گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو» - محمد امینی رعیا؛ حمایت از بخش مولد اقتصادی که منجر به افزایش تولید و ثروت در جامعه می گردد و تضعیف بخش غیرمولدی که نه تنها منجر به افزایش تولید و ثروت در اقتصاد نمی شود بلکه توزیع درآمد را نیز ناعادلانه می کند، از جمله مسائلی است که پرداختن به آن در بهبود وضعیت اقتصادی کشورها، به ویژه اقتصاد کشور ما که با بخش غیرمولد قوی و سودده در کنار تورم بالا و نااطمینانی و بی ثباتی در چالش است حائز اهمیت است. بخش هایی مانند دلالی زمین و مسکن و طلا و ارز که از جمله مصادیق بخش غیرمولد اقتصادی است، حوزه هایی است که در کشور ما منابع مالی بسیاری را جذب خود می کند و این درحالیست که بانک ها همواره از کمبود توان تسهیلات دهی و تولیدکنندگان از کمبود نقدینگی و منابع مالی گلایه دارند.
همواره شاهد آن هستیم که نسبتی از منابع بانکی و سرمایه هایی که می توانند در بخش های مولد اقتصاد به کار گرفته شوند، به سمت بخش های غیرمولد رفته و کارآیی خود را در افزایش ثروت جامعه و بهبود وضعیت توزیع درآمد از دست می دهند و تنها نسبت توزیع ثروت را به نفع سرمایه گذاران این حوزه ها تغییر می دهند.
با وجود این واضحات، برخی از اقتصاددانان بخش غیرمولد را در اقتصاد فاقد وجود خارجی می دانند و به طور کلی هر نوع سرمایه گذاری در اقتصاد را مولد و مناسب می دانند. برای مثال می توان به اظهار نظر اکبر کمیجانی قائم مقام بانک مرکزی اشاره کرد که در 15 بهمن سال 1392 در مصاحبه با روزنامه دنیای اقتصاد در بحث تخصیص منابع به سمت تولید و فعالیتهای مولد گفت: "در میان فعالیتهای اقتصادی چیزی به عنوان مولد و غیرمولد نداریم".
برای کشور ما که در شرایط رکود تورمی قرار دارد و این شرایط به دور باطلی تبدیل شده است که هر چند وقت یک بار رخ می دهد، این نوع نگاه که ناشی از دیدگاه لیبرالی و اعتقاد به دست نامرئی در اقتصاد است که در آن هر گونه فعالیتی توسط بازار انتخاب شود منافع کل را حداکثر می کند، بسیار خطرناک است و بایستی اصلاح گردد.
روگر (1981) {1} در مطالعه ای به راهکارهای اعمال شده در اقتصاد آمریکا در دوران رکود تورمی دهه 1970 پرداخته است. به نظر وی آنچه توانست وضعیت اقتصاد آمریکا را از رکود تورمی در آن زمان خارج کند، کاهش نرخ مالیات از شرکت های تحقیق و توسعه و پیشروی تولید و اعطای تسهیلات ارزان قیمت به آنها و پایین نگه داشتن نرخ بهره بر اساس سیاست های پولی قاعده مند و هدف محور بود. این نشان می دهد که کشوری مثل آمریکا نیز به شرکت های پیشروی تولید و در واقع انتخاب اولویت میان حوزه های مختلف اقتصادی و سیاست های انتخابی جهت حمایت از آنها قائل بوده است و تنها بهبود شرایط کلی اقتصاد را مدنظر نداشته است.
با این حال، نگاه به ادبیات در حوزه بخش غیرمولد اقتصاد می تواند مسئله را بازتر کند. بامول (1990) {2} بیان می کند که کار غیرمولد کاری است که رفاه را در جامعه کاهش می دهد. همچنین اضافه می کند که فعالیتهایی که در اقتصاد به افزایش ثروت در جامعه منجر نمی شوند بلکه تنها سهم خود از ثروت موجود را افزایش می دهند فعالیت های رانت جویانه نام دارند.
کایزنر (1997) {3} در تعریف کار مولد، فعالیتی را که بهره وری را افزایش داده و اثر خارجی مثبت ایجاد می کند مولد تعریف می کند. هنگامی که محدودیت های قانونی ضعیف است یا وجود ندارد، شرایط برای ایجاد بخش غیرمولد اقتصادی فراهم می شود (اولسون 1982) {4} که آثارش رکود و کاهش رشد اقتصادی و دامن زدن به ایجاد بخش غیر مولد در اقتصاد است (کریستوفر 2010) {5}. هولوکامب (1998) {6} نیز کارآفرینی را فرآیندی می داند که فضای کار را برای سایرین ایجاد کرده و چنین کاری را مولد می داند.
