گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ حسین فتوحی،«همه گزینه ها روی میز است»؛ این ادعای آشنای مقامات کاخ سفید در برابر جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ از دوره ی بوش جنگ طلب تا اوبامای فریبکار و حتی پیش از این دو. اساسا رژیم آمریکا هرکجا که در دستیابی به اهدافش برای تحت فشار قرار دادن ایران با بن بست مواجه می شده از گزینه ی تهدید نظامی استفاده می کرده است. اما این تهدیدها تقریبا هیچگاه به یک رویارویی مستقیم ختم نشده است. البته اگر برخوردهای کوچک و نه چندان رسمی دو کشور در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که با دخالت ناوهای جنگی آمریکا به جنگ نفتکش ها شهرت یافت و همچنین درگیری نیروهای مقاومت وابسته به ایران با اشغالگران آمریکایی در عراق که سرانجام به خروج اشغالگران از این کشور انجامید؛ را فاکتور بگیریم.
جنگ فرسایشی کابوس آمریکا
شاید اصلی ترین دلیل عدم مواجه ی نظامی آمریکا با ایران، احتمال بسیار بالای عدم توفیق این کشور در نبرد مستقیم باشد. این نکته ای است که کارشناسان بسیاری نیز بر آن صحه می گذارند. «ثریا سپه پور اولریک» کارشناس ارشد سیاست خارجی در آمریکا، «ترس آمریکا از عکس العمل ایران به یک حمله ی نظامی» را عامل بازدارنده برای حمله به ایران می داند. او معتقد است: «(عامل) واقعی مقابله ی ایران با آمریکا توان دفاعی آن است. ایران تنها کشوری است که در مقابله با ابرقدرت جهان موفق عمل کرده است».
بی شک آمریکا یکی از قدرتمندترین نیروهای نظامی جهان را دارد. اما این نیروی عظیم تهاجمی برای جنگ های کوتاه مدت و پیروزی های سریع آماده شده است. به عبارت دیگر بزرگترین هراس آمریکا در هر جنگی «فرسایشی شدن» آن است. از طرفی دیگر جنگ های نامتقارن و شبه چریکی کابوسی برای ارتش قدرتمند آمریکاست و ایران استاد پیروزی در جنگ فرسایشی و مدیریت جنگ نامتقارن است. تجربه نیز نشان می دهد که آمریکا در مواجهه با شرایط جنگ فرسایشی و نامتقارن، همواره کار دشواری در پیش داشته و در اغلب موارد موفق نبوده است.
این نکته ای است که رهبرمعظم انقلاب نیز بارها به شکل های گوناگون بر آن تاکید کرده و فرموده اند: «ممکن آمریکا شروع کننده ی جنگ باشد اما پایان دهنده ی آن نخواهد بود».
سابقه ی شکست این کشور در جنگ ویتنام، جنگ عراق و ملموس تر از همه عدم توانایی این کشور برای مهار قایق های تندروی ایرانی در خلیج فارس در طول جنگ تحمیلی صدام علیه ایران، همگی دلایلی است که موجب می شود به این کشور برای هراس از درگیر شدن در یک جنگ فرسایشی حق بدهیم. ضعفی که پس از 14 سال جنگ در افغانستان، سرانجام این کشور را به پای میز مذاکره با گروه کوچک طالبان کشاند. «سپه پور اولریک» نیز با اشاره به همین مسئله، عدم توان آمریکا در متوقف کردن فعالیت های هسته ای ایران از طریق حمله ی نظامی را مهمترین عامل پناه آوردن این کشور به مذاکره و توافق هسته ای می داند.
یکی از دلایل مهم که باعث می شود جنگ احتمالی آمریکا علیه ایران فرسایشی شده و برای این کشور هزینه های زیادی به همراه داشته باشد، عدم اطلاع دقیق آن از توان دفاعی ایران است. جمهوری اسلامی ایران از معدود کشورهای دنیاست که علاقه ای برای بزرگنمایی توان دفاعی خود از طریق تبلیغات ندارد. به همین سبب اغلب مردم دنیا و حتی بسیاری از مردم ایران نیز از قدرت نظامی آن بی اطلاع هستند. سرّی بودن پیشرفت های نظامی ایران خاصیتی هراس آلود به آن بخشیده است و دشمنان کشورمان را در برآورد توان نظامی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی با تردید مواجه کرده است. با این تفاسیر بی شک دستیابی به اطلاعاتی درخصوص توان دفاعی ایران و جزئیاتی از برنامه ی موشکی آن، می تواند یکی از بزرگترین آرزوهای ساکنان کاخ سفید باشد.
حمله به ایران هدفمند می شود
سخنگوی کاخ سفید در نشست مطبوعاتی روز جمعه ی خود با تمجید از توافق هسته ای 5+1 با ایران، یکی از حسن های این توافق را «هدفمندتر شدن حمله به ایران» دانست. جاش ارنست در این باره گفت: «بازرسیها به آمریکا اجازه خواهد داد تا در صورت نیاز به اقدام نظامی، با اطلاعات بیشتری دست به حمله به اهداف داخل ایران بزند». ارنست ادامه داد: «یکی از حسنهای بازرسی از ایران، افزایش اطلاعات در مورد اهداف احتمالی و بالا رفتن دقت به هنگام اقدام نظامی در ایران خواهد بود ... نکته کلیدی این است که (پس از توافق) گزینه نظامی تقویت هم میشود، چراکه طی این سالها ما جزئیات بیشتری از برنامه هستهای ایران جمعآوری خواهیم کرد.»
