به گزارش خبرنگار دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، علی مهدیان فر نماینده دانشجویان دانشگاههای آزاد اسلامی در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب به سخنرانی پرداخت که متن سخنان به شرح زیر است:
بسم ا... الرحمن الرحیم
سلام عرض می کنم محضر شما آقاجان. مطالب کوتاهی را آماده کردم که محضرتان عرض می کنم به برکت صلواتی بر...
زمانی که دانشگاه آزاد اسلامی تاسیس شد این امید میرفت به عنوان دانشگاهی که پایه های اصلی آن در دامان انقلاب شکل گرفته است، محیط سالمی را به منظور برخورداری عامهی مردم از علم و دانش اسلامی، مهیا کند.
اما... اما متاسفانه مدیریت بسته ی دانشگاه آزاد و تبدیل شدن آن به حیاط خلوت یک جریان سیاسی- فامیلی ، باعث شد که این دانشگاه از اهداف متعالی خود دور شود.
بستن فضای سالم سیاسی دانشگاه و محدودسازی تشکلها و گروههای دانشجویی متعهد به انقلاب به بهانههای مختلف، بارها دانشجویان دلسوز را به یاد این جملهی تاریخی حضرتعالی میاندازد: «خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کردهاند و میکنند، که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند»
معطل کردن فعالیتهای انقلابی دانشجویان در دستاندازهای بیش از حد اداری و خسته کردن آنان، و در عوض، سوق دادن منابع و امکانات دانشگاه، در جهت فعالیتهای به دور از اولویت، که گاهی رنگ سیاسیبازی نیز به خود میگیرد، از رویکردهای بارز بسیاری از واحدهای دانشگاه آزاد است که به عینه شاهد آن هستیم.
در شرایط کنونی، انتظار می رود نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد، جدی تر از قبل پشت و پناه دانشجویان متعهد و دلسوز باشد..
علاوه بر اینها، نگاه اقتصادی و سودمحور مدیریت حاکم، کیفیت علمی و تحصیلی دانشگاه آزاد را خدشه دار کرده است.
بی شک افزایش تعداد دانشجو ارزش و افتخار ملی است، اما میبایست در کنار این رشد کمّی، تأمین زیرساختهای لازم برای ارتقای کیفیت، از جمله جذب اساتید متعهد و امکانات کارگاهی و آزمایشگاهی صورت پذیرد، که این مهم تا زمانیکه به دانشجو صرفاً به عنوان یک منبع درآمد نگاه شود محقق نخواهد شد.
در فضای فرهنگی نیز کوته نظری و بسنده کردن مدیران به برنامه های سطحی و بعضاً غیر اسلامی ، دل دانشجویان مومن را خون کرده است.
آیا کوته فکری نیست که رفع نیازهای فرهنگی دانشجوی امروز را در گرو ترویج موسیقی و هنرهایی با محتوای غیر اسلامی بدانیم؟؟
آیا نادیده گرفتن ضوابط عفاف و حجاب، نشان از رشد فرهنگی است؟
بسیج دانشجویی علت بسیاری از مشکلات اشاره شده را، عدم نظارت نهادهای مسئول بر دانشگاه آزاد میداند.
البته این ادعا در بیان مدیران دیده میشود که دانشگاه سازوکارهای نظارتی داخلی جدی ای دارد، اما سوال اینجاست که اصولاً کدام نظارت داخلی تا به حال کافی بوده است که پس از این نیز باشد؟
اگر نظارت داخلی مؤثر بود، پس چرا بدون هیچ هراسی آیین نامه هایی خلاف مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ میشود؟ چرا ظرفیت دانشجویان تحصیلات تکمیلی افزایش غیرمنطقی پیدا می کند؟ چرا بسیاری از دروس عَمَلی، بدون کارگاه و آزمایشگاه و امکانات لازم ارائه میشود؟ چرا از کنار هنجارشکنی های برخی از اساتید به راحتی عبور می شود؟
براستی.. چرا تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از دانشگاه آزاد بعد از گذشت ۸ سال هنوز به نتیجه نرسیده است؟؟
همین عدم نظارت، موجب شده است خوف آن برود که دانشگاه آزاد مجدداً در وَرطهی بازیهای سیاسی سقوط کند. لذا مدیران ارشد این دانشگاه هوشیار باشند و نگذارند ذرهای از منابع انسانی و مالیِ دانشگاه، صرف منافع جریانی خاص در انتخابات پیشرو گردد.