نجار زاده و همکاران (1391) {7} بیان می کنند که فعالیت های خوداشتغالی که بیشتر به بخش غیر رسمی اقتصاد مربوط است و فرارهای مالیاتی و عدم رعایت قوانین کار از ویژگی های آن است، کارآفرینی غیرمولد نام دارد که بامول چنین فعالیتهایی را تنها سبب توزیع ثروت نه ایجاد ثروت می داند. همچنین شاکری (1391) {8} در کتاب اقتصاد کلان خود بیان می کند که فعالیتهایی در اقتصاد غیر مولد هستند که درآمد زیادی از آنها حاصل می شود اما در صورتی که از اقتصاد حذف شوند، نه تنها تاثیری بر رشد اقتصادی ندارند بلکه زمینه افزایش رشد اقتصادی را نیز فراهم می کنند.
نگاه به این ادبیات در بیان اقتصاددانان مختلف داخلی و خارجی نشان می دهد که وجود بخش غیرمولد در اقتصاد جدی بوده و مضراتی از قبیل گسترش بخش غیررسمی در اقتصاد، توزیع درآمد ناعادلانه، کاهش رشد اقتصادی، کاهش رفاه جامعه و تضعیف بخش تولید را با خود به همراه دارد و لذا نمی توان از آن چشم پوشی کرد و لذا بایستی برای جلوگیری از تاثیرات منفی آن چاره ای اندیشید.
به نظر نگارنده، اقتصاد شامل طیفی از فعالیت هاست که برخی مولدتر، برخی کمتر مولد و برخی غیرمولد هستند که بسته به شرایط اقتصاد بایستی با تشخیص اینها، حمایت از بخش های مولدتر را جهت بهبود رشد اقتصادی افزایش داده و بخش های غیرمولد را جهت جلوگیری از تاثیرات منفی آن بر اقتصاد تضعیف کرد.
برای مثال برخی فعالیتهای ممکن در بخش زمین و مسکن عبارتند از ساخت پاساژ، تولید مسکن متناسب برای خانوار و خرید زمین و نگهداری آن. با توجه به این سه فعالیت و با نگاهی به شرایط اقتصاد می بینیم که برای جلوگیری از افزایش سرسام آور قیمت مسکن، بایستی تولید و عرضه مسکن متناسب برای خانوار افزایش یابد؛ لذا این بخش در مقابل خرید زمین یا ساخت پاساژ در شرایط فعلی برای اقتصاد مولدتر محسوب شده و اولویت بیشتری دارد. بنابراین ضروری است که حجم بیشتری از تسهیلات و حمایت ها به این حوزه تخصیص یابد اما مشاهده می شود که بیشتر تسهیلات بانکی به دلیل سودده بودن خرید زمین و نگهداری آن یا ساخت پاساژ، به سمت این حوزه ها حرکت کرده و به بخش هایی مثل تولید مسکن که اقتصاد جهت رشد تولید و کنترل تورم به آن نیاز دارد کمتر وارد شود.
پس می توان نتیجه گرفت که در شرایط فعلی اقتصاد ما که بخش غیرمولد قوی وجود دارد، بایستی با تضعیف این بخش با استفاده از راهکارهای نرم افزاری همچون وضع مالیات، کاهش اعطای تسهیلات و ... سرمایه گذاری را به سمت حوزه های مولد و مولدتر حرکت داد و با اولویت بندی میان بخش های مولد و حمایت های هدفمند از آنها همانطور که سایر کشورها چون آمریکا نیز چنین کاری را انجام دادند، اقتصاد را به ثبات رساند.
1. Roger, Brinner (1981).The proper medicine for stagflation, Technology in Society.l3.pp:45-62.
2. Baumol, W. (1990). Entrepreneurship: Productive, unproductive and destructive. Journal of Political Economy, 98(5), 893–921.
3. Kirzner, I. (1997). Entrepreneurial discovery and the competitive market process: An Austrian approach. Journal of Economic Literature, 35(1), 60–85.
4. Olson, M. (1982). The rise and decline of nations: economic growth, stagflation, and social rigidities. Connecticut: Yale University Press.
5. Christopher J. Coyne & Russell S. Sobel & John A. Dove (2010), The non-productive entrepreneurial process, Springer Science+Business Media, 21 July 2010 John A. Dove
6. Holcombe, R. G. (1998). Entrepreneurship and economic growth. The Quarterly Journal of Austrian Economics, 1(2), 45–62.
7. نجارزاده و همکاران (1391)، نقش کارآفرینی مولد و غیر مولد در رشد اقتصادی، فصلنامه علمی پژوهشی برنامه ریزی و بودجه، سال هفدهم شماره سه
8. کتاب اقتصاد کلان (1391)، جلد اول، نشر رافع