گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، «توافق برای ریاست مجلس دهم بین سران اصلاحات، آقایان هاشمی، روحانی و رئیس دولت اصلاحات صورت گرفته و توافق این بوده و هست که کرسی ریاست مجلس آینده از آن عارف باشد.» این خبر را علی صوفی سخنگوی شورای موسوم به سیاستگذاری اصلاحطلبان رسانه ای کرد؛ وی همچنین با اشاره به اینکه در جریان مذاکرات هاشمی با روحانی، موافقت آقای رییس جمهور هم جلب شده، اضافه کرد: نود درصد نمایندگان مجلس دهم اصلاحطلبند و آنها طبق میثاقنامه ای که امضا کردند، باید از ریاست عارف حمایت کنند. اما پشتپردهی توافق محرمانه برای ریاست مجلس چیست؟ و اصلاً مگر میشود رییس مجلس را در جایی بیرون از صحن پارلمان انتخاب کرد؟ آیا تشکیلاتی به موازات مجلس شورا در حال شکلگیری است؟
روایتی از پارلمان در سایه/ نسخهای که حجاریان برای اصلاحات پیچید
سخنان روز سه شنبهی صوفی مبنی بر تعیین تکلیف کرسی ریاست پارلمان در جلسات خصوصی پدرخواندهها، برگ دیگری از خواب و خیالات اصلاحطلبان را برای نمایندگان مجلس دهم آشکار کرد. اواخر سال گذشته سعید حجاریان، کُهنه تئوریسین اصلاحات در گفتگو با ویژهنامه نوروزی روزنامه دولتی ایران برای نخستین بار اصطلاح «پارلمان در سایه» را به کار بُرد. وی با ادعای آنکه بیشتر ژنرالهای هر دو جناح به دلایلی مثل رأی نیاوردن و یا رد صلاحیت در مجلس آتی حضور ندارند، گفت: «راهکار جبران این مسأله، تشکیل پارلمان در سایه از سوی دو جناح است. هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان باید برنامههایشان را در «پارلمان سایه» چکشکاری و به فراکسیون خود منتقل کنند. در غیر اینصورت مجلس ضعیف میشود و ضعف مجلس منجر به تضعیف دولت هم میشود.»
ایدهی«پارلمان در سایه» خیلی زود مورد توجه رسانههای اصلاحطلب قرار گرفت. محمد رضا تابش از دیگر اعضای ارشد لیست امید در یک گفتگو، با تاکید بر ضرورت حمایت بزرگان اصلاحات از نمایندگان جوانتر در مجلس دهم و احتمال تشکیل «پارلمان در سایه» با حضور آنها، گفت: «حضور قشر جوان و بهروز که هم عالم هستند و هم به مقتضیات زمانه آشنایی دارند و درک درستی از تاثیر فناوری اطلاعات دارند، موهبت است اما در کنار این افراد، نمایندگان باتجربه نیز حضور دارند که تلفیق این دو گروه میتواند معجزهآفرین باشد.»
چرا پارلمان در سایه؟
این حد از توتالیته حتماً از مختصات تفکر اصلاحطلبی است، سران قوم پیشتر و در مواقع فراوان دیگری نشان دادند تمایل چندانی به اجرای قواعد دموکراتیک و یا تصمیمگیری جمعی ندارند. آنان معتقدند هر چه جمعبندی محافل خصوصی است، باید اجرا شود. هر که میخواهد باشد؛ عضو شورای شهر، نمایندهی مجلس و یا یک وزیر دولت تدبیر؛ در صورتی از حمایت اصلاحات و پدرخواندههایشان برخوردار است که مطیع اوامر آنان باشد. احتمالاً به همین خاطر هم امروز قَیممآبانه، بهدنبال تشکیل پارلمان در سایه برای مدیریت نمایندگان تازهوارد هستند.
ترکیب نامزدهای راهیافته به مجلس دهم از لیست امید، آنقدر شُله-قلمکار هست که پدرخواندههای خودخوانده برای ایجاد نظم سیاسی ناگزیر از اجرای پیشنهادات حجاریان باشند. هر چه از انتخابات میگذرد، غیر واقعی بودن ادعای رسانههای زنجیره ای مبنی بر بُرد قاطع اصلاحات، روشنتر میشود؛ آنقدرها که امروز عقلای قوم برای جمع کردن این لحاف چهلتکه، چاره ای جز اجبار از بیرون و تراشیدن آقا بالاسر ندارند. ترکیب نامتجانسی از اصلاحطلبان طرفدار دولت، اصلاحطلبان مشارکتی، اصلاحطلبان موافق عارف، اصلاحطلبان موافق لاریجانی، اصلاحطلبان بدلی و حتی به تعبیر حجاریان: اصلاحطلبنماها! فراکسیون احتمالی آنان را در مجلس آینده تشکیل خواهند داد. فراکسیونی که حتماً و با توجه به کانترست بالای تفکرات اعضا، نمیتواند بله-قربانگوی دولت تدبیر و یا بزرگترهای اصلاحطلبی باشد.
آیا پارلمان در سایه تشکیل شده است؟
احتمالاً نکتهی پنهان گفتگوی صوفی با فارس همین بود؛ تشکیل پارلمان در سایه. یعنی مجموعه ای که هنوز مجلس شروع نشده برای ریاست آن تعیین تکلیف میکند. مجموعه ای که بی اعتنا به رأی و یا نظر وکلای مردم، از الآن سند کرسی ریاست را برای عارف کنار گذاشته است. یک مجموعهی دورهمی، که چون زورمند است و اهل تزویر، خیال میکند میتواند نمایندگان اصلاحطلب را امر و نهی کند. مجموعه ای که به هر دلیل این روزها، عارف را میخواهد، نه لاریجانی را! و این در حالی است که جماعت قابل توجهی از نمایندگان اصلاحطلب همین الآن، پشتیبان ریاست لاریجانی هستند. از آن جمله عابد فتاحی نمایندهی اصلاحطلب ارومیه در گفتگو با خبرگزاری دانشجو، با تأکید بر حمایت قاطع خود از استمرار ریاست لاریجانی، گفت: «از سران اصلاحات خواهش میکنم، به خاطر اینکه اصلاحات در آینده موفق باشند، لاریجانی را حذف نکنند.» فتاحی افزود: «من از این وحشت دارم که آقایان روحانی، خاتمی و هاشمی تسلیم جناح تندرو اصلاحات شوند چرا که در نتیجه آن کشور دچار التهاب خواهد شد.»
احتمالاً حق با فتاحی است؛ به نظر میرسد این روزها دور، دورِ تندروهای اصلاحطلب است. جماعتی که حالا سالها است از چشم مردم افتاده اند، حالا که دری به تخته خورده و برخی چهرههای گمنام با تابلوی اصلاحطلبی وارد مجلس شدند، نمیخواهند فرصت اثرگذاری و تصمیمسازی برای آنان را از دست بدهند؛ حتی اگر بیرون از صحن باشند. حتی اگر مطرود و فراموششدهی افکار مردم باشند. هر چه باشد آنان خود را پدرخواندههای اصلاحات میدانند! پدرخواندههایی که کمترین تمرد از «آدمهایشان» را تحمل نخواهند کرد! همین که هست؛ دستور است!
یک جوری حرف میزنی آدم یاد اینایی که رای دادن رو مسخره میکنن میفته...