به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از اهواز، مراکز رشد یکی از واحد های فعال پارک و علم و فناوری است که برای نهادینه کردن دانش و ارتباط بین علم و صنعت راهاندازی شدند.
مراکز رشد دانشگاه ها که به مثابه دانشکده های پارک علم و فناوری هستند، نقش مهم و ارزنده ای در دانش بنیان کردن علم و دانش دارند تا بتوانند از آموزه ها و آموخته های علمی ثروت تولید کنند.
در سرتاسر جهان، مراکز رشد نقش بسیار موثری در تبدیل نوآوریها و دستاوردهای تحقیقاتی به محصولات و نیز ترغیب کارآفرینان به توسعه فناوری دارند.
یکی از وظایف مراکز رشد فناوری ایجاد فضای مناسب کسب وکار همراه با ارائه خدمات حمایتی مختلف و با حداقل هزینه برای شرکتهای نوپا در بخشهای مختلف است تا این واحدها بتوانند از امکانات مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی برای تبدیل و پرورش نوآوریها و اختراعات خود جهت توسعه صنعتی و ایجاد اشتغال استفاده کنند.
امروز مرکز رشد دانشگاه شهید چمران اهواز یکی از مراکز موفق است که شرکتهای خصوصی، واحدهای تحقیق و توسعه صنایع و مراکز تحقیقاتی در صورت پذیرش میتوانند در مرکز رشد مستقر شوند.
شرکت ها پس از طی دوره اقامت، در صورتی که بتوانند به اهداف برنامهریزی شده دست یابند و موفق به ایجاد فناوری، تجاری و دانش فنی در زمینه مربوطه شوند، به عنوان خروجی موفق، از مرکز رشد خارج میشوند.
امروزه مهمترین مزیت استقرار این واحدها در مراکز رشد، بهرهمندی از فضای تحقیقاتی، رقابتی و همافزایی است؛ زیرا تبادل مستمر افکار، اطلاعات علمی و فنی، همکاری در موارد مرتبط با همدیگر، واحدها را در پیشبرد اهدافشان کمک میکند.
تأمین محل کار (به صورت اجاره)، خدمات آزمایشگاهی کارگاهی، اطلاعرسانی، خدمات مشاورهای (مدیریتی، حقوقی، مالی، اعتباری، پروژهیابی، بازاریابی و ...) آموزش و مشاورههای تخصصی از دیگر مزایای استقرار واحدها در مراکز رشد است.
مرکز رشد فناوری دانشگاه شهید چمران اهواز در دی ماه سال 8 در راستای حمایت از فعالیت های اقتصادی و اشتغالزای مبتنی بر فناوریهای نوین دانش بنیان در این دانشگاه تاسیس شد و به صورت رسمیفعالیت های خود را در آذرماه سال 83 آغاز کرد.
برای اصلاع بیشتر از فعالیت ها و ماهیت مرکز رشد دانشگاه شهید چمران اهواز به عنوان دانشگاه مادر جنوب غرب کشور گفت و گویی صمیمی و دوستانه را با دکتر سید یحیی میرزایی مدیر مرکز رشد فناوری دانشگاه شهید چمران اهواز انجام دادیم.
با سلام ، چرا مرکزي به نام «مرکز رشد فناوري» به وجود آمده ؟
من هم خدمت شما و همه دانشجویان سلام عرض می کنم. مشکلي که هميشه وجود داشته اين بوده که صنعت از دانشگاه استفاده نمي کرد و دانشگاه هم با توجه به بروز نبودن صنعت نمي توانست با آن همکاري کند و ما همواره مشکل بيکاري فارغ التحصيلان را داشتيم علاوه بر اين دولت ظرفيت بسيار محدودي براي استخدام دارد.
بررسي کرديم، مدل هاي مختلفي که در دنيا وجود داشت را آزمايش کرديم اما موفق نبوديم. مرکز رشد ميخواهد توجه را از کار دولتي بردارد و دانشگاهيان را به سمت صنعت و اشتغال زايي هدايت کند. خود دانشگاهيان صاحب صنايع و کسب و کارهاي کوچک شوند.
