محسن زیار_ آسیبشناسی انقلاب، همانند خود انقلاب، مؤلفههای پیچیده و متعددی را در برمیگیرد که طبعا، نیازمند پرداختن به آن از منظرها و ابعاد مختلف است. بر ماست که با مطالعهی تاریخ و بررسی انقلابهایی مانند انقلاب مشروطه و علل عدم توفیق آن، از آن انقلاب درس عبرت گرفته و عوامل ناکامی آن را در انقلاب اسلامی از بین ببریم.
در خصوص انقلاب اسلامی آفات و تهدیدهایی وجود دارد که از بیرون آن را تهدید میکند؛ از سوی دیگر، انقلاب اسلامی را آفتهایی از درون تهدید میکند که میتواند مانع از تحقق دولت اسلامی گردد. ما در این نوشتار سعی داریم به تهدیدهایی که از درون نظام مقدس جمهوری اسلامی را تهدید مینماید و مانع از تحقق دولت اسلامی میگردد بپردازیم و آنها را مورد بررسی قرار دهیم.
اولین عاملی که از درون، تحقق دولت اسلامی را با مشکل مواجه میسازد «تحریف ارزشها» است. نهضت خدایی باید برای خدا آغاز شود و برای او ادامه یابد و هیچ خاطره و اندیشه غیر خدایی در آن راه نیابد تا عنایت و نصرت الهی شامل حالش گردد. در صورتی که ارزشهای انقلاب منحرف گردد، اهداف و مسیر انقلاب نیز منحرف میگردد.
عامل دیگری که مانع از تحقق دولت اسلامی است، «تجددگرایی افراطی» میباشد. اینکه به عقل و مظاهر تعقل توجه شود امر پسندیده ایست، اما توجه صرف به تجدد و مدرنیته و خودباختگی در برابر مدرنیته و مظاهر آن از جمله عوامل عدم تحقق دولت اسلامی است.
عامل دیگر «رواج سکولاریسم» است. ترویج اندیشه سکولاریسم برای انقلابی که بر اساس یگانه انگاری دین و سیاست پاگرفته و جوهره آن را بر آمدن سیاست از دین تشکیل میدهد، سم مهلکی است که به پایههای آن آسیب جدی و جبرانناپذیری وارد میسازد. در واقع بهترین راه مقابله با حکومت دینی ارائه تفسیری از دین است که سیاست و اداره جامعه را در دست هر کس برتابد و دخالت دین در ساز و کارهای حکومت و جامعه را نیز نپذیرد؛ دین را امری فردی و آن جهانی بداند و جامعه را از قلمرو الزامات دینی خارج سازد.
«جدایی حوزه و دانشگاه» خود از عوامل تاخیر در تحقق دولت اسلامی است. در واقع یکی از کلیدیترین مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه اسلامی ما حفظ و تقویت وحدت دو نهاد حوزه و دانشگاه است که جدایی آنها آفتی بزرگ به شمار میآید.
از عوامل دیگر میتوان به «فساد اداری و اجتماعی» اشاره کرد. جامعهای که در آن فساد باشد، از درون خواهد پوسید و مضمحل خواهد شد.
«دنیاطلبی و اشتغال به زینتهای دنیوی» از جمله عواملی است که سبب عدم تحقق دولت اسلامی میگردد. اگر زندگی تجملی و روحیه تکاثر طلبی در میان عناصر انقلابی فزونی گیرد و نیروهای انقلابی روحیه خود را از دست دهند، داعیه دفاع از انقلاب و ارزشهای آن تضعیف میشود. در اینصورت است که دولت اسلامی با مشکل مواجه خواهد شد.
از عوامل دیگر «فرار مغزها» است. نداشتن برنامه همه جانبه برای جلوگیری از مهاجرت تحصیلکردگان و متخصصان، و نیز مشخص نبودن مرزهای «تعهد» و «تخصص» موجب ظهور پدیده فرار مغزها به کشورهای دیگر جهان میشود. این امر از یک سو، انقلاب را از تواناییهای افراد متخصص محروم میکند و از سوی دیگر، به ابزاری در دست ابزاری در دست دشمنان برای جوسازی علیه انقلاب مبدّل خواهد شد.
