گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»- مریم عظیمی؛ پلورالیسم در حقیقت همان آیین کثرت یا کثرت گرایی است که اعتقاد به حقانیت باورهای متعدد دارد. پذیرش آموزه های این مکتب از دیدگاه عقل به اجتماع نقیضین منتهی می شود.
در بحثی جدید از سری مباحث تأملی بر مکاتب غرب، به تعریف و تبیین مکتب پلورالیسم پرداخته و سپس به نقد و بررسی این دیدگاه و پس از آن به بیان شاخه های مختلف این مکتب خواهیم پرداخت.
واژه شناسی پلورالیسم
واژه پلورالیسم از «plural»، در زبان انگلیسی به معنای جمع گرفته شده است. واژه پلورالیسم یا کثرت گرایی در حوزه های مختلف فلسفه اخلاق، فلسفه دین، حقوق و سیاست به طور متفاوتی به کار رفته است.
نقطه مشترک کاربرد این واژه در این حوزه ها، در به رسمیت شناختن کثرت در برابر وحدت است. توضیح بیشتر در معنای کثرت گرایی این است که این واژه به قیاس ناپذیری فرهنگ ها و زبان ها و تجربه های انسان ها فتوا می دهد و معتقد است به دلیل وجود اختلاف انسان ها در فرهنگ و زبان و تجربه، نمی توان یک دین و یا یک برنامه زندگی یکسان و همانندی را به آن ها ارائه کرده و آدمی را مجبور به تبعیت از آن نمود. در این راستا می توان گفت؛ پلورالیسم یا مسلک کثرت، نام فلسفه سیاسی است که می گوید علاقه فرد نباید منحصر به پیوستگی سیاسی وی با دولت باشد.
ارتباط معنای اصطلاحی و لغوی پلورالیسم
در مورد ارتباط میان معنای اصطلاحی پلورالیسم یعنی تکثر ادیان با معنای لغوی آن باید گفت این دو با یکدیگر بی ارتباط نبوده و هر دو معنای تعدد و تکثر را به همراه دارند. بدین ترتیب در پلورالیسم شاهد نوعی اختلاف در دیدگاه ها و قرائت های متفاوتی هستیم که هر مکتبی از خود ارائه داده است، در نتیجه تعریف جامع و مانع برای پلورالیسم ممکن نبوده و تنها می توان به معنای شایع و رایج آن یعنی تکثر و تعدد ادیان حق، بسنده کرد.
پیشینه پلورالیسم
خاستگاه پلورالیسم یا مکتب کثرت گرایی، دنیای غرب مسیحی است. در فرهنگ مسیحیت غرب، به هر کسی که دارای منصب های متعدد و بیش از یک منصب بود، پلورالیست می گفتند. می توان گفت این مکتب همچنین برای محدود کردن و اجتماعی کردن افرادی که در پی منافع خاص خود در جوامع غربی بوده اند، طراحی شده است.
پلورالیسم دینی که یکی از شاخه های پلورالیسم و می توان گفت از مهمترین شاخه های این مکتب است، در عصر حاضر توسط جان هیک متولد سال 1922 میلادی مطرح و ترویج شد. درست است که جان هیک پایه گذار و موسس پلورالیسم دینی محسوب می شود، ولی باید توجه داشت که همزمان با او افرادی همچون ویلفرد کنت ول اسمیت، نینیان سمارت، رایموند و باینکار و ... نیز در این زمینه تلاش کرده اند.
این دیدگاه اخیرا ترجمه و به جهان اسلام هم صادر شده است و در ایران نیز افرادی همچون عبدالکریم سروش در این عرصه تلاش های فراوانی کرده اند، که در بحث های آتی به بیان نظریات آن ها می پردازیم.
بررسی مفهومی پلورالیسم
به طورکلی در مورد پلورالیسم می توان گفت که این دیدگاه عبارت است از اصالت تکثر و تحمل و تصدیق نسبی و متقابل انگاره ها و گرایش ها از سوی جریانات فکری سیاسی. به عبارتی دیگر جریان های فکری گوناگونی، به نام دین یا مشرب سیاسی و یا به عنوان تفکر معرفتی و فلسفی، احساس کنند که باید یکدیگر را تحمل کنند و تا حدی دیگری را هم تصدیق کنند. این بدان معنی است که هر دینی حقانیت را منحصر در اعتقادات خویش نداند و بلکه سهمی از حقیقت را هم برای معتقدات و مبانی ادیان دیگر قائل باشد. پس در حقیقت این مکتب بر این اصل استوار است که به این علت که همه ادیان سهمی از حقیقت را دارا هستند، وجودشان و قداستشان باید حفظ شود؛ نه به این علت که مجبورند در کنار یکدیگر باشند و وجود همدیگر را تحمل کنند.
از کسانی که معتقد به پلورالیسم می شوند، باید پرسید: مگر نه این است که اگر کسی معتقد به دینی می شود، آن دین را نسبت به ادیان دیگر کامل تر و جامع تر یافته و خود را برای رسیدن به سعادت واقعی به آن دین ملزم نموده است؟ حال آنکه با دیدگاه پلورالیستی یا باید همه ادیان را به عنوان واقعیت پذیرفت و در عین حال به حقانیت یک دین معتقد بود و بقیه ادیان را باطل شمرد، و یا این اصل را بپذیریم که هر یک از ادیان موجود، بخشی از حقیقت را با خود به همراه دارند و مرزی بین حق و باطل، به عنوان مرزی قاطع و دفعی، وجود ندارد و بدین ترتیب معتقد شویم که همه ادیان چون واجد بخشی از حقیقت هستند، در نتیجه می توانند در کنار یکدیگر زندگی کنند.
بنابراین می توان گفت پلورالیسم اثبات کثرت می کند و متضمن نفی وحدت است. اگر نفی وحدت نباشد، کثرت در عین وحدت چیزی نیست که مورد انکار ما نباشد. از سویی دیگر اگر ما به کثرت در کثرت قائل بشویم، به یک نوع سوفسطایی گری و بی اعتقادی می رسیم و آن گاه به این نتیجه خواهیم رسید که هیچ چیز وجود ندارد و ما نخواهیم توانست به هیچ چیز بستگی داشته باشیم.
به هر حال مفهوم پلورالیسم در فلسفه حاضر به این نظر اشاره می کند که جهان را می توان به چندین شیوه تعبیر کرد و یا ارزیابی می کند که علم از طریق رقابت بین تعبیرهای مختلف پیشرفت می کند. در بحث آینده در این باره به بررسی مفصلتری خواهیم پرداخت.
منابع
1. فرهنگ سیاسی، داریوش آشوری
2. تحلیل و نقد پلورالیسم دینی، علی ربانی گلپایگانی
3. مکتب های سیاسی، دکتر بهاء الدین پازارگاد
4. کندوکاوری در سویه های پلورالیسم، محمد حسین قدردان قراملکی
5. پلورالیسم، محمود فائزی، فلسفه و کلام: کلام اسلامی، تابستان 1389، شماره 74
6. پلورالیسم و قرآن، رضا محمدی، علوم سیاسی: انسان پژوهی دینی، پاییز و زمستان 1386، شماره 13 و 14
7. پلورالیسم و فرهنگ، حداد عادل، خلیجی، خوشرو، شعاعی، رشاد، نقیب زاده و داوری، علوم اجتماعی، نامه فرهنگ، زمستان 1375، شماره 24
8. شیوه های پلورالیسم دینی در روند جهانی شدن، ال ریس، ترجمه فائزه ارکان، علوم اجتماعی، چشم انداز ارتباطات فرهنگی، اسفند 1382، شماره 7