پژوهشگر فلسفه علوم انسانی گفت: در حال حاضر برای جو دانشگاهی رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود بهترین روش برای رسیدن به علوم انسانی اسلامی است.
به گزارش خبرنگار آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»، نشست درآمدی بر روش شناسی علوم انسانی عصر امروز با حضور دکتر سیدمحمدتقی موحد ابحطی پژوهشگر فلسفه علوم انسانی و حجت الاسلام دکتر حسین بستان مدیر گروه جامعه شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به همت کانون اندیشه جوان و بسیج دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در محل این دانشکده برگزار شد.
در ابتدای نشست بستان در خصوص روشهای فعلی حاکم بر علوم انسانی گفت: گرایش غالب علوم انسانی ما در حال حاضر متاثر از رویکرد اثبات گرایی یا پزیتیویسم است این رویکرد از همان ابتدای ظهور در غرب مخالفانی داشت و در کشور ما نیز جریانهای کم رنگی از مخالفت نسبت به آن دیده میشود البته در سالهای اخیر به تدریج فضا بازتر شده و نگاه جزم گرایانه نسبت به رویکردهای پزیتیویستی تقلیل پیدا کرده است.
در ادامه نشست ابطحی گفت: حدود سی سال است که مسئولان ما دغدغه علوم انسانی را دارند اما آیا ما با استفاده از طرح مسائل فلسفی و روش شناختی باید به تحول انسانی برسیم یا باید به سوالات زیر پاسخ دهیم سوال اول این است که علوم انسانی پزیتیویستی چگونه وارد کشور شد؟ سوال دومی که طرح می شود این است که چگونه بعداز انقلاب این دغدغه ایجادشد که علوم انسانی سکولار است و چرا این علوم انسانی سکولار سی سال تداوم پیدا کرد و سوال آخر این است که برای رفع این سلطه چه باید کرد.
این پژوهشگر فلسفه علوم انسانی خاطر نشان کرد: پارادایم انتقادی در ابتدای انقلاب یک جریان جدی بود پارادایم رئالیزم انتقادی نیز در کشور ما جدیدا مطرح شده است در بحث تحلیل پارادایمی بحث روشها بحث مهمی است و پارادایم هرمونوتیک بیشتر از روشهای تحلیل کیفی استفاده می شود مثلا گفته می شود که برای فهم رفتار افراد میتوانید با آنها زندگی کنید که این روشی هم دلانه است در روشهای کیفی وضع موجود را نقد عقلانی میکنند و از این راه به دنبال یافتن راهی برای رسیدن به اهداف مورد نظر هستند.
در ادامه بستان با اشاره به رویکردهای ایجابی که حرکت آنها در کشور آغاز شده گفت: بحثهایی که در دو دهه اخیر مطرح شده به ندرت با بحثهای روش شناختی پیوند خورده و این بحثها عموما راجع به مبانی تحول علوم انسانی هستند که البته هنوز به بخش روش شناسی نرسیدهاند.
وی افزود: یکی از دیدگاههای مشهور در این حوزه دیدگاه آیت الله جوادی آملی است که ایشان تفسیری از علم دینی ارائه داده و گفتهاند نباید بین علم و دین دیوار حائلی ترسیم کنیم و سپس جست و جو کنیم که راهحل آشتی بین این دو چیست از نظر ایشان هر علمی که از اصول کلی دین پیروی کند سبقهای دینی پیدا میکند بنابراین بسیاری از سوالات ما در این حوزه منتفی میشود چون به این ترتیب میتوانیم بسیاری از علوم را زیر چتر علم دینی تعریف کنیم.
مدیر گروه جامعه شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به رویکرد فرهنگستان علوم قم در این خصوص اظهار داشت: فرهنگستان علوم قم نیز تعریف خاصی از علم دینی ارائه میدهد اما آنها بیشتر مباحث را به صورت مبنایی و فلسفی بیان میکنند و هنوز روشی ارائه ندادهاند در ظاهر ممکن است به نظر برسد دیدگاههایی که دراین حوزه مطرح میشوند با یکدیگر متفاوت هستند اما اگر این دیدگاهها به مرحله روش برسند نقاط اشتراک نیز در آنها بیشتر دیده می شود ما انتظار داریم جایی که دین حرفی برای گفتن دارد بتوانیم آن را وارد علم نماییم.