«سوء مدیریت مدیران انقلاب» از جمله مواردی است که به تضعیف مشروعیت دولت میانجامد. در صورتی که مدیران نتوانند برنامهها و طرحها را به درستی پیاده و مدیریت کنند، دولت اسلامی با توفیق همراه نخواهد بود و تحقق پیدا نخواهد کرد.
«ناتمام گذاشتن آرمانهای نهضت» ازدیگر عوامل مانع تحقق دولت اسلامی است. تجربه نشان داده که اگر به آرمانهای انقلاب توجه نشود، انقلاب با شکست مواجه خواهد شد و از اهداف خود بازخواهد ماند.
از دیگر عوامل مانع، «ابهام در طرحهای آینده انقلاب» است. یکی از عوامل پیشبرد اهداف، داشتن برنامه و طرحهای کارشناسی شده و مدون است. تجربه نشان داده است که کلیگویی و روشن نبودن طرحهای آینده، به تناقض در عمل منجر میشود و مشکلات اساسی به بار میآورد.
«تفرقه و اختلاف» از جمله موانع جدی تحقق دولت اسلامی است. البته باید توجه داشت که نفس اختلاف امری طبیعی و غیرقابل انکار است و در عین حال میتواند زاینده پیشرفت و ترقی نیز باشد، مشروط بر آنکه از آثار منفی و انحرافی آن اجتناب شود و این شرط، زمانی تحقق خواهد یافت که انقلابیون مسلمان از جاده تقوای الهی خارج نشده و به نظرات رهبر و ولایت فقیه متعبدانه پایبند و وفادار باشند.
از دیگر موانع تحقق دولت اسلامی «غفلت از پرورش نیروی انسانی» است. ساختن نیروهای انقلابی و مؤمن از نسلهای جدید، از مهمترین عوامل تداوم انقلاب محسوب میشود. غفلت از انتقال آموزههای انقلاب به نسلهای دوم به بعد انقلاب، خطر گسست فرهنگی را به همراه خواهد داشت.
«اعتدالگریزی و بیعدالتی اقتصادی» از دیگر موانع تحقق دولت اسلامی است. در همین راستا میتوان به وابستگی اقتصادی به قدرتهای بیگانه؛ نداشتن برنامههای بلند مدت و کوتاه مدت برای نیل به استقلال و توسعه اقتصادی؛ عدم توجه به بحرانهای اقتصادی؛ عدم وجود فرهنگ کار و انضباط اجتماعی؛ جدا شدن مردم از برنامههای دولت در طرح سازندگی و... اشاره کرد. همچنین افزایش فاصله طبقاتی، پیدایش ثروتهای بادآورده، بیتوجهی به مستضعفان و عنایت به ثروتمندان، فاصله فاحش فقیر و غنی، فقدان عدالت اجتماعی ـ اقتصادی و فراموش کردن محرومان، راه را بر کمرنگ شدن آرمانهای انقلاب میگشاید.
«تضعیف رهبری و اندیشه و روحیه انقلابی» از جمله عواملی است که تحقق دولت اسلامی را با مشکل جدی مواجه میسازد. اگر زعامت یک انقلاب و اندیشههای انقلابی تضعیف گردد، میتوان گفت که آن انقلاب با شکست روبرو شده است.
همچنین «ابتذال فرهنگی» عاملی است که نیروهای انقلاب را از ارزشها فاصله میدهد و موجب ایجاد خلل در تحقق دولت اسلامی میگردد. از مهمترین ابزارهای اجتماعی برای تخریب فرهنگ جوامع دیگر، گسترش فساد اجتماعی است. فساد اجتماعی از جمله راهها و روشهای ضدفرهنگی است که ممکن است از عناصر داخلی گرفته شده و یا از فرهنگ بیگانه وارد اجتماع گردد که در هر حال موجب ایجاد مشکل در نظام اسلامی میگردد.
همهی این موارد، از جمله عواملی است که نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را از درون با چالش مواجه میسازد و در نهایت مانع از تحقق دولت اسلامی-آنگونه که مطلوب است- میگردد.
امید است که با آسیبشناسی و برنامه ریزی صحیح موانع و مشکلات تحقق دولت اسلامی رفع شده و شاهد حرکت و پیشرفت انقلاب اسلامی و پیادهسازی و تحقق دولت اسلامی باشیم.