به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، رئیس اتاق بازرگانی تهران به شرق گفته است: دولت مشکلاتی را که از قبل داشت نتوانست حل کند و بهبودی در فضای کسبوکار ایجاد نشد. از یک طرف مجوزها و دخالتهای دولت نهفقط کم نشد، بلکه در خیلی از مواقع افزایش داشت. بعد از اینکه قیمت نفت کاهش پیدا کرد، به دلیل مهار تورم، دخالت دولت بر قیمتگذاری کالاها کاهش پیدا نکرد. مجوزهایی که دولت صادر میکرد ممکن است کمتر شده باشد، اما مجوزهای اصلی به قوت خودش باقی است و دخالت دولت کماکان در حوزه اقتصاد بیش از اندازه وجود دارد. در بحث تعرفهها دولت مرتب دخالت میکند. فسادی که در دستگاههای دولتی وجود دارد و عدم رقابتی که در بنگاههای غیرخصوصی و نهادهاست، همه عامل ضدرقابت شد. به نظر میآمد متناسب با نیاز و احساس مردم فضای کسبوکار رونق نداشت و بعد از سه سال، موفقیت زیادی را در فضای کسبوکار شاهد نیستیم.
اولین مورد ارز است. معتقدم بهطور کلی، اگر انحصاری در کالاها یا خدماتی وجود دارد یا چند شرکت دخیل هستند که تبانی آنها با هم انحصار ایجاد میکند، دخالت دولت الزام است. در همه دنیا این امر وجود دارد و باید از انحصار و تبانی جلوگیری شود اما در بقیه کالاها و خدمات باید به سمت رقابتیکردن برویم و عواملی را که مانع رقابت هستند از بین ببریم. مثلا در خودرو، از یک طرف به دلیل تعرفههای صد یا ١٥٠ درصد گمرکی و از طرف دیگر، برای پرداخت مالیات برای ماشینهای اسقاطی، در داخل قیمتگذاری صورت میگیرد اما اگر اجازه دهیم رقابت در داخل باشد، میتوانیم قیمتگذاری انجام ندهیم...
دولت باید قبول کند یکسری زیربناها را حل کند. باید بپذیرند همه تولیدات و خدمات در کشور باید رقابتی باشد. هیچ نهاد و بنگاهی از امتیازات ویژهای استفاده نکند و همه را به دست رقابت بسپارند. دولت باید بپذیرد هیچ شرکت شبهدولتی و دولتی از امتیاز ویژه و رانت برخوردار نباشد و همه تولیدکنندهها و خدماتدهندگان از امتیاز مساوی برخوردار باشند. آن زمان نیازی به قیمتگذاری وجود ندارد، اما اگر جایی مثل مخابرات و برق انحصار وجود دارد، یا شرکتهای محدودی که احتمال تبانی با هم دارند، باید کنترل شوند....
سیاستهای دولت، خواسته یا ناخواسته، مدافع شبهدولتیهاست و به آنها امتیاز میدهد. بالاخره ٣٠ سال است این رویه وجود دارد و در نهاد دولت هنوز بخش خصوصی را باور ندارند. قضیه مرغ و تخممرغ شده است. میگویند بخش خصوصی توانمند نداریم. چرا بخش خصوصی توانمند به وجود نیامده چون سعی کردهایم همه امکانات را به بخش غیرخصوصی واگذار کنیم. برای مثال، وقتی بحث سرمایهگذاری خارجی مطرح میشود، دولت بهراحتی فاینانس شرکت دولتی را تضمین میکند اما برای بخش خصوصی این کار را نمیکند. در یک کلام دولت باید به بخش خصوصی اعتماد داشته باشد ولی این باور هنوز به صورت قطعی وجود ندارد. بدنه دولت بدنه بزرگی است و تصور میکند اگر مجوزها و سرقفلیها را رد کند و به بخش خصوصی بسپارد، دیگر هیچ کاری نمیتواند انجام دهد. زیرمجموعه دولت حاضر نیست اختیارات خودش را واگذار کند و مقاومت میکند.