به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ محمد حسین بزرگی، کارگردان مستند «ما اقتصاد دانیم» و برنده فانوس بخش اقتصاد مقاومتی جشنواره عمار در یادداشتی پیرامون طرح یکسان سازی قبور شهدا که در اختیار خبرگزاری دانشجو قرار داده، نوشته است:
مثلی قدیمی هست که می گوید در فلان جا «از شیر مرغ تا جون آدمیزاد» وجود دارد و می توان هر آنچه که اراده کنی بدست بیاوری. نکته ای نهان این ضرب المثل است که با کمی دقت متوجه آن خواهیم شد. چه چیزی را وقتی عرضه کنی می توان «از شر مرغ تا جون آدمیزاد» بدست آوری؟ جواب این پرسش را می توان با قدم زدن در ادارات و وزارت خانه ها، مدارس و دانشگاه ها، درمان گاه ها و بیمارستان ها و حتی قبرستان ها، به سادگی بیابیم.
پول حرف اول و آخر را می زند و همه چیز به اصطلاح اقتصادی شده است. کما بیش در بیشتر مواردی که ذکر شده تجربه های مشابهی از روبرو شدن با این مسئله وجود دارد. به طور مثال وقتی می شنویم در فلان بیمارستان به خاطر پرداخت نکردن هزینه بخیه توسط همراهان بیمار، دکتر و پرستار بیمارستان بخیه های زده شده را از روی چانه بیمار، فقط به خاطر صد و چند هزار تومان، می کشند. در موارد این چنینی در حوزه سلامت به سرعت مسئولین نظام سلامت از جانب بیماران موضع می گیرند و با ممنوع کردن فعالیت خاطیان با ملت ایران همدردی می کنند و از طرف دیگر هم، مسئولین قضایی کشور متخلفین را به اشد مجازات محکوم می کنند و تمام.
بسیار از این حوادث در حوزه ها مختلف در جریان است و نخ تسبیح آن ها نیز محوریت پول و تبدیل شدن همه چیز به کالایی برای مبادله است.
مایکل سندل فیلسوف اجتماع گرا دانشگاه هاروارد که دو کتاب بسیار خواندنی با نام های «آنچه با پول نمی توان خرید» و «عدالت کار درست برای انجام دادن کدام است؟» از وی ترجمه و منتشر شده است بر اصل و محور شدن پول به عنوان پدیدار و خریدار همه چیز انتقاد های اساسی را مطرح می کند. وی در کتاب «آنچه با پول نمی توان خرید» می نویسد:
هایی هستند که با پول نمی شود خرید ولی این روز ها تعداد شان زیاد نیست. امروزه تقریبا هر چیزی خرید و فروش می شود. در جامعه ای که همه چیز اش برای فروش باشد، زندگی برای افراد بی بضاعت سخت تر می شود.در این جا نه فقط فاصله ی فقیر و غنی بیشتر شده، بلکه کالایی شدن همه چیز به پول اهمیت بیشتری بخشیده و نیش نابرابری را گزنده تر کرده است بازار فقط کالا پخش نمی کند بلکه نوع نگاه به کالا را هم پخش می کند.»
سندل در ادامه مثال هایی همچون: سلول زندان بهتر، شماره تلفن پزشک، کرایه اعضای بدن برای درج تبلیغات، موش آزمایشگاه شدن، خرید پرونده شکار حیوانات در پارک های ملی، فروش اعضای بدن و... را به تشریح آورده است. با کمی تامل متوجه می شویم که بیشتر مواردی که سندل بدان آنها اشاره کرده است و البته به اضافه موارد متعدد دیگر، به شکل های مختلفی در جامعه ما در جریان است.
یکی از موارد بازاری شدن حوزه های جاری زندگی ما همانطور که گفته شد بحث سلامت است و تبدیل شدن مریض به مشتری یکی از مصائب بزرگ پیشروی مردم و حکومت است. در کنار مواردی همچون سلامت که جزء حساس ترین حوزه های اجتماعی است، مواردی همچون برخورد شهرداری ها با فضای های شهری، تراکم فروشی ها، طرح ترافیک و... از طرفی و مقوله هایی غیر حکومتی همچون کودکان کار مسائلی هستند که بیش از پیش اهمیت پول و اقتصاد (به معنی مبادله) را در جریان زندگی پر رنگ کرده است.