این نکته را نیز بگویم که عمیقاً بر این باوریم که دانشگاه آزاد به عنوان سومین دانشگاه پرجمعیت جهان، خدمات فراوانی به انقلاب اسلامی داشته است و مطمئناً اگر مدیریت جهادی را سرلوحه کار خود قرار دهد، میتواند نمره های ضعیف و مشروطی های قبلی خود را جبران کند، و به عنوان یک دانشگاه ممتاز، بیش از پیش مایه افتخار نظام شود. ان شاء الله...
و اما مسئله دوم.. مسئله روحیه جهادی و مسئولیت پذیری در جامعه
روحیه ای که پس از پیروزی انقلاب در مردم اوج گرفت و موفقیتهای چشم گیری را موجب شد. اما هم اکنون به دلیل گسترش تفکرات لیبرالیستی، که فرد را به سمت منفعت شخصی رهنمون می کند، در بخشی از مردم کاهش یافته است.
البته علت اصلی، رفتار مسئولین کشور است. آن مسئولینی که خود را تافته جدا بافته از مردم می خوانند و به جای بودنِ در کنار مردم و چشیدن دردهایشان، در سفرها و گردشهای شخصی وقت می گذرانند، و تاکید امام جامعه به ساده زیستی و سالم زیستی را نادیده می گیرند، چشمان خود را باز کنند و ببینند، که راحت طلبی و اقتصاد زدگی در بین بخشی از مردم، چطور روحیه جهادی و مسئولیت پذیری اجتماعی را کاهش داده است.
افسوس دیروز را نمیخوریم، تاسف امروز را میخوریم که با وجود فراهم بودن بستر برای حضور مسئولین در دانشگاه ها و شنیدن حرف دانشجویان، اما این امر هنوز محقق نشده است. بنظر می رسد عامل اصلی جدایی مسئولین از دانشگاه، عدم باور قلبی آنان به دانشجو به عنوان عنصری تصمیم ساز است.
قطعا دانشجویان متعهد تلاش می کنند با همه سختیها و بعضا بی مهری ها، به فراخور هر مسئله ای، مطالبه گری خود را انجام دهند. لکن اگر پای مسئولین به دانشگاه ها باز شود، ظرفیت جنبش دانشجویی بیشتر به کار گرفته می شود.
و اما کلام آخر..
آقا جان ... به درخواست بسیاری از دانشجویان، پیرامون مسئله ازدواج جوانان از محضرتان خواهشی داشتیم.
هرچند میدانیم مشکلات اقتصادی ، اشتغال ، مسکن، سربازی و مواردی از این دست، موانعی برای ازدواج محسوب می شوند، اما عمیقا بر این باوریم که فرهنگ حاکم بر خانواده ها به همان اندازه که می تواند موانع اشاره شده را کمرنگ کند، می تواند با مانع تراشی های بیشتر، ازدواج جوانان را دشوارتر کند.
حضرتعالی در سال گذشته فرمودید که جوانان خود سنتهای غلط در زمینه ازدواج را نقض کنند، لذا از محضرتان می خواهیم در همین جلسه مستقیما با پدر و مادرها، این فرشتگان زمینی، صحبت کنید و هر آنچه که مصلحت می دانید از طرف ما جوانان در زمینه ازدواج آسان و به موقع به آنان بفرمایید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته