکاران صداوسیما، مسئولان فرهنگی و حتی روزنامه نگاران باید بنشینند و به موفقیت خانواده معمولی بپردازند. چه می شود که یک خانواده ی ساده انقدر محبوب می شود و میلیون ها نفر را به خود مشغول می کند. درس راستگویی می دهد به اوس موسی که اگر راستش را می گفتی همسرت شک نمی کرد. درس راستگویی می دهد به هما، اگر حقیقت را به نقی می گفت، 6 کیلو اضافه وزن را نمی خواست در 48 ساعت کم کند. درس راستگویی می دهد به ارسطو که گذشته اش را پنهان نکند از چوچانگ!
هرجای این سریال دروغی گفتند یا پنهانکاری کردند، کار بدتر شد. سریال رو به جلو بود. فرار از بدبختی ها نبود، تلاش برای بالا رفتن بود. اوج گرفتن نقی آنجایی نیست که بالای برج میلاد می رود، حتی لحظه ی مدال گرفتنش هم نیست. اوج گرفتن نقی همان جایی است که دوپینگ می کند در کنار همسرش. آنجاست که بعد از پیروزی با سارا و نیکا تماس می گیرد. آنجاست که حتی قبل از کشتی برخلاف تمام کل کل کردن ها و درگیری های لفظی با دامادش، برای سلامتی اش نگران است. نقی، ایرانی است.
«پایتخت 3» روایتگری می کند. خانواده ایرانی را به تلویزیون می آورد. می گوید ایرانی ها پدرشان را حتی وقتی فراموشی گرفته، فراموش نمی کنند و به خانه سالمندان نمی فرستند. پدرها هم حتی وقتی که فراموشی گرفته اند روی تشک کشتی به کمک پسرشان می آیند تا بگویند فراموشت نکردم. ایرانی ها برای قهرمانشان، گوسفند در شاسی بلند می گذارند. ایرانی جماعت، حتی اگر در مضیقه باشد، شاد و پرنشاط و بخشنده است و مثل اوس موسی سکه هایش را می دهد تا نقی را شاد کند و نقی هم سکه هایش را می دهد تا دونفر دیگر را...
این می شود که دیگر کسی از صاحبخانه نمی گریزد، از بدبختی فرار نمی کند، روزهایش را در نکبت به سر نمی برد و با وجود همه ی مشکلات سعی می کند زندگی پیروزمندانه ای داشته باشد. همانطور که بهبود رو به بهبودی رفت و تیر شکارچیان غیرقانونی را از کمرش درآوردند، نقی هم به جای همه ی ایرانی ها بر سکوی قهرمانی ایستاد.
شايد سريال پايتخت 3 قهرمان شد
اما کارکتر نقي معمولي به دليل ترويج بي ادبي ديکتاتوري و خود بزرگ بيني ، باخت و شکست خورد
آره... مخصوصا با اون ماري يو؟؟؟!!! اند انگليسي بود... خدا افراط و تعصب بي مورد رو از ما دور کنه انشالله
گل گفتي آي گل گفتي مثل يه بلبل گفتي
شخصيت هاي نقي و ارسطو و بهبود مثل آدم هاي نديدبديد هستند که تا به جايگاهي ميرسن خودشون رو گم مي کنن.
در عوض هما که تهراني است و لهجه هم ندارد، باسواد و خويشتن دار است. زبان بلد است کامپيوتر بلد است منطقي است و... .
بازي ها فوق العاده خوب ما كه دوستان مازندراني داريم اين و خوب ميدونيم...
قسمت آخر از هر جهت عالي بود مخصوصا اين كه تمامش همدلي بود... همدلي اي كه همه ي دشمنان ايران و كنار زد...
يك ساعت و نيم بدون دروغ و حسادت و دو بهم زني و ... هر چيزه بده ديگه... فقط همدلي... خانواده... عشق... ايمان...
من معتقدم حتي ايرانيان غير مسلمان هم به نحوي با اسلام عجين شده ان...
اين و ديدم....
کم و کاستياش مي ارزيد انصافا...اين همه نکات خانواده....
افسوس از زماني که ما فرهنگ خودمان را بدهيم و فرهنگ ديگري را بگيريم .
خدا افراط رو از ما دور بفرمايد
اين سريال ها جزء بهترين و کاملترين سريالهاي صدا و سيما هستند
هر چند ما اذيتشون کرديم
اتفاقا لهجه مازندراني اين فيلم خيلي شيرين هم هست././.
فيلم خوبيه و نکات خانواده بينشون زياده...
محبت هما به نقي و اهميت هما براي نقي خييييليييي تاثير گذار بود...
از همان قشري که يارانه ميگيرد .. .
از همان قشري که بايد بسازد ، نه خوش گذران ..
نقي معمولي ، واقعاً معمولي (عادي) بود .. .
هما ، هميشه بود ، (هميشه همراه بود) .. .
مهم تر از همه(اميد و قناعت با در هم عجين بود)
* بنده خودم مازندراني هستم *
________________________
طلام مالِ نقي بود ،، تو مشتش بود .. .
فداييييييي دارييييييييييييييييييي // .
هممون ميدونيم که يارانه قطع ميشه اما هيييييييچ مشکلي هم درست نميشه هيييييييييييييييچ....
من هم متن خوندم و هم نظر ها رو . متاسفانه سينما و تلويزيون ما . چند سالي هست که جز اندک برنامه هاي که در ماه رمضان يا عيد خوب پخش ميکنه . بقيه برنامه اي اون . يا تکراري هستن يا اصلا محتواي ندارند . وقتي قرار ميشه . ما فرهنگ خودمون حفظ کنيم . در مقابل تهاجم فرهنگي . که ماهواره ابزار اون هست . بايد کمي هم ما توقعات رو پايين بياريم در حدي که واقعا از دست کارگردان ها و نويسنده ها بر بياد . ما نميتوانيم فيلم هاي بسازيم که همه مردم رو رازي کنه . همون طور که خيلي از خاليبودا و هاليوود ها نميتوانند . و اينکه در فيلم امريکايي شما ميبينيد که پليس فاسد دارند . بانک دار فاسد . گنگ هاي خلاف کار . آيا واقعا ما ميتونيم چنين کار هاي رو در ايران بسازيم ؟ شما هر فيلمي براي قشري بسازي سريع اعتراض ميکنند
يا حق
کي گفته مازندراني ها آدم هايي هستند که فقط منتظر فرصت هستند تا بزنند و برقصند،قسمت اول فيلم تماما رقص بود و در قسمت هاي ديگر تا آنجا که امکان داشته زدن و رقصيدن را گنجانده است
ما منتظر پايتخت 4 هستيم. بي صبرانه. آقاي مقدم، آقاي تنابنده ما منتظريم.
پايتختي ها ، خيلي دوستان داريم.
واقعا فيلم قشنگيه ولي اي کاش صدا و سيما به اين فيلم هاي خوب که به بهترين شکل زندگي خانواده ي ايراني رو نمايش مي ده توجه داشته باشه و حمايتش کنه. خيلي خوب ميشد از اينکه آيا پايتخت 4 يا فيلم ديگري با همين مرغوبيت ساخته ميشه هم گزارش ميگرفتيد.
-----------------------------------------------
سربازتم ... فدايي داري خبر گذاري دانشجو....