به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از مشهد، قاسم قنبری دیروز در برنامه جلسات جریان شناسی «رویشها و ریزشها» با موضوع ملی مذهبیها که به همت جامعه اسلامی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در دانشکده پزشکی برگزار شد، گفت: از قرن هجدهم به بعد اروپاییها در صدد بر آمدند تا در کشورهای جهان سوم بازار کالاها را تصرف کرده و در این مسیر با سه کشور مسلمان نشین عثمانیه، ایران و هند روبه رو بودند.
وی ادامه داد: زبان رسمی عثمانی و قسمت زیادی از هند، فارسی بود و هر سه کشور متشکل از جمعیتی از مسلمانهای شیعه و سنی بودند.
این استاد دانشگاه گفت: علت پیشرفت غرب در میان مسلمانان ضعف نیروی دریایی این کشورها بود که در حال حاضر ایران با توجه به اهمیت داشتن قدرت در دریا تلاش دارد تا این ضعف را جبران کند و حضور خود در دریا را به اثبات برساند که مانورهای دریایی ما به همین دلیل است.
قنبری متذکر شد: بی لیاقتی شاهان قاجار در شکستهای پیاپی از روسها و از دست دادن قسمتهای مختلف ایران موجب شد که نفوذ بیگانه در ایران گسترش یافته و کار به جدا شدن قسمتهای مختلف کشور از جمله جدا شدن افغانستان فعلی از ایران با شکست در هرات حاصل آمد.
وی ادامه داد: تن دادن زمامداران ایران به قراردادهای استعماری اقتصادی که تسلط روسیه و انگلیس در ایران را گسترش داد موجب شد ایران تبدیل به حوزه نفوذ غرب شود.
این کارشناس مسائل تاریخی تقسیم ایران به حوزه های نفوذ ایران را موجب تقسیم شدن این کشور به سه قسمت عنوان کرد و ادامه داد: شمال ایران زیر نظر روسیه، جنوب زیر نظر انگلیس و وسط از کرمانشاه تا بیرجند پس از جنگ دوم جهانی زیر نظر آمریکایییها قرار گرفت.
قنبری خاطرنشان کرد: حضور ماموران و بیگانگان و از میان رفتن شیوههای سنتی اداری، قضایی و آموزشی ما از دیگر پیامدهای نفوذ در ایران بود، به شکلی که غرب شروع به بومی سازی فرهنگ خود در ایران کرد.
وی گفت: تضعیف حوزه مدیریتی روسای ایلات، خوانین و روحانیون در حکومت، یعنی آن چه در زمان صفویه سه رکن اصلی حکومت یعنی دولت، روحانیت و شاهان که سه حلقه اتصال ملت بود نادیده گرفته شد و کار به جایی رسید که در زمان قاجار دیگر هر چه خوان میگفت پذیرفته میشد و ارتباطی میان دربار با روحانیت وجود نداشت.
این کارشناس مسائل تاریخی افزود: اصلاح نهادهای حکومتی توسط شاهان قاجار به شیوههای غرب نیز موجب شد واکنشهای متفاوتی در کشور برانگیخته شود و گروههای متفاوتی با دولت به ستیز برخیزند.
قنبری تاکید کرد: قبل از انقلاب کمونیستها به مسلمانان میگفتند «بورژوها» یعنی بچه بازاریهای پولدار که البته معنای دیگرش وابستگان به پول که انقلابی نیز نیستن را شامل میشد.
وی ادامه داد: تحصیل کردههای ایرانی که برای تحصیل به غرب رفتند با سبک لیبرال دموکراسی غربی آشنا شدند و در برگشت به ایران دست به چاپ روزنامهها زدند و سخنرانیهایی در باب لیبرال انجام دادند که در نهایت موجی از روشنفکری به سبک غرب را در ایران ایجاد کردند.
این کارشناس مسائل تاریخی گفت: این روشنفکران معتقد بودند دموکراسی و آزادیهای سیاسی اقتصادی و ایجاد تحول به سبک غرب باید در ایران ایجاد شود، حال نکته قابل توجه این است که این توسعهها و صنعتی شدنها که مورد نظر برخی در ایران بود در اروپا و از زمان انقلاب فرانسه آغاز شد.
