شعر فارسی پس از انقلاب درپی تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران متولد شد و به کمال رسید. شاعران این دوره از ادبیات فارسی از دو دریای معرفت سیراب شدند، یکی معرفت دینی که برخاسته از فرهنگ دین مبین اسلام بود و دیگری برخاسته از معرفت فرهنگ ملی.
به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، سودابه امینی در یادداشتی در وطن امروز نوشت، عشق به ائمهاطهار علیهمالسلام از سویی و عشق به وطن از سوی دیگر دوجبهه را به صورت همزمان و همعرض ایجاد کرد: جبهه دفاع از وطن در مرزهای خاکی ایران و جبهه دفاع از ارزشها در مرزهای معنوی فرهنگ و هنر که البته این دو یکدیگر را اغنا کردند.
علی معلمدامغانی، خلیفه و بزرگ شاعران این نسل بود و هست و دیگرانی چون حمید سبزواری، سپیده کاشانی، سیمیندخت وحیدی، حسین اسرافیلی و... در طیف شاعران آفریننده شعر انقلاب قرار گرفتند.
شعر حسین اسرافیلی را (مثل شعر بسیاری از شاعران این نسل) شاید بتوان جامعهنگاری ایدئولوژیک از نوع تبلیغی ترویجی آن پنداشت.
شعر این دوره برخاسته از روح جمعی مسلمانان هموطن و فراتر از آن، مسلمانان جهان است.
شعری منحصر به فرد که خاص همین دوره تاریخی است. من فردی شاعرانی چون حسین اسرافیلی در من جمعی هموطن خود مستحیل شده است. این شعر حنجرهای است که شجاعتها و رشادتهای ملی جوانان مسلمان ایرانی را به بیانی هنری به رخ جهانیان میکشد و صد البته که منفردی و نفسانی شاعر ذیل این رشادتها قرار گیرد و گاه توسط شاعر مورد تحقیر و سرزنش واقع شود.
دل توفانی من، باز چه سوداست تو را که در این موج و خطر میل به دریاست تو را مرد این باره نئی، ورنه سواران رفتند مانده وسوسهای! سلسله در پاست تو را
شعر این دوره نمیتواند حدیث نفس باشد چرا که شاعر دائما چشم به حماسههای بزرگ و پرشکوه دارد. مجال دروننگری برای شاعر نیست اگر چنین امکانی هم فراهم شود، شاعر درون خود را آینهای میکند برای نمایش رشادتها و بزرگمردیهای هموطنانش:
وای از این بحر اگر تشنه برآیی ای دل که نشان از عطش هاویه پیداست تو را آنکه پرپر شد از این باغ گلی دیگر بود تیغ حق لایق آن زخم نمیخواست تو را
نمادها و نشانهها در شعر شاعرانی چون حسین اسرافیلی نمادها و نشانههایی آشنایند. اسرافیلی از نمادهایی چون لاله، کاهن، میکده، تیشه، کوه، شیرین، مجنون، لیلا و... استفاده میکند تاعشق را در مفهوم انقلابی آن به روایت بنشیند. حسین اسرافیلی درپی ایجاد سبک و نوآوری در زبان نیست وی به دنبال ارسال پیام به مخاطب است پیامی که شور انقلاب و شهادت را دربرداشته باشد: باورم نیست من و غربت این تنهایی بال پرواز تو در خون و مرا بینایی از کدامین افق عرش فراخواهد خاست علم خون تو با هیأت عاشورایی
دراین مسیر هر که از قافله عشق جدا مانده واسیر من فردی خود باشد به ورطه هلاک میافتد: با تو همگامشدن همت و خون میطلبد من اسیر هوس خاک و شما دریایی شعر حسین اسرافیلی رسانهای است که پیام نسل انقلاب را به همعصران و نسلهای پس از خود میرساند و البته این شعر به واسطه گرهخوردگی با طبیعت و تاریخ و زبان ما شعری ماندگار و قابل تدقیق و تحقیق است. شعر اسرافیلی شعر پایداری است. شاعران همنسل حسین اسرافیلی برای سرودن هرگز دچار فقر مضمون نشدند، چرا که همواره روح زنده و تپنده وطن برای هنرمندان این دوره مضمونآفرینی کرده. اگر انقلاب و جنگ چهره عاشقان وطن را در جبهههای جنگ علیه دشمنان ایران و اسلام به تصویر کشیده شاعرانی چون حسین اسرافیلی در این تمرین توفان مشق رزم کردهاند و مینیاتوری از این چهره را درهنر خود به دست مخاطب سپردهاند.
عقل را شیرازه درتصنیف دیوان ریخته ست بال این امواج در تمرین توفان ریخته ست ............................................................................................................. اسرافیلی حسین، گزیده ادبیات معاصر، 5، تهران، نیستان، 1378