این موضوع را شاید بتوان بزرگترین دستاورد آمریکا از «برجامی» دانست که دولت حسن روحانی با 5+1 بر سر آن به توافق رسیده است. بازرسی ها می تواند رفع کننده ی بزرگترین نگرانی آمریکا در جنگ احتمالی با ایران باشد، نگرانی از فرسایشی شدن جنگ. انجام بازرسی ها آنگونه که در جمعبندی مذاکرات به آن اشاره شده، جزئیات با ارزشی از برنامه ها و ساختارهای دفاعی ایران در اختیار آمریکا قرار دهد. به این ترتیب این رژیم امیدوار خواهد بود که در جنگ احتمالی آینده با ایران، در همان روزهای نخست مراکز حساس دفاعی و امنیتی ایران را هدف قرار داده و با از کار انداختن توان نظامی ایران، جنگ را در زمانی بسیار کوتاه به پایان برساند.
شیوه ای که در عراق جواب داد
این روش دقیقا همان برنامه ایست که آمریکا در جنگ عراق اجرا کرد. بازرسی های چند ساله ی جاسوسان آمریکا در آژانس بین المللی انرژی اتمی از عراق، جزئیات کاملی از مراکز نظامی و استراتژیک این کشور را در اختیار آمریکا قرار داد، جزئیاتی که منجر به شکست و نابودی ارتش صدام در چند هفته ی ابتدای جنگ شد.
این دستاورد آن قدر برای دولتمردان آمریکا مهم است که سخنگوی کاخ سفید نمی تواند جلوی ذوق زدگی خود را بگیرد و پشت تریبون آمده و یکی از اهداف اصلی توافق را اعلام می کند.
قطعنامه ای که به جنگ مشروعیت می دهد
از سوی دیگر؛ قطعنامه ی پیشنهادی آمریکا که دیروز در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید، اگرچه برای مدتی اجرای تحریم های ظالمانه علیه ایران را متوقف می کند اما از طرفی بازگشت این تحریم ها را به شکل «شمشیر داموکلس» بر سر ایران نگاه می دارد. شرط بازگشت تحریم ها نیز صرفا ادعای یکی از اعضای 5+1 است؛ ادعایی که نیازی به ارائه ی شواهد و مدارک از سوی کشور مدعی نداشته و حتی با وجود مخالفت سایر اعضای گروه 5+1، به بازگشت تحریم ها منجر خواهد شد.
این قطعنامه از سوی دیگر به حضور ایران در ذیل بند 7 منشور ملل متحد رسمیت و مشروعیت می دهد. پیش از این چند قطعنامه ی دیگر شورای امنیت علیه ایران ذیل همین بند به تصویب رسیده بود اما به دلیل نبودن مدرک قابل قبولی که بتواند ایران را تهدیدی برای صلح جهانی معرفی کند، چندان دارای مشروعیت و مقبولیت مخصوصا در میان نخبگان و حقوقدانان نبود، اما با پذیرش قطعنامه ی اخیر توسط دولت یازدهم، ایران عملا قرار گرفتنش در ذیل این بند از منشور ملل متحد را می پذیرد. بندی که بر اساس آن اگر کشوری دست از تهدید صلح جهانی برندارد، می تواند مورد حمله ی نظامی قرار بگیرد.
فرجام سخن آنکه متاسفانه به نظر می رسد یکی از نتایج توافق هسته ای دولت حسن روحانی، تسهیل حمله ی مستکبران به ایران است و بعید نیست که اگر توافق آنگونه که آمریکاییها میخواهند اجرایی شود، مردم ایران کم کم باید به فکر پوشیدن پوتین ها و آماده شدن برای نبرد باشند. به هر صورت به نظر می رسد دولت یازدهم موفق شده است با عقد توافق وین، راه جنگ با آمریکا را هموارتر کند. اگرچه بعید نیست رئیس این دولت در سالهای بعد و برای حفظ قدرت برای یک دوره ی دیگر، بار دیگر مدعی شود که خطر جنگ را از سر ایران کم کرده است!
صدام یک دیکتاتور بود .هیچ ساختار موازی در حاکمت عراق وجود نداشت .ضمن اینه در عراق تقریبا پیمانکار اکثر پروژه های نظامی و امنیتی خود غربی ها بودن.تو ایران سپاه و ارتش هم مسائل پنهان از هم دارن چه برسه به این همه ساختار موازی که تو کشور ما هست.اما شرط عقل و استقلال اینو می طلبه که نهادهای امنیتی و تیم مذاکره کننده جدی تر عمل کنن
اگر می تونستن حمله می کردن نتونستن که مذاکره کردند
اولا به راحتی می تونه تو شورای امنیت قطعنامه های علیه خودش رو وتو کنه
و ثانیا دیگه ما نه اراک رو داریم و نه 19000 سانتریفیوژ و نه 7/5 تن اورانیم که آمریکا بخواد دوباره با ما مذاکره کنه
(اون وقته که باید بند پوتینت رو محکم ببندی...)
ایران هر وقت بخواد می تونه به سرعت ماشین های ir1 را تولید بکنه و اگر 190000 تولید بکنه در عرض یک سال 240 تن اورانیوم غنی سازی میکنه
هیج مشکلی نیست
ما در مقابل شورای امنیت قرار گرفتیم
صنعت هسته ای بر خلاف حرف رهبر کند شده
نظارت نه بلکه بازرسی و جاسوسی از همه جا
آدم عاقل به استقبال جنگ نمیره
اگر دولت مشکلات داخلی اقتصاد رفع کنه مردم راضی میشند
توافق بخونید بدون تعصب حزبی