به گزارش گروه فضای مجازی«خبرگزاری دانشجو»، عدهای فرصتطلب در فتنه ۸۸ و حوادث پیرو آنکه خود را اصلاح طلب-بگویید تجدیدنظرطلب- خطاب کرده و همراهی با فتنه گران را آرمان خود میدیدند، اینبارسیبل هدف خود به سمت مقاومت گرفته و با یک تاکتیک سیستماتیک و برنامه ریزی شده در راستای ترسیمات و تفکرات رژیم کودک کش، شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» را سر داده و سندی از رسوایی خود و اهالی جریان اصلاح طلبی را بر صفحه تاریخ حک کردند.
نفوذ جریان روشنفکری سکولار که منش خود را در ابتدا به تشکیک اذهان عمومی در بسیاری از اصول و اعتقادات بنیادین نظام پیش میبرد، در فتنه ۸۸ شمشیر را از رو بسته و عملاً حریم خود را از اصول نظام مشخص کرده و این حریم و فاصله را عمدتاً با انزجار نسبت به ستونهای نظام به نمایش گذاشت.
آنچه که پس از چهار سال در خور توجه است و میتوان از آن به سند افتخار برای جرگه اصولگرایی و نیروهای ارزشی نظام یاد کرد، توان و موفقیت جمهوری اسلامی در اجماع سازی همه گروهها در حمایت از غزه آن هم پس از حوادث سال ۸۸ است. حضور بسیاری از عناصر اصلاح طلب در راهپیمایی قدس و مواضع ضد رژیم صهیونیستی و در حمایت از مردم مظلوم غزه و تبدیل آن شعار کذایی سال۸۸ به شعار «هم غزه، هم لبنان جانم فدای اسلام» مصداقی بر اثبات این ادعاست. چگونگی و علل رقم خوردن این موضوع، خود نگاه عمیق تری را میطلبد که در این مجال در حد وسع بدان پرداخته میشود.
۱. نوع تعامل اصول گرایان با اصلاح طلبان: بخش عمدهای از اصلاح طلبان به دلیل عقاید سکولاریستی و شبه لائیکیشان به حمایت از غزه تمایل نداشتند. اینکه امروز این گروه در راهپیمایی قدس به خیابانها میآید و دوشادوش اصولگرایان دست به حمایت میزند قدرت اغناکنندگی اصولگرایان در تعامل با اصلاح طلبان را میرساند که چطور فضای ننگین ۸۸ را تفسیر و اصل بدنه اصلاح طلبی را از پیکره فتنه خارج و در راه اصیل اصلاح طلبی که همانا حرکت ذیل بیرق نظام اسلامی بود، قرار دادند.
۲. سرعت عمل بالای جریان معتقد به نظام در فضای مجازی: روزهای آغازین حملات داعش در خاک عراق با وجود حقارت آن، عدهای از اصلاح طلبان را در داخل به وحشت انداخته بود. برخی در شبکههای اجتماعی این توحش را بروز داده و از دولت یازدهم طلب استمداد کردند که خود نوعی حقیر شدن در برابر یک حباب توحش زا بود. عکس العمل مقتدرانه و روبه جلو نیروهای اصول گرا و ارزشی نسبت به به این توحشهای کاذب و از سویی جدیت این نیروها در مقابله با صهیونیستها که بسیار خونخوارتر از داعش متجلی شدهاند و دل گرمی دادن به نیروهای مقاومت و تاثیر مقاومت در غزه و اضمحلال رژیم کودک کش، در داخل تاثیر شگرفی بر روحیه عدهای بیاعتقاد به مساله مقاومت داشت به طوری که صحنه را در روز قدس طوری دیگر رقم زد.
۳. عدم توانایی دیپلماسی عمومی حریف در متصل شدن به فضای داخلی: دشمن نتوانست آن طور که در سالهای پیش رقم خورد، با یک ادبیات عوام پسندانه، فضای عمومی را با خود همراه کند. آنچه که ورق را عوض کرد و خود مزیدی بر علت گشت تا مسیر حق را در پیش چشمان گروهی که شاید قلباً حمایت از غزه را صحیح نمیدانستند، به نمایش گذارد و علت پشتیبانی تمام قد جمهوری اسلامی را تفهیم کند، جنایات تمام نشدنی رژیم منحوس و کودک کش صهوینیستی است که دل هر انسان انسان دوست را به درد میآورد. اصلاح طلبان و حتی بخشی از آنها که آلوده به فتنه بودند نیز از این امر مستثنی نبوده و حق را تمام و کمال احساس کردند.
۴. فاصله و تنش بین جریان اصلاح طلب خارجی و داخلی: جریان اصلاح طلبی خود دارای شکافهای اجتماعی است که هر چه از عمر آن میگذرد با گذر حوادث و رخ دادهای گوناگون بر عمق این شکافها افزون میگردد. جریان اصلاح طلب خارجی که متشکل از ضدانقلابها، بریدگان از نظام و نیروهای سرگردان به اصطلاح تجدید نظرطلب میباشد که اینک صرفاً عنوان تجدیدنظرطلبی را با خود یدک میکشند، فاصله خود را از اصلاح طلبان داخلی از دایره سلیقه به سمت عقیده برده و همین انشقاق کافیست که بین نیروهای اصلاح طلبی معتقد به نظام و این نیروهای لائیک ضد نظام فرق قایل شد و همین تعمیق بخشی به انشقاق این دوجریان، خود مسبب این گشت که اینبار به جریان اصلاح طلب معتقد به نظام به دور از تحزب گرایی افراطی و رادیکالی خود، حضور گسترده در حمایت از مردم مظلوم غزه داشته باشند.
منبع: دانا