در ادامه نشست ابطحی با اشاره به دیدگاههایی که در بحث تولید علوم بومی مطرح شده اظهار داشت: برخی میگویند ما میتوانیم با استفاده از دیدگاه پزیتیوسیتی مسائل جامعه خود را حل کنیم اما در این صورت باید اقتضائات روش پزیتیویستی را به خوبی اجرا کنیم اما باید توجه داشته باشیم که روش پزیتیویستی روشی ناقص است و نمیتوانیم به وسیله آن مسائل بومی خودمان را حل کنیم جریان دیگری که علم بومی دنبال میکند مبتنی بر روش انتقادی است که میگوید ما با وضع موجود مشکل داریم و باید برای تحلیل این وضع وارد نقد شویم برخی نیز معتقدند میتوانیم با استفاده از متون دینی نظریه علمی را استخراج کنیم مثلا میگویند کلیات علوم در آموزههای دینی وجود دارد و ما با استخراج این رویکردها میتوانیم به علم بومی برسیم.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: نگاه دیگری که در این حوزه مطرح است نگاه تکمیل علوم انسانی موجود است اگر ما بتوانیم قرائت قویتر از این رویکرد ارائه کنیم در مقطعی که نظریه بومی نداریم این رویکرد بهترین رویکرد در مرحله گذار به علوم بومی است رویکرد مبناگرا رویکرد دیگر این حوزه است که میگوید علوم انسانی موجود مبتنی بر یکسری از مبانی هستند و اگر این مبانی را با مبانی اسلامی جایگزین کنیم مشکل حل میشود برخی میگویند این مبانی را بایداز فلسفه اسلامی به دست آوریم اما برخی نیز معتقدند مبانی باید با استفاده از روش اجتهادی از علوم دینی استخراج شوند روش ترکیبی نیز رویکرد دیگری است که در این عرصه کاربرد دارد.
این پژوهشگر با اشاره با مدل فرهنگستان علوم قم بیان داشت: آنها هم نگاه مبناگرا دارند که نمیگویند فلسفه متعالیه حکمت اسلامی است و باور دارند باید فلسفه دیگری داشته باشیم که براساس مبانی باشد و قابلیت تبدیل به علوم بومی را نیز داشته باشد به عبارت دیگر در مرحله اول فلسفه اسلامی تولید و در مرحله دوم مبانی را چیده و علوم انسانی را شکل دهیم آنها ادعا میکنند که فعلا به فلسفه ربط و شدن و فلسفه نظام ولایت رسیدهاند اما هنوز به مباحث روششناختی به معنایی که در جامعه دانشگاهی مطرح است دست پیدا نکردهاند.
در ادامه بستان با اشاره به بحث روش اجتهادی گفت: در این روش با همان اصول و الگویی که در حوزه اجتهاد میکنند و از علم اصول تغذیه میشود وارد مسائل علوم انسانی می شویم و دیدگاههای اسلامی در خصوص علوم انسانی و اجتماعی را استخراج میکنیم در ادامه لازم است به عناصر سازنده علوم انسانی توجه داشته باشیم که این عناصر عبارتند از مبانی فراتجربی که دانش اجتماعی بر پایه آنها ساخته میشود، مفاهیم، فرضیهها، مدلها و نظریهها.
وی افزود: علوم اجتماعی به علوم نظری و کاربردی تقسیم میشوند که ممکن است هر یک از آنها نیز عناصر خاص خود را داشته باشند ما باید برای تولید علم دینی روی عنصر نظریه یا مدل تاکید کنیم چون اگر بتوانیم نظریه تولید کنیم میتوانیم امید داشته باشیم که به سمت تولید علم دینی پیش برویم.
مدیر گروه جامعه شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه خاطر نشان کرد: باید جایگاه روش اجتهادی را در این مجموعه مشخص کنیم کاربردهای این روش به سه بخش تقسیم میشود یک استفاده از روش اجتهادی در تشخیص مبانی دو کاربرد در عنصر نظریه سازی که این روش باید بتواندخود را در فرآیند تولید نظریه نشان دهد سه کاربرد در نظریه یا علوم هنجاری مانند مدیریت که در اینجا ارتباط نزدیکتری با اداره جامعه و سیاستگذاری پیدا میکند و همان طور که میدانید بسیاری از گزارههای دینی ما نیز هنجاری و دستوری هستند.
وی با اشاره به رویکرد مناسبی که در شرایط فعلی میتواند به علوم انسانی اسلامی منجر شود گفت: ما با اعتماد به پیشینه و مباحثی که در این حوزه صورت گرفته اگر چارچوبهای فلسفی را منقح کنیم میتوانیم رویکرد تهذیبی را در همین قالب مطرح کنیم در واقع اگر مبانی را که تا به حال به آنها رسیدهایم منقح کنیم و از یافتههای علوم انسانی و قسمتهایی از آن که به چارچوب فکری ما سازگاری دارد در این قالب استفاده کنیم میتوانیم به نتایج خوبی برسیم.
در پایان ابطحی با اشاره به رویکردی که قابلیت تولید علم انسانی اسلامی را دارد بیان داشت: برای جو دانشگاهی رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود در حال حاضر بهترین روش برای رسیدن به علوم انسانی اسلامی است مشکل جدی ما این است که بعضا نمیدانیم با کجای نظریات موجود مشکل داریم آیا مشکل ما با مبانی روش یا مفاهیم موجود در علوم انسانی است ما باید به تناسب لایههایی که دارای مشکل است سیاستهای مختلفی را در پیش بگیریم و در همین چارچوب موجود میتوانیم وضعیت را بهبود بخشیم.