جامعه هدف مرکز رشد فناوري کدام دسته از دانشجويان است؟
هدف ما اين نيست که تمام فارغ التحصيلان را جذب کنيم زيرا همه دانشجويان روحيه کارآفريني ندارند، هدف ما آن دسته از دانشجوياني هستند که روحيه کارآفريني دارند.
چه کسي کارآفرين است؟
کسي که روحيات، خصوصيات، ميل و دانش آن را داشته باشد ميتواند کارآفرين خوبي باشد. طبق آماري که در دنيا بررسي شده است تقريباً يک درصد از جامعه کارآفرين هستند. يعني مي توانند شغل براي خود و ديگران ايجاد کنند. کارآفريني يک جنگ است و بايد روحيهي جنگندگي داشته باشي!
شما براي آنها چهکار ميکنيد؟
ما به آنها ميگوييم ايدهاي را که احساس ميکنيد هم ازنظر فني و هم ازنظر اقتصادي، قابليت توليد و تجاريسازي دارد را ارائه کنيد. اساسيترين ويژگي، داشتن قابليت تجاريسازي است. صرفاً نوآوري به معناي پولساز بودن نيست.
سؤالي که اينجا مطرح ميشود اين است که شما چطور ايدههاي ارائهشده را محک ميزنيد؟!
ما داوري داريم و شخص بايد از ايدهي خود بتواند در برابر داوران دفاع کند. يک فرم پنج صفحهاي داريم، شبيه پروپوزال: ايده چيست؟ هدف چيست؟ بازار کجاست؟ و...
فرم را به متخصصين ارائه ميکنيم، بعد از داور فني، طرح را به داور اقتصادي ارائه ميکنيم تا ازنظر اقتصادي آن را بررسي کند، اگر پاسخ دو داور مثبت باشد طرح را به شوراي فناوري مرکز رشد ميبريم.
نگاه کنيد وارد شدن به مرکز رشد کار سادهاي نيست، هدف هم همين است، هدف پالايش است. ما قصدمان اين نيست که يک جوان پر انرژي را تبديل به جوان شکستخوردهي مقروض کنيم و عمر جوان ما روي پروژههايي که قابليت تجاريسازي ندارند تلف شود.
شما به شوراي فناوري اشاره فرموديد، اين شورا متشکل از چه کساني است؟
رئیس اداره کار، رئیس شرکت شهرکهای صنعتی، رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت، رئیس ادارهی نمایشگاههای استان خوزستان، معاون پژوهشی دانشگاه، رئیس بنیاد ملی نخبگان؛ یعنی تمام مدیرهای استانی که در حوزهی صنعت، کار و اشتغال هستند عضو شورای فناوری هستند.
هر شرکتي بخواهد وارد شود بايد اين مراحل را طي کند؟ يعني هفتخان رستم؟!
نه هفتخان رستم نيست. حسنش اين است که در ابتداي کار ميفهمد کار خصوصي و کارآفريني کفش آهني ميخواهد. نميخواهيم که فقط چند تا جوان را دور هم مشغول کنيم، ميخواهيم بازده داشته باشيم. اصلاً سياست مبني بر سختگيري نابجا نيست. ميخواهيم ريسک را حداقل کنيم.
بعد از اين مرحله چه چيزي در انتظار آن فرد يا شرکت است؟ بعد از شوراي فناوري چه ميشود؟
با او قرارداد ميبنديم، قرارداد رشد مقدماتي. 6 ماه زمان دارد و بايد چند کار انجام دهد ازجمله: تيم تشکيل دهد، نمونه اوليه محصول يا نقشه فني محصول را ارائه بدهد و نوشتن گزارش کسب و کار.
آيا دانشجويان علوم انساني از اين گردونه خارج هستند؟
ما در بين دانشجويان علوم انساني کساني داريم که در حوزه گردشگري، پکيج فرهنگي توليد ميکنند يا تورهاي گردشگري برگزار ميکنند. يا از دانشجويان اقتصاد که در حوزه برگزاري کارگاهها و پکيجهاي آموزشي کسب و کار فعاليت ميکنند؛ اما کارهاي خدماتي مربوط به ما نميشود و مربوط به پارک علم و فناوري است.
