در نگاه اول اين طور برداشت مي شود كه ما جهادگران به اهالي روستاهاي دورافتاده و محروم در حال كمك هستيم اما در باطن اين طور است كه ما انسان هاي شهر نشين به محبت و عشق مردم اين مناطق نيازمنديم.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، دكتر مهرنوش قبادي، عضو هيات علمي دانشگاه و استاديار دانشگاه آزاد است. خانم قبادي عضو گروه جهادي منتظران ظهور يا همان گروه جهادي دندان پزشكان است. اين گروه جهادي متشكل از بيش از 120 دندان پزشك استاد دانشگاه و فارغ التحصيلان رشته دندان پزشكي است كه درايام تعطيلات تابستان و نوروز در مناطق محروم كشور به درمان رايگان دندان هاي مردم مستضعف مي پردازد.
گروه جهادي منتظران ظهور آخرين بار تابستان سال 94 در منطقه گيلان غرب معادل بيش از يك ميليارد تومان خدمات دندان پزشكي رايگان به مردم مستضعف ارائه كرد و قرار است در ايام نوروز 95 در روستاي گل دره از توابع استان البرز مستقر شود. دكتر مهنوش قبادي كه يكي از فعال ترين اعضاي گروه جهادي منتظران خورشيد است، در قالب يادداشتي به توصيف تجربياتش از حضور در اردوي جهادي پرداخته كه در ادامه مي خوانيد:
هميشه دوست داشتم فضايي را براي خدمت رساني به مردم بدون واسطه پيدا كنم يعني جايي كه به دور از هر هيايويي باشد. نحوه آشنايي من با اردوهاي جهادي برمي گردد به مراسم روز استاد كه توسط دانشجويان برگزار شده بود. در آن روز دانشجويان جهادي مستندي درباره خدمت رساني گروه شان در مناطق محروم پخش كردند. اطلاع رساني آنها درباره نحوه فعاليت شان براي مستضعفين در آن شرايط خاص باعث جذب من به اين اردوها شد و متوجه شدم گروهي از دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاه در قالب يك گروه جهادي به مناطق محروم مي روند.
براي اولين بار در تابستان 94 در كرمانشاه به اردو جهادي رفتم و بعد از آن هم در ايام عزاداري ماه محرم به مناطق محروم اطراف تهران و به اين ترتيب اردو جهادي را درك كردم.
وقتي فضايي را مي توان پيدا كرد كه افراد با سلايق، اخلاق و افكار مختلف دور هم جمع مي شوند و براي يك هدف مشترك تلاش مي كنند براي شخصي مثل من بسيار جالب و تاثير گذار است. اين هدف مشترك چيزي جز عشق نيست، عشق به خدمت و عشق به مردم. البته در نگاه اول اين طور برداشت مي شود كه ما جهادگران به اهالي روستاهاي دورافتاده و محروم در حال كمك هستيم اما در باطن اين طور است كه ما انسان هاي شهر نشين به محبت و عشق مردم اين مناطق نيازمنديم. اين احساس رضايت در هيچ كاري و هيچ نقطه اي ديگر پيدا نمي شود. در گروه ما از دانشجوي ترم اولي گرفته تا فارغ التحصيلان و اساتيد حضور دارند و همه فقط براي خدمت رساني دور هم جمع شده اند.
انسان شامل 2 بعد فيزيكي و معنوي است. بعد فيزيكي شامل زندگي روزمره انسان مي شود كه همه ما براي سپري كردن آن در تلاش هستيم. قسمتي از ابعاد معنوي را با دعا و نيايش و راز و نياز به دست مي آوريم ولي اين مساله بازهم شخصي است و كار جمعي اتفاق نيفتاده است. بايد براي مهرورزي و ابراز عشق و علاقه به همنوع خود فضايي را پيدا كنيم. خيلي وقت ها لابلاي كارهاي روزمره شايد بتوانيم اين فرصت مهروزري را پيدا كنيم. اما در اردوهاي جهادي شما انگار در قسمتي از بهشت حضور داريد چون فقط بخشايش و محبت است كه از طرف همه افراد جريان دارد. جهادگران با خدماتشان به اهالي عشق مي ورزند و مستضعفين هم با محبت و صفا و صميميتشان اين كار را انجام مي دهند. وقتي احساس رضايت اهالي در چشمان و نگاه هاي معصومانه شان برق مي زند، بهترين ثمره براي تلاش جهادگران حاصل شده است. در اينجا اثري از و بازي هاي سياسي نيست.
