آیا رئیس جمهور اکنون این حق را به مردم و دلسوزان نظام میدهد که بار دیگر بر این موضوع پافشاری کنند که مشکلات اقتصادی ایران و چرخ زندگی مردم ارتباط اساسی با چرخش سانتریفیوژها نداشته و اساساً گره زدن این دو موضوع به یکدیگر اشتباهی فاحش بوده است؟
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» - محمدحسن صادق پور؛ مجوز نرمش قهرمانانه برابر قدرت های مستکبر و حمایت عمومی از تیم مذاکره کننده ایرانی برای رسیدن به توافق با طرف غربی به این دلیل صورت نگرفت که ماحصل آن تنها یک مانور تبلیغاتی و بزرگ نمایی از دستاوردهای آن برای دولت باشد، بلکه این توافق علی الظاهر قرار بود ترکی بزرگ در ساختمان نظام تحریم ها ایجاد کند و به آن واسطه گره گشای فشارهای اقتصادی کشور باشد.
شاید مهمترین واژه ای که از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در اذهان مردم باقی مانده است ، این عبارت دکتر حسن روحانی در مناظره ها بود که نمی شود چرخ سانتریفیویها بچرخد اما چرخ زندگی مردم نچرخد! عبارتی که پرونده هسته ای ایران در شورای امنیت را مسبب تمام فشارهای اقتصادی القا می کرد و رهایی کشور از اوضاع نا به سامان اقتصادی را به رسیدن به توافق با 5+1 گره می زد.
در عمل نیز پس از نشستن دکتر روحانی بر مسند ریاست جمهوری، همت دولت بر رسیدن به توافق در موضوع هسته ای به منظور کاهش فشارهای اقتصادی معطوف شد. امری که منجر به توافقی شش ماهه گردید و طی آن ایران در قبال تعهدات گسترده به طرف غربی از جمله از بین بردن تمام ذخایر اورانیوم غنی شده 20 درصد و کاهش سطح غنی سازی تا 5 درصد ، امتیازات محدودی از جمله استخلاص 7 میلیارد دلار از بیش از صدمیلیارد دلار دارایی بلوکه شده خود ، و رفع محدود برخی تحریم های حوزه فلزات و خودروسازی را دریافت می کرد.
در اولین گام ایران حتی پذیرفت ظرف مدت توافق هیچ سانتریفیوژی به مجموعه تاسیسات هسته ای کشور افزوده نشود و عملا چرخش چرخ سانتریفیوژهای جدید متوقف گردید. متناظر با توقف چرخش سانتریفیوژها افکار عمومی منتظر بود تا هرچه زودتر قسمت دوم آن شعار معروف تحقق یابد و چرخ زندگی مردم بهتر از گذشته به حرکت درآید. امیدی که خیلی زود و تحت فشار مضاعف اقتصادی بر مردم و حفظ سیر شتابان صعودی قیمت ها رنگ باخت.
مجوز نرمش قهرمانانه برابر قدرت های مستکبر و حمایت عمومی از تیم مذاکره کننده ایرانی برای رسیدن به توافق با طرف غربی به این دلیل صورت نگرفت که ماحصل آن تنها یک مانور تبلیغاتی و بزرگ نمایی از دستاوردهای آن برای دولت باشد، بلکه این توافق علی الظاهر قرار بود ترکی بزرگ در ساختمان نظام تحریم ها ایجاد کند و به آن واسطه گره گشای فشارهای اقتصادی کشور باشد.
اکنون در آستانه پایان مدت شش ماهه توافق ژنو می توان با نگاه به وضعیت اقتصادی کشور پیش از توافق و پس از آن و مقایسه آن دو با یکدیگر به روشنی نتیجه گرفت که این توافق که در روزهای آغازین به عنوان دستاوردی عظیم در روابط خارجه تلقی می شد نیز نتوانست حتی کارکردی در حد و اندازه مسکنی کوتاه مدت برای آرام کردن فضای متلاطم اقتصادی کشور داشته باشد.
فقط به عنوان اشاره و ذکر نمونه می توان به افزایش مجدد قیمت خودرو که در روزهای اخیر نقل محافل خبری بود اشاره کرد. این افزایش قیمت خودرو در حالی بود که طبق توافق نامه اولیه و تعهدات طرف غربی، قرار بود بسیاری از تحریم های خودرو سازی ملغی گردد و زمینه ارتباط با خودروسازان بزرگ مجددا فراهم آید. امری که علی الظاهر تاکنون رخ نداده و با گذشت شش ماه هنوز این توافق نتوانسته زمینه همکاری با صنایع خودروسازی جهان را که منجر به شکستن قیمت مواد اولیه این صنایع در داخل می گردد را فراهم آورد. اکنون باید این سوال جدی را مطرح کرد که چه پیشرفت شگرفی در نتیجه تعهدات طرف غربی بر موضوع تحریم های صنعت خودرو حاصل شده است؟ آیا ایران تن به توافق ژنو داد که امروز قیمت پراید رکورد بشکند و به بیست میلیون تومان برسد؟
همین مصداق کافی است تا نشان دهد اگر دولت کارایی لازم اقتصادی و عزم اساسی بر تحول داخلی اقتصاد را نداشته باشد و راهکار بهبود معیشت مردم را در متناسب با «دیدن دَمِ کدخدا» ترجمه کند، نه تنها یک توافق نمی تواند اقتصاد کشور را دچار تحولی شگرف نماید ، که حتی از معدود فرصت هایی که یک توافق جامع به دست می دهد و ظرفیت هایی که به عنوان امتیاز از طرف مقابل گرفته می شود نمی توان به درستی استفاده کرد.
وعده چرخش همزمان چرخ سانتریفیویها و چرخ زندگی مردم ، اصلی ترین وعده میان انبوه وعده هایی بود که مردم را به رای دادن به وی تشجیع کرد. وعده ای که ظاهرا نه تنها برای آن برنامه ای بلند مدت در نظر گرفته نشده بود، که حتی امید رفع مشکلات اساسی معیشتی ظرف چندماه آغازین دولت به جامعه القا شده بود. اکنون اما پس از حدود یک سال گذشتن از ایام تصدی مسئولیت رییس جمهور محترم باید این سوال را از ایشان باید پرسید که امروز نسبت به سال پیش و همین ایام ، چرخ سانتریفیویها بهتر می چرخد یا چرخ زندگی مردم؟ یا هیچ کدام؟!
آیا رییس جمهور اکنون این حق را به مردم و دلسوزان نظام می دهد که بار دیگر بر این موضوع پافشاری نمایند که مشکلات اقتصادی ایران و چرخ زندگی مردم ارتباط اساسی با چرخش سانتریفیوژ ها نداشته و اساسا گره زدن این دو موضوع به یکدیگر اشتباهی فاحش بوده است؟ و آیا تیم مذاکره کننده با کسب تجربه از این توافق کوتاه مدت -که بهترین تجربه برای ملت به حساب می آید- حین مذاکرات خود این حقیقت را در نظر خواهد داشت که هر گونه پیشرفت و بهبود اقتصادی تنها در سایه رسیدن به استقلال و خوداتکایی اقتصادی امکان پذیر است و تا زمانی که از طرفی اقتصاد کشور در اقلام اساسی و حیاتی خود نیازمند بیگانه است و از طرف دیگر ساختار معیوب و تک محصولی اقتصاد کشور دچار تحول بنیادین نشود، حتی اگر اجماعی جهانی بر روی پرونده ایران صورت بگیرد، نخواهد توانست ریشه های درد این اقتصاد را درمان نماید؟