گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، یادداشت دانشجویی*؛ حمله هوایی عربستان سعودی به یمن که از بامداد ششم فروردین ماه تحت عملیاتی با نام «طوفان قاطعیت» آغاز شده بود؛ اول اردیبهشت ماه با پذیرش آتش بس موقت پایان یافت.
عبدالباسط انصاری، مسئول تحلیل و بررسی دانشگاه پیام نور ایلام در صفحهی گوگل پلاس خود در تحلیل تحولات اخیر یمن اینگونه نگارش کرد:
حمله هوایی عربستان سعودی به یمن که از بامداد ششم فروردین ماه تحت عملیاتی با نام «طوفان قاطعیت» آغاز شده بود؛ اول اردیبهشت ماه با پذیرش آتش بس موقت پایان یافت.
اما ساعاتی پس از اعلام آتش بس، سخنگوی متجاوزان سعودی از آغاز عملیاتی جدید با نام «بازگرداندن امید به یمن» خبر داد و نیروهای سعودی با نقض آتش بس، حملات هوایی به یمن را مجددا از سر گرفتند. اما ۲۲ اردیبشت ماه با اعلام مجدد برقراری آتش بس موقت بنا بر توقف ۵ روزه حملات عربستان شد، هرچند اخبار دیگری مبنی بر نقض این آتش بس و انجام چند حمله مجدد به صعده، صنعا و شبوه مخابره شده و آغاز این حملات که با هدف بازگرداندن منصور هادی به قدرت و تضعیف جریان انصارالله بود، تا کنون به نتیجه خاصی برای عربستان سعودی نرسیده است. تلفات انسانی جنگ یمن شامل کشته و زخمی شدن بیش از ۶۰۰۰ نفر بوده است، تخریب صنایع زیرساختی، ساختمان های مسکونی، فرودگاه ها و جاده ها، بازارها و اماکن تاریخی و مذهبی از دیگر ابعاد حملات وحشیانه سعودی هاست.
اما نکاتی چند درباره جنگ یمن قابل ذکر است:
۱-اهمیت استراتژیک یمن برای ایران و عربستان
حدود ۴۰ درصد جمعیت یمن را شیعیان تشکیل می دهند، قرابت ایدئولوژیک آنها با ایران سبب حمایت ایران و اقتدار گروه انصارالله شده است. دلیل دیگر اهمیت یمن برای ایران، تسلط یمن بر خلیج عدن به عنوان گذرگاه مهم تانکرهای نفتی و راه دسترسی خلیج فارس به بازارهای بین المللی است.
علاوه بر این مسئله ثبات و اقتدار کشورهای منطقه و استقلال و حاکمیت مردمی در آنها مانع از تبدیل شدن آنان به پایگاه نظامی آمریکا و حیاط خلوت شدن آنان برای آمریکا و عربستان است که این مسئله نیز برای جمهوری اسلامی اهمیت ویژه ای دارد.
اما در مقابل؛ اهمیت یمن به عنوان یک همسایه مهم برای عربستان به دلیل قدرت گرفتن نیروهای مردمی پس از پیروزی انقلاب و سقوط علی عبدالله صالح قابل توجه است. در این میان پس از سقوط دولت منصور هادی و فرار وی، جایگاه چشمگیر شیعیان و انصارالله باعث هراس سعودی ها شده است. عربستان در صورت کنترل یمن می تواند مانع از شکل گیری حزب الله دوم و اقتدار نیروهای نزدیک به ایران شود. علاوه بر آن پیروزی مردم یمن و ایجاد ثبات و اقتدار در حاکمیت مردمی بدون دخالت خارجی، خطر بسیار مهم دیگری برای عربستان است چرا که تاثیر آنرا در الگو شدن قیام یمن برای شیعیان داخل عرستان و همینطور در مبارزات مردم بحرین خواهد دید.
۲_ چرا حمله زمینی جدی صورت نگرفت؟
در مدت قریب به ۵۰ روز، نیروهای سعودی عملیات های هوایی بی وقفه ای در یمن به خصوص در صنعا پایتخت و صعده مرکز شیعیان و جریان انصارالله انجام داده اند، تعداد بمباران های هوایی نقاط مختلف یمن در برخی موارد به بیش از ۱۰۰ بمباران در ۲۴ ساعت نیز رسیده است.
اما چرا حمله زمینی صورت نگرفت؟ تجربه جنگ های قبلی سعودی ها با شیعیان حوثی در استان صعده و قدرت نیروهای شیعی در جنگ زمینی مهمترین علت سعودی ها در پرهیز از نبرد زمینی است. علاوه بر آن محدود بودن امکان عملیات های زمینی برای سعودی ها به شمال این کشور که مرکز شیعیان است؛ مهمترین دلایل عدم حمله زمینی به یمن بوده است، این موضوع محل اختلاف سران دربار سعودی نیز بوده است که اثرات آن در تغییرات اخیر این کشور مشاهده شد و در ادامه مطلب می آید.
۳_زلزله در دربار سعودی
ملک سلمان ۸۰ ساله که با بیماری های مختلفی از جمله آلزایمر روبروست و اخیرا در دیدار هیاتی لیبیایی درخواست رساندن سلام مخصوص به سرهنگ قذافی را داشته است! کاریزما و اقتدار لازم برای حکومت را ندارد. پس از مرگ ملک عبدالله، وی با وجود اختلافات داخلی شدید در دربار حاکم، با دخالت و حمایت آمریکا به قدرت رسید و آغاز سریع جنگ را با حمله ی نابخردانه به یمن کلید زد.
