به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، باز هم « بیکاری» موضوع «پای حرف مردم»شد. اینکه امروزه میزان بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی بیشتر از دیپلمه هاست موضوعی است که در این قسمت «پای حرف مردم» بررسی می شود.عدم موفقیت آن دسته از افرادی که پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی خود و کسب مدرک نمیتوانند به بازار کار راهیابند و در نهایت با مخاطرات و مشکلات فراوانی روبرو میشوند مسئله ای است که امروزه یکی از دغدغه های اصلی کشور به شمار می رود.
با محاسبه تاخیر چند ساله اغلب کارجویان فارغ التحصیل دانشگاهی برای ورود به بازار کار از زمان آغاز تحصیلات عالیه تا تاخیرهای پس از فارغ التحصیلی, یک فرد دارای مدرک کارشناسی بین 2تا 4 سال جویای کار است که این مسئله موجب نوعی انباشت تقاضا در بازار کار به ویژه در مورد فارغ التحصیلان دانشگاهی شده است. این موضوع تا حدی به معضل تبدیل شده است که به اعتقاد برخی از مقامات دولتی شاهد نرخ بیکاری 10 برابری فارغ التحصیلان دانشگاهی به دیپلمهها شدهایم.
اگر عوامل مهم در بیکاری فارغ التحصیلان را بخواهیم مطرح کنیم، بی توجهی دولت ها به لزوم ساماندهی رشته های دانشگاهی، عدم کنترل میزان جذب متقاضیان تحصیلات عالی و ناتوانی در هدایت جوانان به سمت فراگیری تخصص های مورد نیاز کشور، گرایش شدید و عطش اخذ مدارک عالی دانشگاهی از سوی جامعه و همچنین جزیره ای عمل کردن دانشگاه ها بدون توجه به لزوم تناسب بین آموزش ها با نیازهای روز کشور، باعث شده است, صدها هزار نیروی متقاضی کار کشور به دلیل نقص توانمندی ها، مهارت و عدم تخصص مورد نیاز صنعت باعث طولانی تر شدن صف فارغ التحصیلان بیکار شوند.
البته اگر نخواهیم هیچ مسئولی را به کم کاری یا بی توجهی همه جانبه متهم کنیم و بر اساس واقعیت های موجود قضاوت نماییم باید بپذیریم که مدارک دانشگاهی هرگز با نیاز بازار کار همخوانی نداشته است، و در حال حاضر شاهد هستیم بسیاری از فارغ التحصیلان رشته علوم انسانی یا بیکارند یا به شغل های کاذب و بدون مرتبط با تحصیل شان مشغول هستند.
در این گزارش، به سراغ جوانان تحصیل کرده جویای کار رفتیم تا مشکلاتشان را بیابیم.
*کسب مهارت هم راهکار یافتن شغل نبود
خانم نوری، فارغ التحصیل کارشناسی علوم سیاسی که تجربه 4 سال بیکاری پس از کسب مدرکش را دارد درباره فراز و نشیبهای پیدا کردن شغل می گوید: زمانی که درسم تمام شد، به وزارت امور خارجه رفتم تا ثبتنام و جذب آن مجموعه شوم اما متاسفانه در سال اول به دلیل نداشتن رزومه کاری مناسب پذیرش نشدم.
وی ادامه می دهد: پس از آنکه مهارتهای لازم را کسب کردم مجدداً مراجعه کردم اما باز هم آن مجموعه شرط جدید مبنی بر افزایش مدرک را مقابلم گذاشتند، و در کنار آن به من گفتند اگر مهارت دیگری را کسب کنم میتوانم در آزمون بعدی شرکت و استخدام مجموعه شوم، اما باز هم پس از کسب مهارت در آزمون شرکت کردم و موفق به کسب نمره قبولی شدم اما در مصاحبه آن مجموعه که بخشی از روند استخدام بود موفق نشدم.
نوری تاکید میکند: خلاصه سال بعد با آمادگی کاملتر، قصد شرکت در آزمون را داشتم ولی تنها ساعتی از باز شدن صفحه ثبت نام اینترنتی نگذشته بود که با عبارت" ظرفیت تکمیل است مواجه شدم".
این فارغ التحصیل علوم سیاسی با گله از عملکرد دولت برای ایجاد اشتغال جوانان بیان میکند: اکثر مردم تصور میکنند افراد بیکاری به دنبال شغل نمیروند. این در حالیست که معمولاً همه افراد جویای کار به دنبال شغل میروند ولی شواهد حاکی از آن است که شغلها از سوی صاحبان مشاغل برای عده ای خاص تعیین شده است.