در کنار همه ی این مسائل ریز و درشت، کالایی شدن برخی از حوزه بسیار عجیب و البته دردناک است. از گذشته یکی از منابع عبرت گیری برای جوامع مسلمان قبرستان ها و قبور مردگان بوده است. پیش از وقوع انقلاب اسلامی نیز قبرستان ها برای مردم ایران به علل گوناگون و از جمله یاد خاطره گذشتگان مورد توجه قرار می گرفته است. اگر به عکس های قدیمی قبرستان ها نگاهی بیاندازیم می بینیم که هرکسی به اندازه وسع و ذوق خود، قبر عزیزش را بوسیله جعبه هایی تزئین کرده است. بعد از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گلزار های شهدا نیز به دست مادران، پدران، همسران و فرزندان شهدای گران قدر به این سنت نیک زینت بخشیده شدند.
بعد از گذشته کمتر از 30 سال از پایان جنگ تقریبا به اندازه انگستان یک دست مزار های شهدا را پیدا می کنیم که در طرح یکسان سازی سازمان های مربوطه، تخریب نشده باشند. طبق آمار بیش از 80 درصد هر آنچه خانواده های شهدا به عنوان آمال و آرزو و یادگار شهید خود در حجله های آنها قرار داده بودند، به یک باره نابود شده است.
سوال اساسی اینجاست با چه انگیزه ای به این سرعت و دقت طرحی به وسعت سراسر کشور به سرانجام رسیده است و حتی به کوچکترین گلزار با چند شهید در روستای تگک از توابع شهرستان قلعه گنج کرمان رحم نکرده اند؟ در حالی بنیاد های مذکور در همین رستا چند ده میلیارد هزینه کردند که مادر و پدر همان شهدا در همان روستا هزینه عمل آب مروارید چشمان خود را ندارند و چون از قضا بیمار به مشتری تبدیل شده و همان قدر که وقتی برای خرید ماست به مغازه ایی برویم و اگر پول آن را ندهیم، کالایی تحویل نمی گیریم، چشمان پدران و مادران همان شهدا تحت عمل قرار نمی گیرد و در نتیجه نابینا شده اند.
چه چیزی باعث شده است که حتی مسئولین امر، از خواب خود زده اند و در تاریکی شب خدمت به خانواده های شهدا ومزار شهید را فراموش نکرده اند؟
پاسخی که می توان با توجه به مقدمات گفته شده بدان توجه کرد گره خوردن این پروژه ملی به اقتصاد و پر شدن کیسه برخی افراد در این حوزه است که حتی مزار شهید را هم همچون کالایی مورد معامله قرار داده اند.
بازاری شدن زندگی ما تا داخل مزار شهدا و کنار قبر های شهدای پیش رفته و اینک به بهانه های واهی همچون جان بیماران در بیمارستان ها، به بهایی ناچیز خرید و فروش می شود.
به نظر می رسد جز این نباشد که ما با توجه به قرار دادن تمام عناصر در معرض بازاری و کالایی شدن، قبور و تاریخ شهدا را نیز همچون کالایی فروخته ایم و جز این نیست که به علت منفعت های اقتصادی، این طرح به خوبی در سراسر کشور به انجام رسیده است.
به این اتفاق دقت کنید: تا سال 84 تعرفه بخش خصوصی برای ویزیت بیماران در دست سازمان بیمه کشور بوده است و میزان اختلاف منطقی ای با تعرفه دولتی داشته است. بعد از سال 84 این تعرفه به دست سازمان صنفی نظام پزشکی که متشکل از پزشکان دولتیست، که یک سر دارند و هزار سودا در بیمارستان های خصوصی برای خدمت به بیماران.
اختلاف قیمت 10 برابری بین تعرفه خصوص و دولتی بعد از گذشت 2 سال قابل پیش بینی بود چونکه کسانی متولی امر شده بودند که خود در سامان دادن مردم در بخش خصوصی دستی بر آتش داشتند. این می شود که بعد از گذشت حدود 10 سال از این اتفاق ما شاهد اختلاف 30 برابری در بخش های خصوصی و دولتی هستیم و این بدون شک، اعمال این طرح ناشی از انتفاع برخی از کسانیست که در بحث تصمیم وارد شده اند.
شبیه همین واقع در بخش های مختلف شهرداری، گمرک، وزارت ارشاد و حتی بنیاد های غیر دولتی همانند بنیاد شهید اتفاق افتاده و طرح هایی همچون یکسان سازی(تخریب) مزار شهدا با توجیه های مثل زیباسازی، نظم و ... به دست کاسبان و نوکیسگان افتاده وآنها هم بدون هیچ گونه ملاحظه ای موزه هایی مردمی جنگ را تبدیل به قبرستان های مکانیکی کردند که انهو همه شهدا همچون ربات بودند در یک اندازه و یک شکل.
مستند «راز مزار» به کارگردانی نوید ناصر و تهیه کنندگی روح اله رشیدی روز پنجشنبه(4 شهریور)، ساعت 19:30 از شبکه مستند سیما پخش میشود.