وی تغییرات گسترده اخیر در عربستان را به دلیل اختلاف نظر درباره اصل حمله به یمن و ادامه آن و اختلاف نظر درباره حمله زمینی و به سبب تثبیت قدرت خود انجام داد. وی سعود الفیصل وزیر خارجه چهار دهه اخیر عربستان را به دلیل اختلاف بر سر ادامه جنگ در یمن برکنار، و عادل الجبیر که تربیت شده و سرسپرده محض آمریکاست را به جای وی منصوب کرد.
وی همچنین مقرن بن عبدالعزیز را که خطری برای جایگاه وی بود از ولیعهدی برکنار و محمد بن نایف که چهره ای جوان تر است را به جای وی منصوب کرد. و در اقدامی که بوی کودتا از آن به مشام می رسید محمد فرزند جوان خود را به جانشینی ولیعهد و وزارت دفاع منصوب کرد. این تغییرات که با تغییر چند وزیر نیز همراه بود، نشان از عدم وحدت و ثبات و حاکی از اختلاف نظر درخصوص مسائل داخلی و منطقه ای و خصوصا جنگ در یمن بود. چنانچه اشاره شد از مهمترین مسائل مورد اختلاف که تغییرات اخیر نیز متاثر از آن صورت گرفت، اختلاف بر سر ادامه و نحوه جنگ بود؛ اما پس از تغییرات، نیز اختلافات تا حد زیادی باقی ماند. چنانچه اختلاف بر سر حمله زمینی به یمن همچنان محل مناقشه در بین منصوبین جدید و غالبا جوان دربار است.
محمد بن سلمان، وزیر دفاع و فرزند پادشاه از مدافعان حمله زمینی است، اما محمد بن نایف ولیعهد؛ مخالف این مسئله است و این مسئله سبب شده تا پس از تغییرات نیز حمله زمینی به یمن صورت نگیرد. اکثریت خاندان سعودی نیز موافق نظر محمد بن نایف اند و از طریق آمریکایی ها به دنبال منصرف کردن محمد بن سلمان از حمله زمینی به یمن بوده و هستند. اوج اختلافات داخلی دربار سعودی در پیام توئیتری طلال بن عبدالعزیز هجدهمین فرزند بنیانگذار حکومت سعودی انعکاس یافت که تصمیمات ملک سلمان برادر خود را “خلق الساعه” ،” بی حساب و کتاب” و “بر خلاف شریعت” دانست و اعلام کرد حاضر به بیعت با خلیفه جدید نیست.
۴_ وضعیت انصارالله در جنگ
نیروهای انصارالله در مدت حملات هوایی نیروهای متجاوز به جز سرنگونی تعداد انگشت شماری از هواپیماهای سعودی اقدام درخوری در نبردهای هوایی انجام ندادند. البته آن ها در این مدت باقیمانده هواداران منصور هادی و نیروهای القاعده در یمن را تا حد زیادی پاک سازی کرده و فراری دادند. پس از فرار منصور هادی موقعیت انصارالله در داخل بسیار مستحکم تر و اتحاد شیعه و سنی بیشتر شده و ضربات سختی به نیروهای القاعده وارد آمده است. هرچند در این مدت نیروهای انصارالله درگیری های مرزی پراکنده ای با نیروهای سعودی داشتند که در همه آنان پیروز بوده و قدرت خود را در نبرد زمینی به رخ کشیدند. یک نمونه آن به به تصرف دراوردن چهار موضع نظامی عربستان در منطقه مرزی الملاحیظ توسط نیروهای متحد انصارالله و قبایل بود. این عملیا با نفوذ در مناطق جیزان و نجران با بدست اوردن سلاح ها و تجهیزات چشمگیری همراه بود.
سخن پایانی
با توجه به بیانات رهبری معظم انقلاب در دیدار مداحان در ۲۱ فروردین ماه با این عنوان که: «کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام می دهد، عیناً همان کاری است که صهیونیستها در غزه انجام دادند…. سعودیها در این مسئله خسارت خواهند کرد، ضرر خواهند کرد و بههیچوجه پیروز نخواهند شد. دلیل خیلی واضحی دارد؛ دلیلش این است که تواناییهای نظامی صهیونیستها چندین برابر توانایی نظامی این سعودیهای کذا و کذا [است]؛ چندین و چند برابر اینها، آنها توانایی نظامی داشتند؛ طرف مقابل آنها هم غزّه یک وجبی بود. اینجا طرف مقابل یک کشور است، یک کشور دهها میلیونی؛ یک ملّت، کشور پهناور و وسیع. اگر آنها توانستند در غزّه پیروز بشوند، اینها هم خواهند توانست در اینجا پیروز بشوند؛ البتّه اگر آنها هم پیروز می شدند، باز پیروزی اینها احتمالش صفر بود؛ الان احتمالش زیر صفر است. اینها قطعاً ضربه خواهند خورد؛ قطعاً بینی سعودیها به خاک مالیده خواهد شد.»
و بیانات ایشان در دیدار چهارشنبه گذشته با رئیس جمهور عراق که «سعودی ها در یمن مرتکب خطای بدی شدند و اثرات آن گریبان خود آنان را خواهد گرفت»؛ لزوم اتخاذ دیپلماسی فعالانه تر در منطقه و در این شرایط حساس ضرورتی انکار ناپذیر است. حال آنکه توجه بیش از حد وزیر خارجه و دستگاه دیپلماسی به مذاکرات و انفعال آنان در مسائل منطقه ای کاملا مشخص است. در این شرایط ضرورت دارد که وزارت خارجه از وزارت امور مذاکرات هسته ای به وزارت خارجه ای فعال و موثر در مسائل منطقه ای و البته جهانی بدل شود ، چرا که اقتدار منطقه ای ما در مذاکرات نیز اثر گذار خواهد بود.
عبدالباسط انصاری- مسئول تحلیل و بررسی بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور ایلام
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.