وی می افزاید: امروز مشکل جوانان بیکاری است. دولت باید به جای سیاست گذاری روی کاغذ، راهکارهای عملیاتی را ارائه دهد. دولت باید برنامه ریزی درست داشته باشد، چرا که هر ترم به تعداد بیکاران فارغ التحصیل اضافه میشود. اگر مدرک نداشتیم سرزنش میشنیدیم که مدرک نداریم، حالا که دیگر هم مدرک داریم و هم مهارت چرا شغل نیست؟
این فارغ التحصیل جویای کار درباره اینکه چرا در واحدهای خصوصی مشغول فعالیت نمی شود می گوید: متاسفانه واحدهای خصوصی هیچ گونه ثبات شغلی ندارند همین دلیل باعث میشود که امثال من تمایلی به کار کردن در واحدهای خصوصی نداشته باشیم.
*هر روز روزنامهها را به امید یافتن شغل ورق میزنم/ناچار مسافرکشی می کنم
آقای معینی، جوان 28 ساله ای است که مقابل کیوسک روزنامه ایستاده و با نگاهی پر از امید به آگهیهای استخدام روزنامهها خیره شده است، 500 تومانی را به مسئول باجه می دهد و یک روزنامه همشهری برمیدارد، وقتی از او سوال میکنم روزنامه همشهری را برای مطالعه برداشتی؟ عصبانی میشود و میگوید: خانم زندگیام روی هواست، مطالعه به دردم نمیخورد.
با صحبت آرامش می کنم، پس از آن ادامه میدهد: بیکاری باعث اختلاف بین من و خانوادهام شده،مسئولان فقط شعار میدهند که جوانان مهارت ندارند و گرنه مشغول کار میشدند یا می گویند جوانان به مراکز کاریابی مراجعه کنند. این در حالتی است که من یک سال است در چند کاریابی ثبت نام کردم و مهارتهای لازم را متناسب با واحدهای تولیدی که مد نظر داشتم دیدهام. اما هر بار که برای کار مراجعه میکنم بی فایده است.
وی میافزاید: فارغ التحصیل عمران هستم. هر روز روزنامه همشهری را میخرم و مطالعه میکنم به امید آنکه شاید کاری برایم وجود داشته باشد و پیدا شود. چون کار ندارم،به ناچار مسافرکشی را انتخاب کردم، چرا که چاره ای ندارم. در حال حاضر که شغلی متناسب با رشته تحصیلیام مهیا نشده باید مسافرکشی کنم.
*نیازمندی روزنامهها همدم روزهای بیکاری ام
دختر جوانی که در حال حساب کردن قیمت روزنامه است با لحنی ناراحت به فروشنده کیوسک می گوید: «خریدن روزنامه کار هر روز من است». صدایش که به گوش میخورد، از او سوال می کنم، چند سال است بیکار هستید؟
پاسخ نمی دهد و با جدیت میپرسد. شما؟ برایش توضیح می دهم خبرنگارم. تا می گویم خبرنگارم. هراسان می شود اما انگار از فرصت استفاده می کند و با ناراحتی میگوید: نیازمندیهای روزنامه همدم روزهای بیکاری ام شده است.
وی می گوید: هر روز روزنامه میخرم، شاید کار پیدا کنم. فارغ التحصیل حقوق هستم و هر چه به دنبال کار میگردم با مشکلاتی مانند نبود بیمه، حقوق کم، ساعت کاری طولانی، قرارداد یک ماهه برخورد می کنم.
این دختر جوان که خود را احمدی معرفی می کند میگوید: به نظرم دولت اصلاً به فکر بیکاری فارغ التحصیلان نیست. جوان امروز نه سرمایه ای دارد که به دنبال کارآفرینی و ایجاد کارخانه یا واحد تولیدی باشد و نه واحدهای تولیدی امکان جذبش را دارند، به همین دلیل تمام جوانان بیکار هستند به جز آن دسته از افرادی که پارتی دارند و مشغول فعالیت در واحد تولیدی مرتبط با رشته یا غیر مرتبط میشوند.
*مدرک کارشناسی ارشدم خریدار ندارد
همینطور که در خیابان مشغول تهیه گزارش بودم، به جوانی برخورد کردم که کنار پیادهرو خیابان آزادی نشسته بود و روزنامه در دست و گوشی موبایلش مدام مشغول. ببخشید شرایط استخدام شما چیست؟ حداقل درآمد دریافتی؟بیمه هم دارید؟
در مدت 5دقیقه ای که در فاصله چند قدمی او ایستاده بودم، این سوالات مدام از ذهنم عبور می کرد. نزدیک رفتم و از او سوال کردم به دنبال کار هستید؟ مدرکتان چیست؟چند وقت است بیکارید؟
هنوز سوالات از دهانم خارج نشده بود که مانند بشکه باروت منفجر شد و با ناراحتی و چهره ای گرفته گفت. کارشناسی ارشد حقوق و 3سال است بیکارم.