حمايت شما در آن 6 ما چگونه است؟
ما 5 ميليون تومان به او ميدهيم، دفتر، وسايل مربوط به اتاق، ارتباط با پايگاه اطلاعاتي دانشگاه، سالن سمينار و آزمايشگاهها. البته هيچکدام از آنها مجاني نيست، مثلاً اجاره اتاق را ميگيريم ولي بسيار کمتر از نرخ آزاد. قرار است شرکت ياد بگيرد که براي هر چيزي بايد هزينه کند و بايد با رقباي بيرون رقابت کند.
بعد از شش ماه که دورهي رشد مقدماتي کامل شد وارد چه مرحلهاي ميشود؟
بعد از شش ماه اگر توانست اين سه کار را انجام دهد، بايد از طرح کسب و کار خود در شوراي فناوري دفاع کند. آنها هم با توجه به تجربيات خود و واقعيتهاي موجود، طرح را ارزيابي ميکنند. اگر ايرادات قابل اصلاح بود به او فرصت ميدهند تا اصلاح کند. اگر طرح خوب بود، اجرايي ميشود و وارد دورهي سهسالهي رشد ميشود. از اينجا به بعد تمرکزش را روي تجاريسازي ميگذارد. برند در اختيارش ميگذاريم. وام ميگيرد، بازاريابي ميکند، ميتواند سرمايهگذار پيدا کند و شروع ميکند به سود دهي. بعد از سه سال يا وارد «پارک علم و فناوري» ميشود يا مستقل ميشود و وارد بازار بيرون ميشود.
چگونه يک شرکت تبديل به شرکت «دانش بنيان» ميشود؟
متولي آن «معاونت فناوري رياست جمهوري» و «پارک علم و فناوري» است. ما آنها را آماده و مهيا ميکنيم براي تبديلشدن به شرکتهاي دانش بنيان. ولي ما متولي احراز صلاحيت نيستيم.
آقاي دکتر، لطفاً آماري از فعاليتهاي مرکز رشد ارائه دهيد؟
37 شرکت تا سال 94 در مجموعه ما فعاليت ميکنند.
چند درصد شرکتها معمولاً موفق ميشوند؟ آيا اگر شکست بخورند شما در اين شکست شريک هستيد؟
در ابتداي تأسيس مراکز رشد، آمار ريزشها بالا بود. ولي هرچه از شروع سازماني بگذرد، ورودي را بيشتر کنترل ميکنند و بازده کار بالاتر ميرود، در حال حاضر ما حدود 35 تا 40 درصد ريزش داريم.
وظيفه ما شراکت نيست، ما عنصر حمايتي هستيم و بازوي حمايتي دولت براي افراد صاحب ايده هستيم. هر شرکت بعد از دوره سهساله، چه موفق شود و چه شکست بخورد، بايد ديون خود را به دولت بازگرداند.
دليل شکستها چيست؟
اتفاقات غيرقابل پيشبيني بازار، هوش و ذکاوت افراد، عوامل مهمي در شکستناپذيري است.
مثلاً اگر کسي بخواهد در حال حاضر در بخش خصوصي موفق شود نبايد به فکر رؤياپردازي و تبديل آن به محصول باشد. بايد نيازسنجي کند، بازار را بسنجد و به سمت مشتريهاي تضمينشده برود.
البته ما مخالف خلاقيت و نوآوري نيستيم اما چون هنوز در کشور ما فضاي بسترسازي برند وجود ندارد، کسي موفق است که از بازار به ايده برسد. اقتصاد مقاومتي هم همين نگاه را دارد.
پس در اقتصاد مقاومتي چگونه پيش برويم؟
ما در هر صنعت يک سري بخشهاي استراتژيک داريم که اگر در آنها دچار مشکل شويد، آسيب جدي ميبينيد و صنعت شما از کار ميافتد.
در اقتصاد مقاومتي شما بايد گلوگاههاي استراتژيک هر صنعت را بشناسيد و براي آنها يک جايگزين مناسب به دست آوريد.
حرف من اين نيست که ما بايد همه قطعات يک کارخانه را 100 درصد ايراني کنيم. اما بايد بتوانيم براي قسمتهاي استراتژيک جايگزين مناسب داشته باشيم تا اگر در شرايطي مانند تحريم، کشور ما را تحتفشار قرار دادند، آسيب را به حداقل برسانيم.