قنبری تاکید کرد: در این نشستهای سیاسی جای افرادی چون شهید دیالمه خالی است؛ زیرا در جلسات با این شهید ما مجبور بودیم در ماه دوم در سر جلسه خودمان سخنرانی کنیم و این مبنای بحث میشد و ما را به جدیت در بحث وادار میکرد.
وی شیوه کار سعید جلیلی را نیز مورد تقدیر قرار داد و افزود: جلیلی نیز سیاست از منظر قرآن را نوشته است که این شیوه درس دادن نیز در نوع خود کار قابل توجه و بسیار تاثیرگذاری است.
این استاد دانشگاه انقلاب فرانسه را موجب روی کار آمدن لیبرال دموکرات ها عنوان کرد و افزود: تمام مباحث امروز ما به نوعی تفکر غربی را شامل میشود، نگرش در مورد مذهب، هنر و دیگر ادعاهایی که غرب زدههای داخلی در مورد هنر از آن یاد میکنند از آن انقلاب فرانسه آغاز و تفکرات ضد مذهبی و اصلا سکولار یعنی غیر مذهبی از این جا شروع شد.
قنبری تصریح کرد: بعضی در ایران مثل مرعشی حزب خود را لیبرال دموکراسی معرفی کرده و بعد که در این ادعا ماندند، خود را لیبرال دموکراسی اسلامی معرفی کرده که این خود جای بحث بیشتری دارد.
وی ادامه داد: اواخر قرن 19 و اوایل قرن ۲۰ تفکر سوسیالیستی در غرب خود را نمایان میکند، هگل بحث فلسفی این تفکر را آغاز کرد و سپس مارکس گسترشش داد.
این استاد دانشگاه گفت: این تفکر در همه زمینهها تاثیر گذاشت و از غرب به شرق و آسیا رسید در ایران ابتدا از طریق قفقاز وارد کشور شد و منجر به حکومت سوسیالیستی انقلاب اکتبر 1017 شوروی شروع شد و قفقاز و آذربایجان ما این تفکر را قبول کردند.
قنبری افزود: این تفکر از طریق تحصیل کردهها و نخبگانی که در مشروطه بودند در کشور رشد کرد که بعدها این گروه تبدیل به دموکراتها و در نهایت حزب توده را شکل دادند.
وی تصریح کرد: دورههای مهم پیدایش و فعالیت احزاب سیاسی در ایران پنج دوره است. دوره اول دوره مشروطه تا استقرار حاکمیت رضا شاه، حکومت رضا شاه تقریبا با اکتبر 1917 آغاز میشود که رضاخان به عنوان پدربزرگ این تفکر وظیفه ایدئولوژی کردن این تفکر در ایران را بر عهده دارد.
این استاد دانشگاه بیان داشت: دوره دوم در بین سالهای 1320 تا 1332 که زمان کودتای 28 مرداد بود شکل گرفت خصوصیت سال 1320 این بود که توسط قوای متفقین ایران اشغال شد و این قوا ایران را بین خود به سه قسمت تقسیم کردند.
قنبری تاکید کرد: در سفارتخانه این سه کشور احزاب وابسته به خودشان در ایران تشکیل شد، به عنوان مثال سفارتخانه شوروی توسط حزب توده مدیریت میشد و سفارت خانه آمریکا و انگلیس توسط تعدادی از احزاب ناسیونالیست اداره میشد.
وی بیان داشت: بعد کودتای 28 مرداد دستگیری و قلع و قمع در ایران شکل گرفت و دیگر، احزاب نقشی نداشتند و نتوانستند رشد کنند. بین سالهای 1339 تا 1342 احزاب را در کشور سرکوب کرده و تنها دو حزب ایران نوین و عامری باقی ماندند که در نهایت حزب ایران نوین نیز با نام رستاخیز توانست باقی بماند.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: بین سالهای 1357 تا سال 1360 دوره شکل گیری گروها در ایران بود و از سال 1360 نیز دوره احزاب در ایران شکل گرفته و تا کنون نیز ادامه دارد.