تریبونهای نماز جمعه، اردوهای جهادی مناطق دور افتاده کشور، همایش خسارت محض، محفلهای تخصصی نقد مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، جدیدترین محصولات رسانهای از «خیالپرست» تا «پرونده ناتمام» و غیره. نبض جنبش دانشجویی این روزها خیلی تند میزند. به نظر میرسد نوبت به نقطه عطف دیگری رسیده است.
چرخش تحکیم، جهش حزب الله
سال 1375، سالی خاص در تاریخ تحولات جنبش دانشجویی بود. آن سال روند تغییر ایدوئولوژیک دفتر تحکیم وحدت به مرحله نهایی رسید. جنبشی که روزی طراح حمله سفارت آمریکا در 13 آبان 58 بود؛ تصمیم گرفت برنامه آتش زدن پرچم آمریکا را از سین برنامه سالروز حماسه تصرف لانه جاسوسی کنار بگذارد. حرکتی نمادین که چند ماه بعد با نقش آفرینی در پیروزی خاتمی در انتخابات دوم خرداد و پس از آن در حوادث کوی دانشگاه تهران، واقعیت عینی خود را نشان داد.
تغییرات اما فقط محدود به دفتر تحکیم وحدت نبود. با چپ کردن فکری تحکیم وحدت، تشکلهای رقیب هم سر و شکل دیگری به خود گرفتند. بسیج دانشجویی و جامعه اسلامی که تا پیش از آن نقش چندانی در حوادث نداشتند، تغییرات بنیادی را شروع کردند. دانشجویان انقلابی تحکیم هم با ایجاد انجمن اسلامی دانشجویان مستقل پا به عرصه گذاشت. فاصله سالهای 75 تا 85 مبدا رویشی شد برای پوست اندازی حرکتهای اسلامی دانشجویان. حرکتی که از دل دوران پر هیاهوی اصلاحات بیرون آمد. پر انرژی و اهل عمل بود. نوعی رادیکالیسم و غلبه نگاه سیاس هم ویژگی بود که نسل آن روزگار جنبشهای دانشجویی از دوران پر تشنج سالهای ریاست جمهوری محمد خاتمی به ارث بردند.
واقعیت این است که احمدینژاد 84 محبوب جوانان انقلابی بود. جنبش دانشجویی در پیروزی او در 3 تیر 84 نقش مهمی داشت. با این حال واقعیت این است که حرکت احمدینژاد از دل دانشگاه شکل نگرفت. بدنه حامیان شخصیت ساده زیست و خوش سابقه سال 84، بیشتر کف جامعهای بود تا دانشگاهی. نقش دانشجویان در ماجرای 3 تیر هم بیش از آنکه به روحیه دانشگاهی برگردد، ریشه در ارتباطات مردمی آنها داشت.
10 سال پس از چرخش ایدوئولوژیک تحکیم وحدت، حرکتهای دانشجویی انقلابی ساختاری جدید یافته بودند. آنها توانسته بودند شلوغیهای دوران قبل را از سر بگذرانند. از سوی دیگر در برابر جنبش فکری طیف مخالف انقلاب که از سالهای ابتدایی دهه 70 آغاز شده بود، حرکت علمی جدید رقم خورده بود.
مبارزه در دانشگاه، دانشجویان انقلابی ایستاده در غبار
روی کار آمدن دولت نهم باعث شد تا برای مدتی هرچند کوتاه دعواهای فکری و سیاسی به داخل دانشگاهها برود. هرچند در ماجرای سال 88 کف خیبانها برای مدتی درگیر فتنه بود اما دانشگاه و دانشگاهیان در صف اول تقابل بودند. واقعیت این است که جریان سبز آن سالها بیش از آنکه در بین عامه مردم طرفداری داشته باشد، بین دانشگاهیان نفوذ داشت. وجود تقابل گسترده فکری و بعضاً عملی در سالهای نیمه دوم دهه 80 و اول دهه 90 موجب شد تا جنبشهای انقلابی دانشجویان تا حد زیادی درگیر مسائل درون دانشگاهی باشند. مشغلههایی که فرصت ارتباط مستقیم آنها با مردم را کمتر کمتر و میکرد. تخصصی شدن و افزایش سطح علمی دانشجویان انقلابی، نکته مثبت حوادث این دوره است.
دانشجویان انقلابی نیمه اول دهه 90 نسبت به 10 سال قبل هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت بسیار قویتر بود. سیاست، اقتصاد، فرهنگ، حوادث جهانی همه و همه در اتاق فکرهای تخصصی این دانشجویان به بحث گذاشته میشود. در هر گوشه از دانشگاههای کشور دانشجویان انقلابی را میتوان یافت که زمینههای مختلف علمی حرفهای زیادی برای گفتن دارند. با این حال فاصله گرفتن دانشجویان این دوره از مردم کوچه و بازار به یک معضل تبدیل شد. دغدغههای درون دانشگاهی، پرداختن تخصصی و آکادمیک به موضوعات و تا حدی غفلت، مجال گفتوگو دانشجویان با عامه مردم را گرفته بود. اقدامات نسبتاً ناموفق دانشجویان در توضیح واقعیتهای برجام به عامه مردم تا حادی این نقطه ضعف را برای دانشجویان روشن کرد. بخشی از مردم اعتراضات دانشجویان نسبت به برجام را اقدامی سیاسی میدانستند. آنها فکر میکردند؛ دانشجوهای بیخبر از اوضاع نابه سامان اقتصادی دارند چوب لای چرخ مذاکرات میگذارند.
بازگشت به مردم
سال 1395. اوضاع خبر از یک نقطه عطف جدید میدهد. درست از آب درآمدن پیشبینیهای دانشجویان درباره برجام، تلاشهای جدید آنها برای ارتباط برقرار کردن با عامه جامعه، نشان دادن روحیه مردم دوستی و مردمی بودن تشکلهای دانشجویی در کنار حفظ توانمندی تخصصی در موضوعات مختلف نشان از بلوغ رفتاری جنبش دانشجویی است.
دانشجویان انقلابی سال 95 در محافل تخصصی درباره ریزترین موضوعات تخصصی کشور حرف میزنند، برای رفع محرومیت در اطراف و اکناف کشور کمر همت بستهاند و اردوی جهادی برگزار میکنند و در تریبونهای نماز جمعه با زبان خود مردم برای آنها از واقعیتهای کشور میگویند. این روزها صحبت از سونامی دانشجویان در نمازجمعههای کشور است. اقدامی که با استقبال خوب مردم همراه بوده است. مردم صحبتهای فرزندانشان را پسندیدهاند.
دانشجویانی که وسط هفته در نشستهای تخصصی مثل همایش «خسارت محض» پای درس اساتیدشان نشستهاند جمعه بین مردم میآیند و با زبان پدر و مادرهایشان حرف میزنند. دانشجویان 95 هم تخصصی هستند، هم مردمی. هم زبان علم را میفهمند هم زبان مردم را. هم در دانشگاه با جدیدترین مسائل روز دنیا آشنا میشوند هم بین مردم کوچه بازار حضور دارند تا درد آنها را بفهمند.