جهادگران سخت ترين كارها را در مشكل ترين شرايط با بيشترين رضايت از كار انجام مي دهند بدون كوچكترين گلايه اي. و بعضي وقت ها چند روز كار مستمري را انجام مي دهند كه در شرايط طبيعي اصلا قادر به انجام آن نيستند. يعني نيرويي را فراتر از حالت طبيعي به دست مي آورند. خب اين مسئله نشان دهنده يك درك بزرگ از يك هدف مشترك است كه جهادگران و اهالي هردو باهم آن را دنبال كرده اند و اين همان عشق و مهرورزي به يكديگر است.
در شهر هركس به اندازه پولي كه دريافت مي كند براي شما كار انجام مي دهد و اين يعني زندگي مكانيكي و ماشيني ولي در روستا اصلا خبري از اين حساب و كتاب ها نيست و مردم اين مناطق بدون دوز و كلك هاي مرسوم در شهرها و كلان شهرها با يكديگر ارتباط دارند و به همين خاطر روستاها و مناطق محروم داراي فضاي معنوي خاصي است. مثلا وقتي شما براي يك روستايي در حال انجام خدماتي هستيد يكدفعه با اين صحنه مواجه مي شويد كه براي شما نان تازه پخته و هر آنچه براي پذيرايي داشته در طبق اخلاص براي شما آورده است. اين با هيچ حساب و كتابي هم خواني ندارد.
طبق قاعده گروه جهادي با توجه به استقبال گسترده اهالي بايد براي هر شخص نيازمند فقط يك كار انجام مي شد. مثلا اگر شخصي چند دندان براي عصب كشي و ... دارد فقط بايد يكي از آنها را درست كنيم تا نوبت به بقيه هم برسد. يك روز خانمي جوان كه دندان هايش بسيار مشكل داشت به عنوان مريض به من مراجعه كرد. وقتي وضعيت دندان هاي او را ديديم ناخودآگاه تصميم گرفتم چندتا از دندان هايش را معالجه كنم. بعد از اينكه كار تمام شد اشك هاي اين زن جوان راديدم كه از چشمانش سرازير شده است. او به من گفت خانم دكتر من تمام ماه رمضان را دعا مي كردم و مي گفتم خدايا چطور از درد اين دندان ها خلاص شوم؟ جالب است كه شخصي دعايش و تمام آمال و آرزويش خلاص شدن از درد دندان است. آنجا بود كه احساس كردم كل اين اردوي جهادي و فلسفه حضور ما در اين نقطه از كشور احتمالا دعاي اين دختر خانم بوده و بس. اثر معنوي كه اين اتفاق روي من گذاشت غير قابل توصيف است.
اين اردوها درواقع براي جهادگران عالي ترين صورت از آموزش و پرورش است. زيرا به ما در جريان اين خدمت رساني ياد داده مي شود قبل از اينكه يك دكتر يا متخصص يا هر چيز دهان پركن ديگر باشيم بايد يك انسان خوب باشيم. اردوي جهادي در اصل خوب بودن و زندگي خوب را به ما ياد مي دهد. من هميشه به دانشجويانم اين نكته را متذكر مي شوم كه مراقب باشند با ورود به دانشگاه و طي كردن مراحل مختلف علمي و ... اصل راه را گم نكنند. دانشجويان بايد جايي را پيدا كنند كه هميشه اين نكته را به آنها تذكر داده و يادآوري كند. به نظر من اردوهاي جهادي مي تواند يكي از اين نقاط باشد. در طبيعت انسان اين وجود دارد كه اگر دقت نكند كم كم در چهره پاك خود شاهد نشستن نقاب هايي است كه او را از پاكي به سمت مكر و حيله هدايت مي كند و اين خطرناك است.