به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، روزنامه جوان در تحلیلی نوشت: عجیب است! نقدینگی به هزار و 87 میلیارد تومان رسیده و در طول عمر دولت یازدهم حداقل دو برابر است اما تورم رو به کاهش است؟! عجیب است که براساس فلسفه پولیون مشاورهدهنده به دولت یازدهم نقدینگی افزایش یافته اما همچنان وضع صنایع خراب است.
براساس نظر پولیون برای خروج از رکود باید نقدینگی را افزایش داد تا رونق محقق شود و این اقدام نیز معمولا با کاهش نرخ سود بانکی محقق میشود. با این اوصاف پس یا باید در اقتصاد با این حجم نقدینگی، تورم و افزایش قیمتها رخ دهد یا تقاضا افزایش یابد یا هر دو. پس چرا هیچکدام از اینها محقق نشده و دولت تنها بر نرخ رشد اقتصادی آن هم در سال جاری تأکید میکند؟
پاسخ را میتوان این گونه توضیح داد: اگر دولت بیش از اندازه بر نرخ رشد اقتصادی آن هم در ماههای پایانی تأکید دارد به این دلیل است که فروش نفت ما بیشتر شده، بنابراین افزایش فروش نفت به حدود دو برابر و افزایش صادرات میعانات گازی و سایر محصولات گازی مانند پتروشیمی میتواند این رشد را برای یک سال مثبت نشان دهد.
این اقدام شبه دستاورد یا سرابگونه که این روزها روی آن مانورهای زیادی میشود، همان روندی است که از 45 سال پیش قابل رصد است، یعنی با دنبال کردن دورههای مختلف که قیمت نفت فراز و فرود دارد میتوان به راحتی رابطهای مستقیم میان نرخ سود و نرخ رشد را ترسیم کرد،اما نگاهی به آمارهای گمرک در شش ماهه اخیر نشان میدهد همچنان واردات رو به کاهش است و از آنجا که ترکیب واردات رسمی را بیشتر کالاهای واسطهای تشکیل میدهند، بنابراین نمیتوان امید به خروج از رکود در بخشهای دیگری مانند صنعت را متصور شد (منهای صنعت خودرو که لابد برندهای غربی برای مردم جذاب است).
اثبات رکود ادامهدار را از طریق آمار دیگری نیز میتوان استنباط کرد. در حالی که تولید ناخالص ملی ایران در سال براساس اعلام صندوق جهانی در سال 2011 حدود 482 میلیارد دلار اعلام شده همین صندوق این آمار را برای سال 2016 حدود 386 میلیارد دلار برآورد کرده است. بنابراین با اندکی تسامح میتوان دریافت اقتصاد در سال جاری نسبت به سال 90 همچنان اندازه کوچکتری دارد و نرخ رشد نشانه خروج از رکود نیست.
اگر از رکود خارج نشدهایم افزایش نقدینگی به رغم سیاستهای انبساطی چرا به تورم منجر نشده است؟ پاسخ اولیه را در حالتی کلی میتوان به کاهش تقاضا منتسب کرد، یعنی دولت و مردم پولی ندارند که باعث تحریک تقاضا و در نتیجه تورم شود؟ اما اگر این اتفاق افتاده پس نقدینگی دوبرابری کجا رفته و تکلیف علم اقتصاد درناکارآمدی نظریههایش چیست؟ آیا نظریههایی که اثبات میکند نرخ رشد نقدینگی با شتاب 30 درصد در یک سال گذشته تورم ایجاد میکند، غلط است؟ خیر! زیرا نقدینگی موجود تقاضای خود را دارد و این متقاضی پرزور حتی اجازه نداده در سه سال اخیر مردم و دولت از آن استفاده یا سوءاستفاده کنند. این متقاضی پرقدرت دقیقا پاشنه آشیل فعلی اقتصاد ایران است و کسی نیست جز سیستم بانکی و صاحبان معوقههای بزرگ که با داراییهای سمی و با وجود کاهش نرخ تورم اجازه کاهش نرخ سود تسهیلات را نمیدهد، همانهایی که با ورود به بازی پونزی هر آنچه نقدینگی را تولید میکند در خود میبلعد. از شرکتهای ورشکسته تا مستغلات باد کرده در بازار رکودی مسکن! و در این میان نیز دولت و بانک مرکزی جرئت اصلاح این سیستم را ندارند. این بازی پونزی ادامه مییابد تا یا دوباره درآمدهای جدید نفی را برای ترمیم خود به کار گیرد یا همه اقتصاد را به درون خود خواهد کشید و فلج و خفه خواهد کرد.