بدون پرسش جدید ادامه داد: مدرک کارشناسی ارشد دارم ولی نمی دانم تصورش برای شما ممکن است یا نه؟ ولی خیلی سخت است همهی عمرت را صرف دانش و علم کنی و در نهایت تنها به این دلیل که مشمول بند پ ( پول, پارتی, پرروئی) نیستی بیکار باشی و مجبور باشی با مدرک فوق لیسانس مسافرکشی کنی.
این پسر جوان میگوید: دوستان هم دانشگاهیام نیز وضع مشابهی دارند. خبر دارم تعدادی چون کاری نبود که استخدام شوند برای کنکور دکترا ثبت نام کردهاند. یکی دو نفرشان قبول شدند و تعدادی دیگر نیز مانند من ماندهاند حیران؛ که چه کنند در این سن و سال؟
این جوان فوق لیسانس بیکار و بی پول که دلش نمیخواهد اسمش را بگوید بیان میکند:اصلاً قرار نیست آدمهایی چون من تشکیل خانواده بدهند؟ با کدام کار؛ با کدام پول؟ با کدام خانه..! من بیست و نه سال دارم, نه تنها جایی استخدام نشدم, بلکه یک ریال هم پول ندارم. این مدرک بی ارزش فول لیسانسی که از بهترین دانشگاههای مملکتم و با زحمت و مشقت و هزینه بدست آوردهام اکنون خریداری ندارد.
* شغلهای پیشنهادی نه امنیت دارد و نه حقوق خوب
آقای حسینی فارغ التحصیل معماری است که با ذهنی آشفته میگوید: مدتهاست به دنبال شغل مناسب هستم. حتی راضی به فعالیت در یک شغل غیر مرتبط با رشتهام شدم.
وی ادامه می دهد:در مدت این یکسال چند جای مختلف برایم کار فراهم شده اما یا امنیت شغلی ندارد یا حقوق خوبی ندارد. در برخی واحدها نیز بیمه برای نیرویکار بی معنی است. با توجه به اینکه سالها تلاش و هزینه کردم در حال حاضر نمی توانم راضی به فعالیت در هر واحد تولیدی شوم.
حسینی بیان میکند:اینکه دولت به دنبال ارائه راهکارهای مختلف در قالب سیاست های اشتغال است بی فایده است. بهتر است تولید را افزایش و در این جهت اشتغال ایجاد شود.
وی تاکید می کند: متاسفانه در حال حاضر بیشتر فارغ التحصیلان در مشاغل کاذب اشتغال دارند و به نظرم با وجود اینکه مشاغل کاذب در شأن یک فارغ التحصیل دانشگاهی نیست اما از بیکاری بهتر است.
حسینی اظهار می کند: در حال حاضر اولین راهکارم برای نجات از بیکاری، مسافرکشی است. حداقل از بیکاری بهتر است. مجبورم تا زمانی که شغلی پیدا نکردهام با مدرک لیسانس در آژانس فعالیت کنم.
* سرمایه ای برای کارآفرینی نداریم/ حمایتی از کارآفرینی نمی شود
محمدی، دختر جوان دیگری است که در حال پایین آمدن از پله های یک واحد کاریابی است. از او سوال می کنم که آیا به دنبال کار است؟ مشکلاتی که در یافتن شغل دارد چیست؟
محمدی می گوید: فارغ التحصیل کارشناسی ریاضی کاربردی هستم. رشته تحصیلی من مرتبط به آموزش و پرورش است. اما از آنجایی که این وزارتخانه تنها از طریق دانشگاه فرهنگیان جذب نیرو می کند, نمیتوانم مرتبط با رشته تحصیلیام مشغول فعالیت شود.
وی بیان میکند: زمانی که دیدم با این مدرک تحصیلی امکان فعالیت در آموزش و پروش برایم مهیا نیست، در چند موسسه فنی و حرفه ای، کسب مهارت در زمینه های مختلف هنری کردم, تا از طریق مشاغل خانگی کسب درآمد کنم. اما مسئله مهم اینجاست که مشاغل خانگی از سوی مسئولان به خوبی حمایت نمی شود و تا زمانی که یک فرد سرمایه ای برای سرمایه گذاری نداشته باشد, نمی تواند در این زمینه موفق باشد.
محمدی تاکید میکند: برای دریافت وام به چندین بانک مراجعه کردم. در نهایت به این نتیجه رسیدم که پروسه دریافت وام خود اشتغالی به این آسانیها که مسئولان بیان می کنند نیست. کسب مجوز و دریافت وام برای اشتغالزایی به اندازه ای اذیت کننده و طولانی است که معمولاً آن دسته از فارغ التحصیلانی که مانند من به فکر ایجاد اشتغال برای خود هستند را منصرف میکند. دولت حمایت از کارآفرینان را در شرایط فعلی که شغلی وجود ندارد باید در دستور کار قرار دهد.
* گاهی دستفروشی از بیکاری بهتر است
در حال برگشت از خیابانی بودم که برای تهیه گزارش بیکاری چندین بار بالا و پایین خیابان را متر کرده بودم. "حراج شد 5 هزار تومان"، این جملهای بود که بی اختیار ذهن من را مشغول کرد باعث شد،گزارشم را با صحبتهای این دختر جوان به پایان برسانم.
دختری با مانتویی بلند مشکی و دستانی که به راحتی میشد فهمید، لرزشش به خاطر خستگی است. متوجه نگاههای متفاوت من شد ولی به روی خودش نیاورد و به کارش ادامه داد. اجناسی از تابلوهای کوچک نقاشی و کوزههای سفالی را که بر رویش با قلم خطاطی شده بود را به حراج گذاشته بود.
در گوشهای صبر کردم تا کمی سرش خلوت شود، با غروب آفتاب کم کم بساطش را جمع کرد و سپس جلوتر رفتم و قبل از اینکه سوء تفاهم شود، گفتم خبرنگارم، می خواهم گزارش تهیه کنم. لبخندی زد و گفت: خب من چه کمکی میتوانم برای شما انجام دهم؟ گفتم: میخواهم گزارشی تهیه کنم و گزارشم درباره بیکاری جوانان است. درباره اینکه چرا امروز دست فروشی میکنید؟
با صدایی خسته و نگاهی عمیق گفت: فوق لیسانس هنر هستم. اما چندین سال به دنبال کار گشتم وقتی دیدم شغلی مناسب با حقوق مناسب برایم پیدا نمیشود. تصمیم گرفتم صنایع کارهای دستی خودم را بفروشم به نظرم از بیکاری بهتر است.گاهی دستفروشی از بیکاری بهتر است.
این دختر جوان بیان میکند: درست است که دستفروشی مشاغل کاذب محسوب میشود. ولی وقتی مجبور باشی چاره ای نیست. پدر پارسال به رحمت خدا رفت و مادر مریضی دارم. من سرپرست خانه هستم, مجبورم برای گذراندن امرار معاش و تهیه داروهای مادرم دستفروشی کنم.
وی میگوید: کار کردن در واحدهای خصوصی به ضرر نیروی کار است چرا که نه حقوق مناسب میدهند و نه بیمه میکنند. اکثر قراردادهای کار در واحدهای خصوصی یک ماهه و دوماهه است. نیروی کار هیچ امنیت شغلی ندارد و با وجود اینکه تمام انرژی خود را صرف می کند حقوقی پایین تر از حقوق وزارت کار دریافت میکند. انتظار می رود دولت برنامه های عملیاتی مناسب برای جوانان ارائه کند.
این فارغ التحصیل بیکار اظهار میکند: ارائه آمار و ارقام و بیان سیاستهای اشتغال دردی از جوانان دوا نمیکند. آنچه برای درد کهنه بیکاری خانوادهها درمان است تحقق سیاستهایی است که هر روز به شکلهای زیبا بیان می شود.متاسفانه یکی دیگر از دردهای بیکاران پارتی بازی در واحدهای تولیدی است. اصلاً مهم نیست کار بلد هستی یا نه؟ مهم این است که پارتی داشته باشی.
، افزایش نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی و ترافیک تقاضای کار برای این افراد به یکی از مهم ترین معضلات بازار کار کشور تبدیل شده تا جایی که چندی پیش رئیس جمهور به وزیر کار و معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی خود دستور داد تا امسال و سال آینده به مشکل اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی رسیدگی شود و یکبار برای همیشه به مسئله عدم تناسب بین نیازهای شغلی کشور و آموزشهای دانشگاهی پایان داده شود. اما شواهد حاکی از این است که تا کنون هیچ اقدام موثری رخ نداده است.
منبع: تسنیم